تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 1 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نيّت خوب، برخاسته از سلامت درون است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1801556934




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جدیدی: امسال پروانه قضاوت می‌گیرم/هر کاری می‌کنند تا نفت قهرمان شود/دوست ندارم قهرمان دولتی باشم


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > کشتی  - عباس جدیدی در کافه خبر انتقادات زیادی از مسئولان فعلی فدراسیون کشتی می‌کند. فرهاد عشوندی و میثم بهرامی :نام عباس جدیدی یادآور خاطرات روزهایی است که ورزش‌دوستان ایرانی پشت ویترین مغازه‌ها می‌ایستادند و از تلویزیون آن‌ها مسابقات کشتی قهرمانی جهان را تماشا می‌کردند. جدیدی از نسلی از کشتی‌گیران است که خاطرات خوبی در ذهن مردم باقی گذاشته‌اند؛ خاطراتی که اکثرشان با مدال‌های طلا و نقره در مسابقات مهم همراه بود. نام جدیدی یادآور صحنه‌هایی است که از سیمای ملی پخش می‌شد و در آن‌ها کشتی‌گیر سنگین‌وزن ایران دستش را رو به آسمان می‌گرفت و خدا را شکر می‌کرد؛ شکر به خاطر پیروزی در مسابقات مهم. عباس جدیدی که مهمان کافه خبر بود، از خاطرات روزهای دور تعریف کرد و از این حرف زد که چرا الان وارد سیستم کشتی کشور نمی‌شود. *عباس جدیدی با اتفاقات مسابقات جهانی سال 1994 و بعد المپیک آتلانتا به یک چهره سرشناس بدل شد. درست است؟ آسمان بار امانت نتوانست کشید / قرعه کار به نام من بیچاره زدند بالاخره ما هم در گیر و دار کشتی بودیم. شاید الان بگویم که اگر دوباره متولد بشوم دوباره کشتی گیر بشوم اما اگر ملاک را بر انصاف قرار بدهیم من خیلی کشتی را دوست داشتم بطوریکه رفته رفته عاشق کشتی شدم. من می خواستم برای تیمم همیشه سود و ثمر داشته باشم و شانه از بار مسئولیت خالی نکنم. من همیشه عاشق این بودم که تیمم موفق بشود و این اهمیت و جدیت را در خودم می دیدم که تیمم را بالا بکشم. احساسم این بود که در اردوها هیچ وقت ساز مخالف نمی زدم. و نشان این حرفم این است که من هیچ وقت در وزن خودم کشتی نمی گرفتم. من 11 سال عضو تیم ملی بودم اما در اوج قهرمانی‌ام هم همیشه چاله‌های تیمم را پر کردم. هر وقت تیم‌ام 100 کیلو نداشت من 100 کیلو می شدم. 130 کیلو نداشت، من 130 کیلو می شدم برای تیم. یعنی من همیشه احساسم این بود که اگر تیمم موفق بشود ماحصل به من هم می رسد. ملاک، موفقیت بچه ها برای من بود. اساسم بر این بود که تیمم چاله و چوله دارد من پرش بکنم. این نگاه همیشه برایم مقدس بود. خوب فشار مضاعف بر روی من بود. وقتی که من می آمدم با 90 کیلو وزن می خواستم با 100 کیلو کشتی بگیرم فشار خیلی مضاعف می شد. به این خاطر باید تمرینات مضاعفی می کردم که آماده بشوم. به خاطر همین مسائل که من می دانستم که باید در قالبی کشتی می گرفتم که آن قالب برای من نبود. چون تمرینات من یک مقدارش مضاعف بود و فرق می کرد، یک عده ای که واقعیت قضایا را نمی خواستند ببینند فکر می کردند که من ساز مخالف می زنم. در حالیکه من تیم را بالا می کشیدم و فشار روی من خیلی زیاد بود. به لطف خداوند و زحمتی که می کشیدم، مسابقاتم را با موفقیت انجام می دادم. *زمانی که کشتی می‌گرفتید، می‌گفتند شما علاقه زیادی به این رشته ورزشی دارید. الگوی بسیاری از ما کشتی گیرها تختی است و الگوی من هم در کشتی تختی است اما من کشتی را از تختی بیشتر دوست داشتم. این واژه‌ها فرق می کند با هم. از این جهت مشکلاتی که برای من در کشتی به وجود می آمد، همه را به خاطر اینکه کشتی را خیلی دوست داشتم پشت سر می گذاشتم. ممکن است همه این مشکلات را برای هم به وجود بیاورند. صبر و توان و تحملی که من در برابر این مشکلات به دست می آوردم همه نشات گرفته از علائق زیادم بود. تقریبا کشتی یک درس خداشناسی بود. من شاید بتوانم بگویم من همه چیزم را از کشتی دارم و به کشتی بدهکارم. کشتی برای من یک دانشگاه و تزکیه نفس بود. من کشتی را با یک نگاه عمیق تری می دیدم با توجه به اینکه می دانستم کشتی یک ورزش پهلوانی است که کسانی مثل آقای رزاز، پوریای ولی، پهلوان تختی، علمداران این ورزش بودند و با توجه به تعریفاتی که از روحیه جوانمردی این ورزش شنیده بودم عاشق کشتی شدم. دنیای قهرمانی را هم با رفتن به حدود 40 کشور و داشتن 37 - 38 مدال جهانی تمام کردم. ناراضی هم نیستم و سرنوشت من این بود. خوشحالم از اینکه هم خودم نتیجه گرفتم هم تیمم را موفق کردم. وقتی من می آیم با کسی کشتی می گیرم که 30 کیلو بیشتر از من است دیگر خودتان حسابش را بکنید. همه این ها لطف خدا بود. چاره ای هم نداشتم. بالاخره دنیای قهرمانی هم تمام شد و از خداوند ممنونم که در این راه کمک کرد. کردید و *شما دو سال بعد از بازی های 94 ، محروم بودید اما وقتی کشتی های تان شروع شد یک طور دیگر کشتی گرفتید. من جور دیگری نبودم. همانطوری بودم. من بعد از آن حادثه ای که برایم به وجود آوردند، دیگر از سهمیه ورزش مرا حذف کردند در حالیکه من بعد از آن قضیه 6 بار قهرمان جهان شدم. آن هم در وزن خودم نبود. من بعد از آن مسائل، مثل گذشته کشتی گرفتم. منتها یک جوی را برای من حاکم کرده بودند. ما الگویمان علی (ع) است. ایشان 20 سال خانه نشین شد و حرفی نزد. من هم همینطور شدم تا اینکه خودشان آمدند گفتند یا علی. یک وقت هایی وجود دارد که انسان نباید چیزی بگوید و باید صبر کند. من در لحظه ای مجبور بودم سکوت کنم تا حقانیم را ثابت کنم. اگر ناراحت می شدم و از میدان به در می رفتم تا آخر عمر آن وصله بر روی من می ماند. ولی در دلم می‌دانستم که به حق قهرمان جهان شدم و خواهم شد در آینده. دلم روشن بود و چون دلم روشن بود، تمام دنیای قهرمانی من از همان زمان شروع شد. *شما در همان دوره بود که خیلی زود خادارتسف که اسطوره روس بود را در هم شکستید. در کشتی با ایشان اول 3-3 شدیم و بعد یک دو خم رفتم که بلندش کردم زدمش زمین و بعد خودش خوابید و ضربه شد. *اسطوره شکنی چه مزه ای داشت؟ یک وقت هایی بالاخره قانون این کار است و باید در عین حال به طرف مقابل احترام گذاشت. *ولی اوج کشتی تان مسابقه با کورت انگل بود در فینال المپیک 96 . جایی که بازی را در شرایطی خاص به کورت انگل آمریکایی باختید. نه نباختم. پایم می پیچید. من 4 تا اخطار داشتم و ایشان 2 اخطار. باز گفتند که چون پاشنه پایش پیچید قبول نکردند. خلاصه مدال ها را تقسیم کردند. هنوز هم هرچه فیلم کشتی را می بینم می گویم چطور این کار را کردند. حتی چند وقت قبل داور مغولی بازی آمد پیشم و برای آن قضاوتش از من حلالیت خواست. *اگر آن اتفاق نمی افتاد ،شما اولین طلایی المپیک ایران بعد از انقلاب می شدیدبودید. درست است؟ بله همینطور است. کشتی رسول یک روز بعد از مسابقه من بود. یادتان که هست بعد از کشتی این قدر هاج و واج بودم که نمی توانستم از تشک پایین بیایم. فریاد می زدم یکی بیاید حقم را بگیرد. *بعد از اینکه از آن بازی ها برگشتید فکر می کردید که مردم چنین استقبالی از شما بکنند؟ من دقیقا همان مدال را می خواستم که مردم دوست داشتند. مردم ایران مظلوم پرستند. وقتی مظلویمت من در آن کشتی ثابت شد و وقتی آن حرکات را از مردم دیدم به همان مدال راضی شدم. چون طلا یک فلز است ولی مدال واقعی همان دل مردم است. ظالم همیشه محو می شود. من خودم فکر می کردم که دستم به هیچ جا نمی رسد. هیچ وقت مظلومیت از بین نمی رود. *بسیاری از هم محله ای های شما ورزشکار بودند ولی سرنوشت خوبی برایشان رقم نخورد. فکر می کنید اگر شما هم وارد ورزش قهرمانی نمی شدید ممکن بود سرنوشت شما هم یک طور دیگر رقم بخورد؟ من همیشه از خدا خواسته ام که هر چه صلاح است برایم پیش بیاورد. نگاه من به ورزش جهانی بود. کلان به قضایا نگاه می کردم. می گویند یک روزی یک طلبه ای کنار دیوار نشسته بوده، بهلول رد می شود. آن طلبه می گوید خدایا یعنی می شه یک روزی من مثل بهلول بشوم. بهلول با عصایش می زند روی سر آن طلبه. بهلول می گوید ساکت باش. من یک روزی می خواستم امام جعفر صادق بشوم، این شدم. تو که می خواهی بهلول بشوی هیچی نمی شوی. من نگاهم به ورزش خیلی وسیع بود. تمام توانایی هایم را به کار می گرفتم. من بعد از دنیای قهرمانی 5 باشگاه در تهران تاسیس کردم. در باشگاه پیروزی 23 رشته ورزشی آموزش حرفه ای می دهیم. 27 هزار عضو فعال در آن باشگاه داریم. من 1090 شاگرد فقط در کشتی دارم. 12 رشته بانوان دارم. من عشق و علاقه ای دارم به ورزش که در دل من موج می زند. همه این کارها برای جوانان است که به کار خلاف کشیده نشوند. من نگاهم به ورزش به گونه ای بود که می خواستم ورزش مملکت را تکان بدهم. نیت خدمت کردن است. فعلا جایگاه من این است. اگر من چنین فعالیت هایی می کنم بحث، بحث تفکرات است. تفکرات من همین است. *شما در کنار کار ورزشی‌تان و قهرمانی، تحصیلات ورزشی‌تان را هم ادامه دادید. درست است؟ نخیر من علوم قضایی خواندم و اگر خدا بخواهد امسال پروانه قضاوتم را می گیرم. *در سالهای آخر قهرمانی‌تان سخت ترین دوران زندگیتان را داشتید. در مسابقات آسیایی بانکوک. من در آن مسابقات به تایمازوف باختم. من برد و باخت با ایشان داشتم و نقره گرفتم. در سال 99 به ایشان باختم. ایشان هم قهرمان پهلوان است و من واقعا ایشان را قبول دارم. *شما با تایمازوف کشتی گرفتید. چه ویژگی ای داشت که اینقدر راحت همه را می برد؟ خواهندگی ایشان خیلی زیاد بود. توانایی بسیار بالایی در کشتی داشت. ایشان از معدود کشتی گرانی هستند که همه ما قبولش داریم. *چه چیزی باعث می شود که بین یک کشتی گیر خوب و یک کشتی گیر عادی تفاوت باشد؟ بچه های ما ستاره نبردند. ستاره بردن کار سختی است. من 33 - 34 تا روس بردم. کسانی که ستاره های روس بودند. وقتی ستاره ها را می بری مانع ها را از سر راه برمی داری. از بین بچه های ما کسی ستاره نبرده است. الان کشتی خیلی خالی شده است. آن موقع وقتی من ستاره را می بردم در اوج بودم. بچه های ما وقتی جلوی ستاره ها قرار می گرفتند کشتی را واگذار می کردند. کسانی را که باید حتما می بردند را می باختند. بچه های ما در خودشان نمی دیدند ستاره ها را ببرند. رسول خادم کشتی گیری بود که در تشک خیلی فراتر از خودش بود. ولی روس ها تفکرات دیگری دارند که ما از آن تفکرات غافلیم. *شما از یک جایی تصمیم گرفتید که وارد بحث مدیریت بشوید. الان همانطور که می دانید کشتی ما دوران خوبی ندارد. چطور شد که تصمیم گرفتید وارد کادر اداری کشتی بشوید؟ اهداف مشخص است و نمی شود عوام فریبی کرد. 5 سال پیش یک تغییری در کادر ریاست فدراسیون به وجود آمد. آقای ایکس رفت آقای ایگرگ آمد. همین آقا چه فدراسیونی را تحویل گرفتند؟ فدراسیونی را تحویل گرفتند که تیم ملی آن نائب قهرمان جهان بود. کشتی جوانان و امیدش هم  قهرمان جهان بوده با 3 اختلاف امتیاز با روس ها و نوجوانانش قهرمان جهان بوده است. الان بعد از 6 سال، تیم بزرگسال این فدراسیون در مسکو هشتم شد. جوانان و امید هم هفتم شدند. نوجوانان هم که قهرمان بوده سوم آسیا شده است. آن شعارهایی که ما می دادیم که جوان سازی بکینم، پشتوانه سازی بکنیم و غیره. آیا پشتوانه سازی کردیم؟ رضا یزدانی، تقوی و... هم که الان فیکس های فدراسیون هستند ساخته پرداخته های فدراسیون های قبل هستند که دارند مدال می آورند. در این 5 سال چه چهره جدیدی معرفی شد؟ به جز این بود که جوانان ما اول دنیا بوده الان شده نهم دنیا؟ هنر این پشتوانه سازی را داشتیم؟ چرا مردم را فریب می دهیم؟ می گوییم یک چهارم مدال های بازی های آسیایی گوانگ جو را تیم کشتی آورده است؟ یعنی چی؟ ما 40 سال است در آسیا اولیم. اگر این تیم بدون فدراسیون هم می رفت این مدال ها را می آورد. ما در آسیا مشکلی نداشتیم.محمد بنا را چه کسی کشف کرد؟ محمد طالقانی. بعد این آقا آمد ایشان را کنار گذاشت. بعد دوباره رفتند ایشان را آوردند. هروقت آقای یزدانی خرم آمدند تلویزیون گفتند که من 16 سال وقت می خواهم که فدراسیون کشتی را مثل والیبال قوی کنم. کسی این حرف را می زند که مثلا فدراسیون اسکواش را تحویل گرفته باشد نه فدراسیونی که نائب قهرمان دنیا بوده است. هر وقت ایشان حرف زده است گفته است که من آمده ام کشتی گیران را نمازخوان کنم. ببخشید، مگر بچه‌های تیم ملی تا قبل این آقا شراب‌خوار بودند؟ این چیزهاست که کشتی ما را زمین می زند. الان من می خواهم در انتخابات فدراسیون شرکت کنم. ولی کلا 38 رای وجود دارد که 32 رای آن هیات ها هستند. هر چه آدم والیبالی وجود دارد، شده  رییس هیات های کشتی. این انتخابات ناسالم است. ب. کسی این حرف ها را نمی داند. آقای سعیدلو باید بداند. این انتخابات یک حقه است. من با 6 مدال جهانی کوچک بشوم؟ من به نشانه اعتراض شرکت نمی کنم و تا زمانی که در ورزش ما این مسائل وجود دارد ما هیچی نمی شویم. *اگر این مسائل وجود نداشت شما وارد انتخابات می شدید؟ خوب آن زمان ممکن بود که وارد انتخابات بشوم و محکی هم بشود. ولی الان کشتی فردگرایی شده است. واقعا بد است که بزرگان کشتی ما بزرگی نمی کنند و خودشان را برای حقوق می فروشند که آقایان به مقاصدشان برسند. از آقای صنعت کاران هم دارند استفاده می کنند. آزادگی و جوان گرایی در کشتی مرده است. *شما روند این کشتی را چطور می بینید؟ از کادر فنی تیم ملی کشتی آزاد راضی هستید؟ تصمیم گیری های کشتی شده حول و محور تیم نفت.هر کاری خودشان می خواهند می‌کنند. قانون عوض می کنند. دلال بازی شده است. برای اینکه تیم نفت بیاید اول بشود به هر کاری دست می زنند. اگر تیم ملی قوی می شد باید به آن مراحل می رسیدی که انتخابی تیم ملی را لغو کنید؟ شما ترس دارید؟ هرکاری که دوست دارند می کنند. اساسنامه هم اجرا نمی شود. در این مسائل ریز چه مسائلی به وجود آمد که لاپوشانی شد. من تصورم بر این است که تا موقعی که با کشتی صادق نباشیم و به گفته هایمان عمل نکنیم به نتیجه نمی رسیم. فدراسیون قانونمند نداریم. رضا یزدانی را یک بار می گذارند کنار دوباره می‌آورند در کشتی، برای چه این فاصله را بین کادر فنی و بچه ها ایجاد می کنید؟ من تا الان شفافیتی در کار این ها ندیدم؟ نارضایتی در درون این بچه ها وجود دارد و این نارضایتی ها باعث می شود که آن ایمان لازم را شاگردها به مربیان نداشته باشند. زمان حضور ایوانف در تیم ملی وزنه‌برداری، همه برای ایوانف وزنه می زدند. از هنر این مرد من مانده بودم. ورزش همین است. ارتباط مربی با شاگرد خیلی مهم است. آقای بنا به خاطر همین خصوصیتش محبوب است. این ها نتوانستند غرورشان را زیر پایشان بگذارند. غرورشان برایشان مهم است. *تصمیم ندارید که وارد سیاست شوید و در انتخابات کرسی‌های سیاسی شرکت کنید؟ من هنوز تصمیم نگرفتم که کار خاصی بکنم ولی اگر هم بخواهم در انتخاباتی شرکت کنم مطمئنم که چند برابر دبیر و ساعی رای می آورم. ولی نظر مردم برای من بیشتر مهم است. اینکه هنوز نرفتم در جبهه خاصی خوشحالم. مردم از قهرمان فقط قهرمانی‌اش را می خواهند. ولی من همیشه ترس از این دارم که مردم به من به شکل یک قهرمان دولتی نگاه کنند. ولی اگر هم بخواهم در انتخاباتی شرکت کنم مستقل شرکت خواهم کرد. 4143




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 454]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن