تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833737861
شاعري در كوچههاي هنوز!
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: سرزمين ايران به اعتقاد بسياري مهد شعر است و اولين و مطرحترين هنر ايران و ايرانيان را شعر دانستهاند. اگر بزرگي در يكي از كشورهاي اروپايي گفت؛ «در ايران شاعر شدن كاري بسيار بزرگ است، چون حرفهاي عادي و روزمره آنان نيز شعر است»، مقصود او جز اين نيست كه كشور ما هميشه به شعر با ديد حرفهاي نگاه ميكرده است. گزاف نگفتهايم اگر بر اساس باورمان بگوييم، شاعران همواره كاكلنشين اين مرزوبوم بوده و هستند و روح ايران از رودكي تا نيما و بهار و... با كلام هنري اين هنرمندان، تازه و معطر است؛ بنابراين هم از شاعر گفتن نيازمند اشراف بر پهنه ادبيات بيكران است، هم از شعر گفتن. غلامحسين عمراني اواخر دهه 50 شعر گفت و از اواسط دهه 60 برخي سرودههايش در نشريات به چاپ رسيد. در مجموع پس از انقلاب كارش را با يك تغيير زاويه ديد و نگرش به صورت جديتر پي گرفت و همگام با ديگران تا اواخر دهه 70 پيش رفت. كنارهگيري او از محافل موجب شد ادامه تحصيل و تحقيق و تدريس در دانشگاه را جديتر بگيرد و پس از حداقل يك دهه دوباره به دنياي شعر برگردد، آن هم همزمان با چاپ2مجموعه شعر با نامهاي «صلت كدام قصيدهاي اي غزل» و «حرف دلم شبيه غزلهاي حافظ است» كه كتاب اول مجموع 38 غزل قصيده و دومي با 49 غزل. شاعر اين مجموعهها هر چند سالهاي دور كتابهايي در قالب نيمايي و غزل به چاپ رسانده بود، اما با چاپ 2 كتاب جديد درصدد آن بوده تا اثبات كند گاهي وقفه و دوري ازعوامل بازدارنده اجتماعي و ادبي و شخصي براي هر هنرمندي لازم و حتي واجب است. اول: يك مقايسه كلي و در نگاه اول نشان ميدهد 2 كتاب جديد شاعر نسبت به كتابهاي گذشته بويژه مجموعه غزل او در دهههاي پيشين يعني «غزل، خاك، خاطره» تفاوتهاي قابل بحث و نظر جلبكن دارد. چه در زبان و چه در نوع نگاه شاعر بويژه پشت اين دو كتاب شاعري با ديدي تجربيتر ديده ميشود كه حرفهايش به تصنع يا فاصلگي بين متن و شاعر نميانجامد، بلكه تمام ابزار بياني در خدمت درون متني شعر است و از هر گونه گرايش شعاري به سمت تكنيك پرهيز ميكند. دوم: هر اثري با خوانش اوليه ميتواند معرف خود باشد؛ اما نه انصاف به زود قضاوتي امر ميكند و نه حرفه نقادي و تحليلگري كه بلافاصله قلمي به دست گرفتن و همان يافتهها و كنشها و واكنشهاي حسي و عقلي را نوشتن و در قالبي چاپيدن به قول قيصر امينپور كه تقريبا نامش بزرگتر و آشكارتر از شعرهايش شد جايي ميگفت: يك شاعر شعرهايش را هنگام تخمه شكستن و چرت زدن و... نگفته است كه خواننده با همان حس آنها را بخواند و نتيجه هم بگيرد، منظور آن است كه بخصوص يك منتقد نياز است اثر مورد نظر را بارها بخواند، چرا كه برخي از آثار دير آشنايند و به همان نسبت ديرمانا برخلاف برخي كه زود آشنايند و زود ميرا! آثار شاعراني كه بويژه سواد آكادميك دارند و از نسل دانشگاهي نيز به شمار ميروند، مثل عمراني متفاوت است با شاعران رقيقالقلب و رقيقالقلم و رقيقالاحساس، البته قيصر هم نتوانست يا نخواست؟! مثل سيدحسن در شعرش به پشتوانه علميك و آكادميك دانشگاهي التفات كند. شعرهاي غلامحسين عمراني از آن دست شعرهايي است كه شايد در نگاه اول كمي ايجاد فاصله كند با مخاطب و درست و طبيعي است. بر همين اساس بايد چند بار خوانده شود تا نهفتههاي معنوي و زباني آن آشكار گردد. در 2 كتاب مورد نظر 3 مقوله قابل بررسي و تدقيق و تحليل است: 1- عرفانپذيري 2- توصيف و تصوير 3- زبان. عمراني در كسب ديدگاههاي عرفاني سالها زانوي شاگردي زده و هم در كلاسهاي خود تدريس داشته است. بنابراين حتي اگر شاعر هم نخواهد ديگر در اختيار خودش نيست كه از اين ديدگاهها بگريزد. هر چند شايد از نظر نقد اجتماعي و نگرش مدرن معاصر اين گونه تفكرات هيچ همخواني با جريان ادبي معاصر نداشته باشد اما بايد پذيرفت كه مردم هر جايي از جهان و هر زماني از آفرينش به هر شعر و نگرش ديگري نيازمندند و چه بسا در عصر حاضر كه شعرها به مهر «مردمي و اجتماعي» معرفي ميشوند اما هيچ دردي از مردم را نميتوانند دوا كنند. حال اين نگره عرفاني با نمونههايي از 2 كتاب ذكر ميشود. از كتاب «حرف دلم ...»: 1- شريعت تو مرا گفت قبله را درياب طريقت تو مرا برد رو به حيراني تقابل شريعت و طريقت همواره در ادبيات ما تماشايي بوده و انكار هر يك ديگري را، حيرت كه وادي ششم عرفان محسوب ميشود از نظر شاعر بسيار فراتر از دريافتن قبله است چرا كه در اين وادي روبهروي معبودت نشستهاي، حاجتي به قبله نيست. 2- حساب نسيه ما بر صحيفه خط خورده است شباب سادهدلان در خيال حور گذشت حور خواهي و بهشت طلبي در مرام اهل دل و عشق و عرفان نيست (ص 13) 3- از اين تجلي غيرت كه ناگهان گل كرد درخت در سخن آمد كه اين چه حيراني است؟ (ص 14) 4- چون خيس اگر ميان آتش افتادهاي اينست آزمون! مگر خطر كني، چراكه نه (ص 20) 5- هي هي غزلي هو هو، تن تن تتتن ياهو يا شبنم و يا شب يا بو، يا پونه و يا ريحان (ص 46) 6- تو را اي غايب حاضر، امانتهاست در خاطر امين شاهد غيبي، يقين خاطر مايي (ص 91) چند نمونه از «صلت كدام...»: 1- لختي رهين بسطم، لختي قرين قبضم از خود خبر ندارم، در عشق پا به برفم (ص 7) 2- به مردار دل خوش نكردند اينجا عقابان مشهور در خود نشسته (ص 9) 3- انگار شهر مرده شد دلهاي مردم يك پنجره در هفت شهر عشق وا نيست (ص 10) 4- بگرديم در كوچههاي سلوك برآريم دستي به تبيين عشق (ص 15) 5- شطحي دگر به سكر قلم وام كردهام در سينهام ترانه طيفور عاشقي است (ص 25) 6- تو عالم صوفي وش، من صوفي صنعاني تو روح سخنپرور من آدم عصياني (ص 32) و بسياري ابيات ديگر كه در غزلها جا خوش كردهاند و ساختار عمودي غزل را رنگ عرفاني بخشيدهاند. ميپذيريم كه ردپاي شاعران گذشته در سرودههاي عمراني كم نيست؛ اما شاعر سعي كرده اين ردپا را رنگ و شكل ديگري بدهد. در مجموع عمراني را در دوره معاصر (3 دهه اخير) ميتوان از شاعراني دانست كه برخلاف بسياري، غزلهايش را به سمت و سوي عرفان ميكشاند و همين مساله موجب تمايز او نسبت به ديگران است. طبيعتگرايي نگارنده اين مقاله چندان مخالف محاكات در هنر نيست. بستر و اساس هر هنري تقليد است؛ ولي هنرمنداني توانستهاند از اين محاكات صرف خارج شوند كه در طبيعت تصرف كنند و به نفع خود رقم زنند. زبان 2 كتاب زباني تلفيقي است از توجه بيشتر به زبان تجربه شده گذشته و كمتر به زبان معاصر! منوچهري، سهراب و نيما از چهرههاي معروفتر متصرف در طبيعت هستند. طبيعتگرايي مسلما از روند رشد افراد در طول عمر سرچشمه ميگيرد، به همين سبب شاعر شهري مثل فروغ و شاملو و امروزيان شهري، ابزار شعريشان ميشود ماشين، ترن، قطار، دود، آسفالت، اتوبوس و... كه البته طبيعي است و قابل احترام. اگر شاعري نحل و انديشهور از آنها بهره ببرد! در مقابل نيما را نميتوان به ضرب و زور واداشت تا شهري بگويد نيمايي كه به تعبير جلال آلاحمد، هرگز با شهرنشيني اخت نشده بود و دائما پرت ميشد به يوش. عمراني از شعرهايش پيداست كه دلداده طبيعت است و رشد يافته دامنههاي البرز و روستاهاي فيروزكوه. به همين دليل توصيف طبيعي و تصويرگرايي نيز در شعرهاي او وجود دارد و سعي دارد از ابزار صحرايي و دشتي و بياباني براي بيان احساسات دروني و عاطفي و فكري خود بهرهوري كند، اما نه تا آن حد كه به شاخصه اصلي شعرهايش تبديل شود. براي مثال تركيبهاي ابرهاي باراني، اجاق، لاله، كوه، شقايق، كوچه باغ، انار، چنار، باغ پشت سنگچين و جلبك و واژههاي ديگر كه در شعرهاي او كمابيش قدرت ظهور پيدا ميكنند و بويژه شعرهايي كه در آن مناطق سروده است با اين حال، ردپاي طبيعت آنگونه كه توقع ميرود، نيست و حتي برخي شعرها كه محل سرايش آنها در روستاهاست، همخواني چنداني از نظر زبان و فضا با روستا ندارد مگر اين كه شاعر پس از جمعآوري شعر به دلخواه مكاني براي آنها تعيين كرده باشد. زبان عمراني شاعر زبان هست و نيست. هست به اين دليل كه كاملا اشراف بر زبان دارد و معماري واژگاني را خوب بلد است. در سراسر كتابهايش نميتوان از بيماري فاحش صرفي و نحوي زبان سراغ گرفت و همين امر يعني سلامت زباني و احاطه كامل بر نحوه كلام. نشان ميدهد او زبان را ميشناسد، اما نيست به اين دليل كه مجموعه سرودههاي او تكيه بر معنامداري دارد. انتقال حرف و پيام و مفهوم براي او در مرحله نخست قرار ميگيرد و كشتي گرفتن با زبان در مرحله دوم. به همين علت چندان شاهد برخورد امروزين زبان در شعرهايش نيستيم. فخامت زباني دانشگاهي در ادامه بهار، شفيعي و مصفا كه لازمه دانشگاهي بودن بود، در زبان عمراني نيز نسبتا مورد التفاوت قرار ميگيرد و نرماي سبك عراقي در شعرهاي او كاملا مشهود است. زبان 2 كتاب مورد اشاره زباني تلفيقي است از توجه بيشتر به زبان تجربه شده گذشته و كمتر به زبان معاصر! اما با اين همه، در بسياري از موارد شاعر چه در تركيبسازي، چه در قافيه و رديف از جسارتهاي خود بهره ميبرد و همين بياحتياطي شعرش را پوياتر و متفاوتتر جلوه ميدهد. نمونههايي از كتاب «حرف دلم...»: به خانقاه نگاه تو اعتكاف كنند قلندران غزل وقت شعر درماني (ص 11) در اين زمانه غزل گفتن عراقيوار ميان اين همه شاعر نصيب عمراني است (ص 15) بايد از حضيض تن حذر كني چرا كه نه؟ تا عروج روح خود سفر كني، چرا كه نه؟ (ص20) اولين عكسالعمل خميازه بود خواب ما پشت همين دروازه بود (ص24) در پايتخت عشق، غزل شاه كشور است آري غزل! عزيز دلم! چيز ديگر است (ص66) باران گرفت مطلع شعرم كمي تر است چتر نوازش تو مرا شكر بر سر است (ص60) و بكارگيري تركيبها و قافيهها در صلت كدام ... چند نمونه: حرف و ژرف و صرف و ... / رديف حرف كمي نيست / پخته خواري، نوچهگيري/ تني پيچيدني/ انتحار واژه، جاده گلرنگ مستي / تلخابه خيامي / و ... تركيبها و قافيهها و رديفهاي ديگر كه عمراني را به عنوان يك شاعري كه مثل ديگران نگويد معرفي ميكند. در مجموع غلامحسين عمراني زبان شعري دارد و زبان شعرش مخصوص شخصيت فكري و بياني اوست اين كه آيا بايد زبانش را رنگ و بوي امروزينتر بدهد يا نه؟ انتخاب با خود اوست و مخاطب امروز شعر. چند نكته: 1- تخيل كه لازمه شاعري است در شعر عمراني با بهرهگيري از شعر گذشتگان به بار نشسته است كه با كمك موسيقي دروني و بيروني و كناري بارورتر شده است. اميد است دامنه تخيل عيني امروزين را نيز بدون احتياط ارائه كند. البته مقصودم روي آوردن به غزل تصويري محض بيانديشه امروزي نيست. 2- او كه سالها در پي مسائلي از محافل كناره گرفت، شايد نخواست يا نتوانست؟! ولي بازهم وقتي برگشت، با دو كتاب برگشت. اما چيزي كه شايد مخاطب را تعجب زده كند، جلب توجه بيش از حد اوست كه در حق ديگران ابراز داشته است. عموما شعرهاي او در اين دو كتاب به افراد گوناگون تقديم شده است. افرادي كه چه در خلوت و چه در عموم. عمراني از آنها حداقل به نيكي ياد نكرده است و افرادي كه اگر نان در خانهشان كپك بزند، حاضر به اعطاي لقمهاي از آن به ديگران نيستند و شاعر را هيچ سر و سري با آنها نيست جز سلامي و والسلامي در گذشته؛ اما در اينجا دست به چنين كاري ميزند و بيمحابا به همانها شعر تقديم ميكند كه اميد است در چاپ بعدي دفترهاي شعرش را پاكتر كند چون دو برداشت براي مخاطب ميشود،وقتي افراد تقديمي در شعرهايش از ريز و درشت و دوست و دشمن حضور دارند كه اين نشان ميدهد چندان آگاهي و هدف پختهاي پشت اين تفكر نبوده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 575]
صفحات پیشنهادی
شاعري در كوچههاي هنوز!
شاعري در كوچههاي هنوز!-جام جم آنلاين: سرزمين ايران به اعتقاد بسياري مهد شعر است و اولين و مطرحترين هنر ايران و ايرانيان را شعر دانستهاند. اگر بزرگي در يكي از ...
شاعري در كوچههاي هنوز!-جام جم آنلاين: سرزمين ايران به اعتقاد بسياري مهد شعر است و اولين و مطرحترين هنر ايران و ايرانيان را شعر دانستهاند. اگر بزرگي در يكي از ...
هنوز، بوی تو در باغهای عالم هست
شاعری در كوچههای هنوز! 1- شریعت تو مرا گفت قبله را دریابطریقت تو مرا برد رو به حیرانیتقابل شریعت و ... ترانه طیفور عاشقی است (ص 25) 6- تو عالم صوفی وش، من ...
شاعری در كوچههای هنوز! 1- شریعت تو مرا گفت قبله را دریابطریقت تو مرا برد رو به حیرانیتقابل شریعت و ... ترانه طیفور عاشقی است (ص 25) 6- تو عالم صوفی وش، من ...
شاعری كه شبیه هیچ.كس نبود
شاعری كه شبیه هیچ. ... ثالث هنوز هم در فضای ادبی ایران حضور پررنگ دارد و مدام از او و شعرش یاد می.شود. ... ای با تو من گشته بسیار / در کوچه.های بزرگ نجابت/ در کوچه.
شاعری كه شبیه هیچ. ... ثالث هنوز هم در فضای ادبی ایران حضور پررنگ دارد و مدام از او و شعرش یاد می.شود. ... ای با تو من گشته بسیار / در کوچه.های بزرگ نجابت/ در کوچه.
ادب ايران - تصويرتهران از نگاه شاعر تهران درمنظومه «خانم زمان»
ادب ايران - تصويرتهران از نگاه شاعر تهران درمنظومه «خانم زمان»-ادب ايران - تصويرتهران از ... از قاجاريه به بعد تهران تبلور همه ايران بوده است و هنوز هم هست. ... زمان ديگر و عبور از قهوهخانهها، كافهها، كوچههاي قديمي، خيابانهاي تازه تاسيس، پلها، گذرگاهها، ادارات، ...
ادب ايران - تصويرتهران از نگاه شاعر تهران درمنظومه «خانم زمان»-ادب ايران - تصويرتهران از ... از قاجاريه به بعد تهران تبلور همه ايران بوده است و هنوز هم هست. ... زمان ديگر و عبور از قهوهخانهها، كافهها، كوچههاي قديمي، خيابانهاي تازه تاسيس، پلها، گذرگاهها، ادارات، ...
معرفی یک شاعر
معرفی یک شاعر-اندیشه فولادوند شاعر و بازیگر 27 ساله و خوش آتیه سینما اولین بار با ایفای نقشی در فیلم «سربازهای جمعه» مسعود کیمیایی به سینما آمد که باعث شده هنوز خیلی ها او را با «نقره» این فیلم ... مردم در این رهایی در کوچه های بن بست ...
معرفی یک شاعر-اندیشه فولادوند شاعر و بازیگر 27 ساله و خوش آتیه سینما اولین بار با ایفای نقشی در فیلم «سربازهای جمعه» مسعود کیمیایی به سینما آمد که باعث شده هنوز خیلی ها او را با «نقره» این فیلم ... مردم در این رهایی در کوچه های بن بست ...
حاشیه های دیدار شاعران با رهبری
ماه شب نیمه رمضان فضای کوچه های اطراف حسینیه را مهتابی کرده بود. ... هنوز اطراف رهبر شلوغ بود؛ شاعران کتاب های شان را تقدیم ایشان می کردند؛ چند دقیقه بعد سکوی ...
ماه شب نیمه رمضان فضای کوچه های اطراف حسینیه را مهتابی کرده بود. ... هنوز اطراف رهبر شلوغ بود؛ شاعران کتاب های شان را تقدیم ایشان می کردند؛ چند دقیقه بعد سکوی ...
امپراتور اقليت
22 ا کتبر 2008 – هر چند هنوز هم هستند شاعراني كه سنگ تجربههاي بيثمر دهه 70 را به سينه .... هم او بود كه در روز روشن چراغ در دست در كوچههاي آتن ميگشت و ميگفت: من انسان ...
22 ا کتبر 2008 – هر چند هنوز هم هستند شاعراني كه سنگ تجربههاي بيثمر دهه 70 را به سينه .... هم او بود كه در روز روشن چراغ در دست در كوچههاي آتن ميگشت و ميگفت: من انسان ...
منوچهر آتشی
1 سپتامبر 2007 – شاعري تند و تلخ و اندكي نوميد . ... قدمتي كهن بوده است ومنوچهر اتشي شاعري كه زادگاهش در اين منطقه بوده است منطقه اي كه شعر در ان هنوز .... رویای نجیب باز یاران را تماشا می کند از کوچه های آب هنوز آنجا خبرهاییست به شبهای زمستان می توان ...
1 سپتامبر 2007 – شاعري تند و تلخ و اندكي نوميد . ... قدمتي كهن بوده است ومنوچهر اتشي شاعري كه زادگاهش در اين منطقه بوده است منطقه اي كه شعر در ان هنوز .... رویای نجیب باز یاران را تماشا می کند از کوچه های آب هنوز آنجا خبرهاییست به شبهای زمستان می توان ...
نامه پر کنایه فرزاد جمشیدی به رییسش
... و سومی هم من؛ عابر بی خستگی کوچه های کودکی که هنوز هم فکر می کنم، دنیا با تمام .... به قول آن شاعر بزرگ: ـ این جویندگان شادی، در مِجری آتشفشان ها، این شعبده بازان ...
... و سومی هم من؛ عابر بی خستگی کوچه های کودکی که هنوز هم فکر می کنم، دنیا با تمام .... به قول آن شاعر بزرگ: ـ این جویندگان شادی، در مِجری آتشفشان ها، این شعبده بازان ...
همراه با يازدهمين مجموعهي شعر، محمد خليلي نخستين رمانش را ...
... يازدهمين مجموعهي شعر، محمد خليلي نخستين رمانش را با عنوان «از كوچههاي كودكي» ... ايران (ايسنا)، يازدهمين مجموعهي اين شاعر با نام «شعرهاي قطبي»، شعرهايي است كه آنها را ... ديگر آثارش هستند كه براي انتشار آمادهاند؛ اما هنوز آنها را براي انتشار نداده است.
... يازدهمين مجموعهي شعر، محمد خليلي نخستين رمانش را با عنوان «از كوچههاي كودكي» ... ايران (ايسنا)، يازدهمين مجموعهي اين شاعر با نام «شعرهاي قطبي»، شعرهايي است كه آنها را ... ديگر آثارش هستند كه براي انتشار آمادهاند؛ اما هنوز آنها را براي انتشار نداده است.
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها