تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس نيّتش خوب باشد، توفيق ياريش خواهد نمود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802710299




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

درباره دنیای عجیب و غریب تیم برتون به بهانه انیمیشن «9»


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: دنیایی بی‌توجه به جاذبه‌های جنسی به عنوان وجه غالب‌ هالیوود، دنیایی پر از دلقک، درخت‌ها و گیاهان پیچ و تاب دار. سگ‌های مرده و دنیایی پر از آدم‌های لاغر و رنگ پریده که خجالتی‌اند و...   به هیولا عشق بورز انیمیشن متفاوت «نه» را تیم برتون نساخته، فقط تهیه کرده ولی طرفداران این کارگردان می‌توانند مهمان یک دنیای برتونی دیگر شوندانیمیشن «نه» (9) را «شین اکر» ساخته و تیم برتون به همراه تیمور بکمامبتوف (کارگردان «تحت تعقیب») و چند نفر دیگر جزو تهیه کنندگانش بوده اند. «اکر» کارنامه خیلی مفصلی ندارد و تقریبا تازه کار است. شاید مهم‌ترین کار قبلی اش، اینما توری سومین قسمت از شاهکار «ارباب حلقه‌ها» (بازگشت پادشاه – 2003- پیتر جکسون) باشد.«نه» یکی از بهترین انیمیشن‌های امسال (قطعا و با اختلاف، بهتر از کار آخر پیکسار یعنی انیمیشن «بالا») است که می‌تواند شروع خوبی برای شین اکر جوان باشد. این نوشته اما قصدش پرداختن به دنیای عجیب و غریب تیم برتون به بهانه انیمیشن «نه» و در پیش بودن اکران «آلیس در سرزمین عجایب» در مارس 2010 (بهار 89) است، دنیایی که تا به حال درباره اش زیاد نوشته اند و از وجوه گوناگون بررسی اش کرده اند، دنیایی که شاید قالب انیمیشن بهترین راه نمایش آن باشد، دنیایی بی‌توجه به جاذبه‌های جنسی به عنوان وجه غالب‌ هالیوود، دنیایی پر از دلقک، درخت‌ها و گیاهان پیچ و تاب دار. سگ‌های مرده و دنیایی پر از آدم‌های لاغر و رنگ پریده که خجالتی‌اند و موهای پریشان و عینک دارند،‌ درست شبیه خالقشان یعنی آقای تیم برتون. «ماهی بزرگ» (2003)  با یک جمله آغاز می‌شود:«این یک داستان جنوبی است؛ سرشار از دروغ و افسانه اما حقیقی تر از هر آن چیزی است که تا کنون شنیده اید»برجستگی نگاه برتون در اصالتی است که او برای افسانه‌ها و اسطوره‌ها قائل است. هسته مرکزی دنیای برتون، بی‌بها دانستن واقعیت‌ها و ارائه افسانه و داستان به عنوان نسخه ای حقیقی‌تر از واقعیت است. به این معنا که آن چه در افسانه‌ها دریافت می‌شود، بی نیاز از ارجاعات رئالیستی است و دست خالق اثر در عرصه تفکراتش بازتر است. افسانه‌ها کمتر با نظام سنتی درگیر می‌شوند و کمتر حساسیت حافظان و مروجان آن را بر می‌انگیزند. افسانه را آدم‌های جدی زیاد جدی نمی‌‌گیرند و در نتیجه این موضوع، فرصت بهتری را برای مولف در شکستن مرز‌های پررنگ و گذر از خطوط قرمز اخلاق عرفی را فراهم می‌کند. به همین دلایل است که برتون قالب افسانه را برای بیان مفاهیم مورد نظرش، انتخاب می‌کند. او افسانه سرایی می‌کند تا کمتر جدی اش بگیرند و بر اساس اصل فلسفی و روان شناختی «هر چه به چیزی کمتر فکر کنی، بیشتر به او نزدیک می‌شوی‌»،‌ تاثیرات بسیار عمیقی بر مخاطبینش بر جای می‌گذارد. این همان گوهری است که در کلام نغز بیلی وایلدر کبیر هم دیده می‌شود، آن جا که استاد گفته بود: «به من می‌گویند داستان‌ها و فیلم‌هایت شبیه زندگی واقعی نیستند. این زندگی واقعی خیلی چیز خوبی است که من بخواهم در فیلم‌هایم هم به آن بپردازم؟» گذشت زمان البته نشان داد که تاثیر فیلم‌های وایلدر بر چند نسل از تماشاگران و منتقدان، تا چه اندازه عمیق و ماندگار بوده است.   فرار از دست نگاه رسمیاما از این‌ها که بگذریم، می‌رسیم به خاصیت هژمونیک (برتری فرهنگی بر فرهنگ دیگر) رسانه و از جمله سینما، فرهنگ کالایی مدرن امروزی شده که استعداد عجیبی دارد در مصادره حرف‌ها و عقاید متفاوت با نگاه رسمی به نفع آن چه خود می‌پسندد. در این فضا بیان کردن مطالب در قالب افسانه، به مولف این فرصت را می‌دهد تا فرهنگ مصادره گر و یکسان ساز حاکم را دور بزند و حرف خودش را به کرسی بنشاند. این جریان را می‌شود با مقایسه «بت من»‌های برتون و «بت من»‌های کریستوفر نولان- به خصوص این آخری یعنی «شوالیه تاریکی» - بهتر درک کرد. آن چه در «بت من – 1989» دیده می‌شود، رویکردی فانتستیک است که در آن جوکر در هیات دلقکی «سفید پوش» ظاهر می‌شود . هیچ قابلیت ارجاع (و در نتیجه مصادره) مشخصی را ارائه نمی‌کند. از این روست که به قول استاد حسن حسینی (در راهنمای فیلم روزنه کار)، نقشی را که «متولد چهارم ژوئیه» الیور استون با آن همه ارجاعات ریز و درشت مستقیم به دوران سراسر فریب و ریاکاری ریگان از عهده ایفایش بر نمی‌آید، «بتمن» برتون به خوبی انجامش می‌دهد. «بتمن باز می‌گردد- 1992» هم همین گونه است، پر از انتقاد‌های تند اجتماعی و سیاسی و در عین حال بدون دستگیره‌هایی که متولیان رسمی ‌هالیوود بتوانند به آن‌ها چنگ بزنند و فیلم را مطابق میل سیستم حاکم تفسیر کنند. اهمیت این قضیه وقتی معلوم می‌شود که «شوالیه تاریکی» نولان را ببینیم که به گل درشت‌ترین شکل ممکن در خدمت اهداف پسا 11 سپتامبر (بعد از 11 سپتامبری) نگاه رسمی قرار می‌گیرد و اتفاقا همزمان محبوب تماشاگران، نگاه رسمی و منتقدان می‌شود. مقایسه «سوئینی تاد» برتون به عنوان فیلم آخر الزمانی کارنامه فیلم ساز، با انبوه فیلم‌های این ژانر- از ساخته‌های رولاند امریخ و شیامالان  گرفته تا حتی « آپو کالیپتو»ی مل گیبسون (2006) – هم می‌تواند به دریافت دلایل برتری نگاه فانتستیک و «افسانه محور» برتون بر نگاه «واقعیت محور» رسمی، کمک شایانی کند. ترس، حقیقی تر از عشق/ جنسیت است؛آن چه در آثار برتون و به خصوص انیمیشن‌هایش از «وینسنت – 1982» تا «عروس مرده – 2005» و حتی در کار‌هایی که برتون به نوعی در آن‌ها نقش داشته (چه مثلا طرح اصلی شان را نوشته باشد مثل «کابوس پیش از کریسمس» (هنری سلیک – 1993) و چه به شکلی دیگر مثل همین «نه» که تهیه کننده اش بوده است) دیده می‌شود. برتری ابهام، ایهام و در نهایت ترس است، ترسی که در روانکاوی به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل موثر در رفتار شناسی انسان‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد. شعار معروف «با ترس‌هایتان رو به رو شوید» مهم ترین راه شناخت غرایز سرکوب شده و انگیزه‌های خطرناکی است که در ناخود آگاه همه ما ذخیره شده اند و منتظر فرصتی برای بروز و ظهور هستند. نماد برتون برای ایجاد ترس، اشکال عجیب و غریبی از هیولا‌ها هستند، از جوکر «بتمن» گرفته تا اسکلت «کابوس پیش از کریسمس» دلش می‌خواهد بابا نوئل شود و به بچه‌های منتظر در شب کریسمس هدیه بدهد. او تمام تلاش اش را در این راه انجام میدهد ولی سرنوشتی که پیدا می‌کند، سرکوب و طرد توسط همان جامعه ای است که دوستشان داشت و می‌خواست کمکشان کند. نمونه واضح تر این مضمون در «ادوارد دست قیچی» دیده می‌شود. ادوارد موجودی است که دلش می‌خواهد به میان مردم عادی برود و به آن‌ها کمک کند و تمام تلاش اش را می‌کند تا «تنها نشانه غیر انسانی‌اش، وجه هیولایی‌اش، دست‌های قیچی شکلش» به مردم آسیبی نرساند اما مردم بعد از آن که ترسشان برطرف شد از او بهره کشی می‌کنند و بلایی به سرش می‌آورند که دل شکسته از شهر می‌گریزد. توصیه بزرگ و اساسی برتون این است که به هیولا عشق بورز و او را بپذیر چون وقتش که برسد، خواهی فهمید که هیولای واقعی خود تویی و نه او. برتون طرف هیولا‌هاست و این همان رویکرد عمیقی است که شکل تکان دهنده ترش در «مگس» دیوید کراننبرگ دیده می‌شود، جایی که دانشمند مگس شده (جف گلد بلوم) به عشقش که باید در نقش نابود کننده اش ظاهر شود، می‌گوید: «مگسی خواب می‌بیند که آدم شده و عاشق یک دختر زیبا شده ولی ناگهان بیدار می‌شود و می‌فهمد که یک مگس زشت و بد ترکیب است و راهی به جز نابودی ندارد»   تفاوت حقیقی تر از یکسانی است تکیه برتون در آثارش بر تفاوت‌هاست. شخصیت اصلی او همواره از دیگران متفاوت است و همین تفاوت‌ها (که البته چنان که گفته شد، بیشتر در قالب هیولاگونه و ترس آفرین نمود می‌یابد) باعث آزارش می‌شود. باز هم به نظر می‌رسد که ادوارد و اسکلت در دو فیلم «ادوراد دست قیچی» و «کابوس پیش از کریسمس‌» عریان‌ترین و بیان‌گرترین شکل این رویکرد در آثاربرتون باشند. شاید این قسمت از نوشته حاضر، مهم ترین قسمت آن هم باشد، بخشی که می‌خواهد ادعا کند آثار کمپانی پیکسار- که در آن‌ها عنصر متفاوت از جمع، پس از طی یک مسیر مشخصی برتری‌اش را به اثبات می‌رساند- نه چنان که منتقدین می‌گویند در ستایش متفاوت بودن، که اتفاقا در راستای فرهنگ یکسان ساز‌ هالیوودی و تقویت و تحکیم تئوری نخ نما شده رویای آمریکای اند. در عوض این تیم برتون و دنیایش است که سعی می‌کند عنصر متفاوت را تقدیس کند و از این مسیر جامعه را با ضعف‌ها و پلشتی‌های اخلاقی اش مواجه کند.  در دنیای برتون، جامعه یکسان شده محکوم است به این که عنصر متفاوت را استثمار کند وپس از آن که استفاده اش را تمام و کمال برد، او را در بدترین وضع ممکن رها کند یا حتی از بین ببرد. هنرمند بزرگ ما به این اندازه هم اکتفا نمی‌کند و عنصر متفاوت را چنان که در بند قبلی گفته شد،‌ صورتی هیولا گونه می‌بخشد تا وقاحت جامعه را عیان‌تر نشان دهد.   عناصر متفاوت دنیای برتون اتفاقا سعی می‌کنند تا تفاوت‌هایشان را مخفی کنند و عضوی از جامعه رسمی شوند اما با وجه خفته هیولا وار جامعه  مواجه می‌شوند و نابود می‌شوند. این همان رفتاری است که جامعه مدرن با مثلا سیاهان و دیگر اقلیت‌های نژادی انجام می‌دهد، در حالی که در آثار پیکسار، عنصرمتفاوت با جامعه ای مهربان و پذیرا مواجه می‌شود که به او فرصت می‌دهند «به رغم تفاوت‌هایش و با حفظ آن‌ها» عضوی فعال از جامعه رسمی شود. مشخصا «در جست و جوی نمو» و «وال – ئی‌» - که بهترین آثار پیکسار به شمار می‌روند – از چنین رویکردی تبعیت می‌کنند.  ماهی ترسویی که حمله دشمنی خطرناک را در سابقه خانوادگی‌اش دارد، موفق می‌شود از هیچ شروع کند و در ناامیدکننده‌ترین وضعیت ممکن، به کمک تکیه بر همان وجوه متفاوتش با جامعه به موفقیت برسد. در نمونه پیشرفته‌تر و البته بهتر «وال – ئی‌» هم دقیقا همین اتفاق می‌افتد که چون انیمیشن «نه »،‌ داستانی به کلی مشابه «وال – ئی» را البته با رویکرد برتونی به تصویر می‌کشد و دیگر نیازی به بیان تفاوت‌ها نیست و مقایسه این دو اثر گویای آن چیزی است که ادعا شد. رویکرد پیکساری مروج همان «رویای امریکایی» معروف است که مهم نیست از چه نژادی هستی و در چه سطح از توانایی قرار داری، آمریکا به تو این شانس را می‌دهد که از هیچ شروع کنی و به همه چیز برسی. چنین است که رویکرد پیکساری مورد علاقه و تایید و ترویج نگاه رسمی دنیای مدرن – از خانواده گرفته تا تلویزیون – است و نگاه برتون مورد تحذیر این نگاه. برتون و نگاهش، پاشنه آشیل تمدن و فرهنگ یکسان ساز مدرن است، تنها نوعی از نگاه که قادر است در هسته توپر فرهنگ کالایی شده شکاف ایجاد کند و آن را تحت فشار بگذارد، نگاهی که دشمن یکسان سازی و مدافع راستین فردیت در‌هالییود است.   داستان «نه» چیست؟با یک گل بهار می شود؟انیمیشن با یک آدمک عجیب و غریب شروع می شود که از چیزی شبیه بوریا یا حصیر ساخته شده است و پشتش شبیه لباس ورزشکاران شماره ای دیده می‌شود: شماره نه. آدمک با دنیایی ویران شده روبرو می شود که پر از خاک و خاکستر و خرابه است. او آدمک دیگری را می‌بیند که از جنس خودش است و با کمک او قدرت تکلمش را به دست می‌آورد. اما دوست تازه اش توسط یک موجود غول‌پیکر ربوده می‌شود. «نه» به مکانی پناه می‌برد و در آنجا با گروهی از آدمکهای مشابه آشنا می‌شود که هر یک شماره ای دارند. «نه» و دیگر آدمک‌ها به کمک یکدیگر و به خصوص با فداکاری رهبر قدیمی گروه (شماره یک) موفق می‌شوند طلسم دشمن اصلی را به خودش برگردانند و دنیا را نجات دهند. در گوشه و کنار صحنه، نمادهایی از دشمن ویرانگر دیده می‌شوند که شباهت‌های فراوانی به نمادهای ارتش نازی دارند (شاید روی اینکه برخلاف نمونه‌های مشابه از جمله «وال- ئی» دشمن زمین نه از سیاره ای دیگر، که اهل خود زمین است).معروف‌ترین صدا پیشگان «نه» الیجا وود، کریستوفر پلامر، جان سی ریلی و جنیفر کانلی هستند که به ترتیب به جای شماره های نه، یک، پنج و هفت صحبت کرده اند.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 802]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن