واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: واقعيت اين است كه استرس هميشه براي انسان مضر نيست. در واقع خيليها معتقدند انسان براي حفظ سلامت خود تا حدودي به استرس نياز دارد. وقتي استرس به شكل انگيزهاي مثبت كار ميكند، سودمند به حساب ميآيد، اما اگر از اين حد مطلوب فراتر برود، استرس ضررش از فايدهاش بيشتر ميشود. مساله استرس در همه مشاغل مطرح است، اما در ارتباط با شغل معلم، استرس معناي خاصي پيدا ميكند، چون يك معلم، علاوه بر مسائل و مشكلاتي كه در همه افراد مطرح است، با برخي مسائل و مشكلات كه صرفا ناشي از نوع شغل وي است نيز مواجه ميشود. معلم در مدرسه با مسائلي مواجه است كه در كمتر حرفهاي چنين مسائلي وجود دارند. به طور مثال معلم ناچار است روزانه چندين ساعت تنها مقابل يك گروه كه گاهي يك گروه ناآشنا نيز هستند قرار بگيرد و صحبت كند. گذشته از آن كه خود صحبت كردن از انرژي و توان معلم كم ميكند. مساله تفاوتهاي فردي و فرهنگي از قبيل تفاوتهاي سني، استعداد، ميزان رشد و بلوغ و شخصيت دانشآموزان و شيوه برخورد معلم با اين عوامل، فشار وارد بر وي را دوچندان ميكند؛ بعلاوه مشغلههاي فكري معلم در ارتباط با موضوع درسي و حل مسائل و مشكلات موجود در كلاس، محيط بسته كلاس، احيانا تعداد زياد دانشآموزان، سوءرفتار برخي دانشآموزان و سروصداي آنها، همه و همه جزو عوامل بسيار استرسزا هستند. از طرف ديگر، گاهي معلم بايد چند نقش را در مدرسه ايفا كند. گاهي بايد نقش والدين را براي دانشآموزان اجرا كند و زماني نقش يك ناظر بر اجراي تكاليف درسي و مقررات مدرسه را داشته باشد، در عين حال كه هميشه بايد نقش ديگر خود را نيز به عنوان يك دوست و حمايتكننده عاطفي براي جذب آنها حفظ كند، بالاخره نقشي را هم به عنوان يك كارمند و نيز مسووليتهايي كه در مقابل مديريت و ديگر همكاران به عهده دارد، ايفا كند. يكي از عوامل مهم ديگر در ارتباط با استرس ناشي از شغل معلمي، مسووليتي كلي است كه معلم در قبال دانشآموزان و به طور كلي جامعه به عهده دارد. مسووليت ساختن آينده يك جامعه از بزرگترين آنهاست و چنانچه تحقيقات نشان دادهاند يكي از عواملي كه در هر شغلي ميتواند موجب استرس بيش از حد شود، همانا داشتن مسووليت در مقابل افراد است. فرسودگي شغلي در حرفه معلمي فرسودگي شغلي از نظر مفهومي يك حالت خستگي بدني، هيجاني و ذهني است كه ناشي از فشار هيجاني پي در پي است. در واقع اين عارضه ناشي از تنيدگي و فشارهاي عصبي است و از اينرو عوامل ايجادكننده تنيدگي در ايجاد آن نقش موثري دارند. مهمترين مشكل مبتلايان به فرسودگي شغلي، رنج حاصل از فرسودگي جسمي است. قدرت افراد در اين حالت براي كار كردن كم است و اغلب خسته و ناتوان هستند. مشكل دوم آنان، فرسودگي ذهني و نگرشي است يعني نسبت به ديگران بدبين ميشوند و با داشتن نگرش منفي سعي دارند با ديگران مثل شيء رفتار كنند و سومين مشكل، فرسودگي هيجاني است كه با افسردگي و احساس درماندگي همراه است. فرسودگي شغلي، فقدان نيرو را به دنبال خواهد داشت كه در نهايت به كاهش عملكرد و ديگر اثرات منفي منجر ميشود و از عمدهترين پيامدهاي اجتنابناپذير استرس شغلي در معلمان است كه بر ابعاد مختلف كار و اجتماعي آنان تاثير ميگذارد. با توجه به رسالت و نقش موثر معلمان در رشد ابعاد وجودي دانشآموزان و تربيت نيروي انساني و مسوولان آتي جامعه بويژه در دوره ابتدايي كه زمينهساز و اساس رشد در دورههاي بعدي محسوب ميشود، اهميت و سلامت بهداشت رواني معلمان آشكار است. حضور معلمان سالم، بانشاط و كارآمد ميتواند چهره و محتواي سازمان آموزشي را متحول كند و محيطي سالم براي فراگيران فراهم آورد. در حالي كه معلم خسته، كسل و بيانگيزه موجب اتلاف وقت و انرژي و عدم رشد و تكامل فراگيران را در پي دارد. پژوهشها نشان دادهاند تجارب نامطلوب با ايجاد فشار رواني به مرور، قدرت تحمل فشار و توانايي مقابله با آن را كاهش داده و در نهايت منجر به اختلال فرسودگي شغلي شده و مشكلاتي در زمينههاي شناختي، هيجاني و رفتاري ايجاد ميكنند. همچنين فرسودگي شغلي ازجمله اختلالاتي است كه طي سالهاي اخير مورد توجه روانشناسان و متخصصان علوم رفتاري قرار گرفته است. نتايج تحقيقات نشان ميدهد درصد قابل توجهي از افراد سازمانهاي فعال از اين عارضه رنج ميبرند و فرد مبتلا به اين اختلال، دچار افسردگي شده و احساس ميكند پيشرفتي ندارد، عملكردش كاهش مييابد، گرفتار انواع سردردها، كاهش وزن و اختلال در خواب ميشود. شرايط نامطلوب كاري اعم از فشارهاي فيزيكي، امكانات و تجهيزات مدرسه، مشكلات مالي معلمان و مشكلات رفتاري دانشآموزان به اشكال مختلف سلامت و بهداشت رواني معلمان را به مخاطره انداخته و منجر به ناخشنودي شغلي ميشود. سختي كار در دوره ابتدايي و حضور معلم در نقشهاي مختلف، هم به عنوان آموزش دهنده مواد درسي و هم شكلدهنده رفتار و شخصيت كودكان، از عوامل موثر در ايجاد احساس نارضايتي و خستگي از كار معلمان است. محققان معتقدند براي معلمان در دوره ابتدايي مسووليت كار با تعداد زياد دانشآموز و تفهيم مسائل به آنان، استرس زيادي فراهم ميكند. مهمترين منابع استرس معلمان - تدريس به دانشآموزان فاقد انگيزه - حفظ نظم بيشترين نوع استرسي كه معلمان از آن شاكيهستند استرس ناشي از انجام كار زياد در زماني فشرده و در مهلتي مقرر است- فشار زماني و كار زياد - مدارا با تغيير - ارتباط با همكاران - شرايط كاري بد تدريس به دانشآموزان فاقد انگيزه يكي از شايعترين منابع استرسي كه معلمان گزارش ميكنند، درماندگي و خستگي مفرط ناشي از تلاش براي تشويق دانشآموزان بدون انگيزه براي تلاش بيشتر است. مشكل اصلي اين دسته از دانشآموزان، بيعلاقگي به درس است. آنان هيچانگيزهاي براي بهتر انجام دادن كارشان ندارند و از هر فرصتي براي تنبلي استفاده ميكنند. معلمان اغلب از تلاش براي ايجاد انگيزه در دانشآموزان فاقد علاقه صحبت ميكنند و اين تلاش، خود يكي از دلايل اصلي خستگي روحي و جسمي معلمان است. حفظ نظم درخصوص حفظ نظم دركلاس، معلم بايد هوشياري و زيركي به خرج دهد تا از بدرفتاري دانشآموزان جلوگيري كند و به همين سبب در بعضي از كلاسها معلمان احساس ميكنند هرگز آرامش نخواهند داشت. آنها بايد مدام مواظب هر علامتي باشند كه حاكي از بروز مشكلي است و اگر سريع به آن نپردازند، ميتواند به بدرفتاري دانشآموزان منجر شود. براي بعضي از معلمان، پرداختن به نظم، دشوار نيست. آنها مهارت سطح بالايي را در جلوگيري از بينظمي و پرداختن به بدرفتاري، در خود به وجود آوردهاند، هر چند معلماني هم هستند كه فكر ميكنند كنترل كامل، موقعيت بسيار تهديدآميزي است. فشار زماني و كار زياد بيشترين نوع استرسي كه معلمان از آن شاكيهستند ، استرس ناشي از انجام كار زياد در زماني فشرده در مهلتي مقرر است. در راستاي تدريس، مجموعهاي از كارهاي كوچك هم هست كه بايد در زمانهاي مقرر انجام شود. همچنين معلمان بايد فعاليتهاي بسيار ديگري انجام دهند نظير نوشتن گزارشهاي مدرسه، شركت در جلسات كاركنان، تصحيح اوراق، آماده كردن موضوعات و... انجام دادن كارهاي زياد در مهلت مقرر اغلب موجب استرس معلمان ميشود. مدارا با تغيير تغييرات مستمر در فعاليتهاي كاري معلمان، بخش اساسي زندگي يك معلم را تشكيل ميدهد. اين تغييرات گاه خيلي سريع اعمال ميشوند و معلمان خود را در شرايطي ميبينند كه مجبورند بسرعت روشهايي را كه به آن عادت كردهاند و فكر ميكنند موفقيتآميز است، كنار بگذارند و روشهايي را جايگزين كنند كه برايشان نام آشناست و براي آنها، آمادگي ندارند. در اين شرايط وقتي معلمان مجبور ميشوند، روش كار خود را تغيير دهند، نسبت به استرس آسيبپذيرتر ميشوند. ارتباط با همكاران گاه پيش ميآيد كه معلمان با هم اختلاف نظر پيدا ميكنند. اين مساله ممكن است صرفا به دليل داشتن عقايد متفاوت درباره چگونگي انجام دادن كاري باشد. در اين شرايط برخي معلمان قادرند مشكلات و تعارضها را به شيوهاي مثبت و حرفهاي حل كنند. هر چند گاه ممكن است شيوه برخورد آنان با هم بسيار تند و نامناسب باشد يا آن كه مشكل به شيوهاي بيان شود كه به رابطه دو همكار لطمه بزند. چنين برخوردهايي بين معلمان ميتواند موجب بهوجودآمدن استرس براي آنان شود و دو همكار كه ارتباط بين آنها آسيب ديده است، اگر مجبور باشند با هم كار كنند، استرس حاصل، احتمالا شديد خواهد بود. شرايط كاري بد كيفيت شرايط كاري ميتواند برحس عزت نفس حرفهاي معلمان بيفزايد. در واقع هر چه شرايط آنها بهتر باشد، احساس بهتري درباره خودانگارهشان پيدا ميكنند. مسلما چگونگي برخورد با معلمان بسيار مهم است. چرا كه در شرايط كاري بد كه موجب آسيب ديدن خودانگاره ميشود تاثير عكس دارد. شرايط كاري بد، نظير فقدان مواد و منابع كافي و مناسب، شرايط بد ساختمان، مدرسه، ميزان حمايت ناكافي از سوي كاركنان اداري و دفتري و... منبعي مهم و بالقوه براي استرس معلمان است. نتيجهگيري در پايان ميتوان گفت در هر شغلي، استرس به صورت خفيف و گاه شديد وجود دارد كه به ما كمك ميكند با چالشهاي پيشآمده مصممتر روبهرو شويم. در حيطه كار يك معلم جنبههاي بسياري وجود دارد كه موجب دلسردي او ميشود. حرفه تدريس هم نوعي ارتباط با مردم است و ما ميدانيم در روابط انساني خيلي راحت سوءتفاهم پيش ميآيد و در اين حالت افراد خيلي سريع ناراحت ميشوند بنابر اين معلمان ميتوانند از طريق فنون آرامسازي، اختصاص وقت به خود، مشخص كردن اولويتها، برقراري روابط صميمي با ديگران و داشتن انتظارات واقعبينانه از استرس ناشي از كار خود بكاهند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]