محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844120960
فردوسي،حماسهسرايي بزرگ
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: فردوسي،حماسهسرايي بزرگ خبرگزاري فارس: يكي از پرآوازهترين شاعران ايران زمين و يكي از بزرگترين حماسه سرايان جهان در قرن چهارم و پنجم هجري، حكيم ابوالقاسم فردوسي است. تولد يكي از پرآوازهترين شاعران ايران زمين و يكي از بزرگترين حماسه سرايان جهان در قرن چهارم و پنجم هجري، حكيم ابوالقاسم فردوسي است. وي در سال 329 هجري، همزمان با آغاز غيبت كبري در روستاي «باژ» كه يكي از قريههاي طوس است، ديده به جهان گشود. وي دوران كودكي و جواني را در خانوادهاي كه همه دهقان و ايراني پاكنژاد و صاحب آب و زمين بودند در فضايي سرسبز و آرام به تحصيل علم و ادب پرداخت. وي در اين روستا شوكتي تمام داشت و گهگاه طبع خود را در سرودن تاريخ ايران قديم آزمايش ميكرد. در آن زمان هيچ كس باور نميكرد كه اين سرودههاي پراكنده ادامه يابد و به يك اثر عظيم حماسي به نام «شاهنامه» تبديل شود. شاهنامه سرايي در عهد سامانيان يعني در قرن چهارم هجري، جمعآوري و تأليف سرگذشت پادشاهان قديم ايران رونق به سزايي يافت. اين كتابها كه به شاهنامه معروف بودند به نثر نوشته شده بود و پيش از آن كه از ميان بروند، منبع و مأخذ برخي از كتابهاي منثور و منظوم تاريخي در زبان فارسي و عربي قرار گرفت. جامعترين آنها شاهنامه منثور ابومنصوري نام داشت كه به فرمان «ابومنصور محمّد بن عبدالرزاق» حاكم طوس، در حدود سال 346 ه . ق به دست جمعي از مورخان و نويسندگان جمعآوري و تدوين گرديد. اين كتاب، مأخذ مهم فردوسي در نظم شاهنامه است. آغاز سرودن شاهنامه به خواهش همسر اگر كسي بخواهد نقش زنان را در آفرينش آثار ارزشمند ادبي و علمي مردان بررسي كند، مثنوي، هفتاد من كاغذ شود. از جمله اين آثار، كتاب گرانسنگ «شاهنامه» است. فردوسي پيش از آن كه به طور رسمي به نظم شاهنامه بپردازد، داستان «بيژن و منيژه» را به خواهش همسرش به نظم درآورد. بدين ترتيب اگر بگوييم آغاز اين اثر عظيم هنري و اين شاهكار بزرگ جهاني مرهون و مديون يك زن خوش ذوق و «يك مهربانْ جفتِ نيكي شناس» است، سخني به گزاف نگفتهايم. حكايت آغاز سرودن شاهنامه فردوسي در مقدمه داستان «بيژن و مَنيژه» ميگويد: در يكي از شبهاي بسيار تاريك، در باغ خانهام، جهت خواب به بستر رفتم؛ اما خواب بر پلكهايم نمينشست، سكوت و سياهي همهجا را فرا گرفته بود، از جاي برجستم و بر بستر نشستم به همسر مهربانم كه در اتاقي ديگر مشغول مطالعه بود گفتم: برايم شمع و چراغي بياور، او علاوه بر شمع و چراغ مقداري ميوه و نوشيدني نيز آورد، كتابي نيز در دست داشت و گفت: ميخواهم برايت داستاني از گذشتگان بخوانم، اما به شرطي كه پس از شنيدن آن، تمامي آن را به شعر درآوري، شرط او را پذيرفتم و سپس آن را به شعر درآوردم. مرا گفت كز من سخن بشنوي به شعر آري از دفتر پهلوي بگفتم بيار اي مه خوب چهر بخوان داستان و بيفزاي مهر مگر طبع شوريده بگشايدم شب تيره ز انديشه خواب آيدم ز تو طبع من گردد آراسته ايا مهربان يار پيراسته چنان چون ز تو بشنوم در به در به شعر آورم داستان سر به سر بگويم پذيرم ز يزدان سپاس ايا مهربان جفت نيكي شناس دقيقي، اولين شاهنامه سرا پيش از آن كه فردوسي، به شاهنامه سرايي بپردازد، «دقيقي» كه از شاعران بزرگ و همسال فردوسي است به نظم شاهنامه روي آورده بود. وي تنها هزار بيت از داستان گُشْتاسبْ و اَرْجاسْب توراني را سروده بود كه در سن كمتر از چهل سالگي به دست غلامش كشته شد. فردوسي علت قتل او را «خوي بَد» ياد ميكند و چنين ميگويد: جوانيش را خوي بد يار بود همه ساله تا بُد به پيكار بود بدان خوي بد جان شيرين بداد نبود از جهان دِلْش يك روز شاد يكايك از او بخت بر گشته شد به دست يكي بندهبر كُشته شد منابع شاهنامه «دقيقي» شاعر معاصر فردوسي، ابتدا دست به نظم شاهنامه زد، اما در ميانه راه به دست غلامش به قتل رسيد. پس از قتل دقيقي، دوستان فردوسي كه قوت طبع شاعري او را پيش از اين آزموده بودند نزد وي آمده و او را به ادامه كار تشويق كردند؛ اما وي منبع و مأخذي در اختيار نداشت كه بتواند از روي آن به نظم شاهنامه بپردازد؛ از اينرو اين شاعر خستگيناپذير و سخت كوش براي تهيه اين منابع به شهرهاي بخارا، مرو، بلخ و هرات سفر كرد و با يك تحقيق ميداني و گسترده، داستانهاي باستان را از سينه پيران جهان ديده بيرون كشيد و آن را به نسلهاي پس از خود تقديم كرد. بپرسيدم از هر كسي بيشمار نترسيدم از گردش روزگار و اين در حالي بود كه آتش جنگ همه جا شعله ور و راهها پر خطر بود. زمانه سراي پر از جنگ بود به جويندگان بر جهان تنگ بود نگراني فردوسي بزرگترين لذّت بزرگان علم و ادب زماني است كه بتوانند نتيجه تلاشهاي علمي و ادبي خود را ببينند و آثاري گرانسنگ و ارزشمند از خود به يادگار گذارند. همچنين بزرگترين نگراني آنان هنگامي است كه موانع و مشكلاتي خواسته يا ناخواسته در اين راه پيش آيد و نتوانند كار بزرگي را كه آغاز كردهاند به پايان برند. فردوسي نيز چنين بود. او هميشه اين نگراني و دغدغه خاطر را داشت كه مبادا او هم همانند دقيقي كه در چهل سالگي از دنيا رفت با مرگي نا بههنگام روبهرو شود، و نتواند كار بزرگي را كه با عشق و علاقه آغاز كرده به فرجام رساند؛ از اين رو از خداوند ميخواست كه آن قدر زنده بماند كه بتواند شاهنامه را كه خود آن را «نامه شهرياران پيش» ناميده بود به نظم درآورد. همي خواهم از دادگر يك خداي كه چندان بمانم به گيتي به جاي كه اين نامه شهرياران پيش بپيوندم از خوب گفتار خويش دعاي او مستجاب شد و در 71 سالگي، شاهنامه را به پايان رساند و در 82 سالگي نيز جهان فاني را وداع گفت. حامي قدرشناس اگر چه فردوسي در خانوادهاي به دنيا آمد كه به قول نظامي عروضي صاحب آب و زمين بودند و او بدين سبب از امثال خود بينياز بود؛ اما هر چه داشت همه را در راه تدوين شاهنامه خرج كرد و خود گرفتار فقر و تهيدستي گرديد. در اين زمان يكي از امراي قدرشناس طوس او را از نگراني معاش و اندوه فقر رهايي بخشيد و تحت حمايت خود قرار داد؛ اما ديري نپاييد كه اين حامي قدرشناس به وضع نامعلومي ناپديد شد. بعد از آن بود كه ديگر فردوسي روي آسايش نديد و فقر، سايه سياه و سنگين خود را تا پايان عمر بر سر او انداخت. الا اي برآورده چرخ بلند چه داري به پيري مرا مستمند چو بودم جوان برترم داشتي به پيري مرا خوار بگذاشتي رنج سي ساله «هر چه زود بر آيد، دير نپايد». اين سخن از سعدي شيرازي است يعني چيزي كه با شتاب انجام يابد ماندگار نميماند. بعضي از شاعران و نويسندگان كه بيتأمل و انديشه، سخن ميسرايند، به قدري آثارشان بيپايه و بيمايه است كه به قول نظامي عروضي «پيش از خداوند خود بميرد»؛ اما فردوسي اين شاعر توانمند ايران، از كساني بود كه عشق و تلاش را به هم آميخت و با فقر و تنگدستي در آويخت و سي سال رنج برد و دود چراغ خورد تا توانست اثري پايدار و ماندگار از خود به يادگار گذارد. بسي رنج بردم در اين سالْ سي عجم زنده كردم بدين پارسي نميرم از اين پس كه من زندهام كه تخم سخن را پراكندهام فردوسي در سن كهولت نيز خود را بازنشسته نپنداشت و هستي خود را در اين راه گذاشت و تا دستانش توان نوشتن داشت قلم را كنار ننهاد و حاصل رنج سي ساله خود را در سال 400 هجري و در سن 71 سالگي به جامعه ادبي و هنري ايران زمين تقديم كرد و تا سن 82 سالگي نيز به پيرايش و آرايش آن پرداخت. دربار سلطان محمود فردوسي پس از تكميل شاهنامه و بازنگري در آن، تصميم گرفت آن را به سلطان محمود غزنوي تقديم كند، تا با پاداشي كه از اين راه ميستاند هم خود را از فقر و تهيدستي برهاند و هم كتاب را از گزند حوادث مصون دارد. وي بدين منظور از طوس به غزنين آمد، و به دربار محمود بار يافت، اما برخلاف انتظار، مورد بيمهري سلطان قرار گرفت. فردوسي خشم آلود از كاخ بيرون شتافت و به گرمابه رفت و همه درهمهايي را كه دريافت كرده بود بين كاركنان حمام تقسيم كرد و شبانه به هرات گريخت. فردوسي مدتها به هجو سلطان محمود پرداخت و در مذمّت او شعر سرود. علت بيتوجهي سلطان محمود به فردوسي درباره اين كه چرا سلطان محمود، به فردوسي بياعتنايي كرد گفتهاند: فردوسي از پيروان اهل بيت بود و سلطان محمود را با شيعيان ميانهاي نبود. نظامي عروضي ميگويد: سلطان محمود مردي متعصّب بود و اطرافيان وي كه با فردوسي دشمني داشتند به سلطان گفتند كه او مردي رافضي (شيعه) است و اين بيتها دليل رَفْضِ (و شيعه بودن) اوست. خردمند گيتي چو دريا نهاد برانگيخته موج از او تندباد چو هفتاد كشتي درو ساخته همه بادبانها برافراخته ميانه يكي خوب كِشتي عروس برآراسته همچو چشم خروس پيمبر بِدو اندرون با علي همه اهل بيت نبّي و وصي اگر خُلد خواهي به ديگر سراي به نزد نبي و وصي گير جاي گرت زين بَد آيد گناه من است؟ چنين دان و اين راه، راه من است بر اين زادم و هم بر اين بگذرم يقين دان كه خاك پيِ حيدرم حب علي عليهالسلام فردوسي، از دوستان خاندان اهلبيت عصمت و طهارت و شيفته مقام حضرت علي عليهالسلام بوده است. اين معنا در اشعار بسياري از فردوسي تجلي يافته است: مرا غَمْز كردند كان بد سخن به مهر نبّي و علي شد كهن هر آن كس كه در دلْش بُغض علي است از او خوارتر در جهان گو كه كيست منم بنده هر دو تا رستخيز اگر شَه كند پيكرم ريز ريز من از مهر اين هر دو شه نگذرم اگر تيغ شه بگذرد از سرم منم بنده اهل بيت نبي ستاينده خاك پاي وصي نترسم كه دارم ز روشن دلي به دل مهر جان نبي و علي چه گفت آن خداوند تنزيل و وحي خداوند امر و خداوند نهي كه من شهر علمم عليام در است دُرست اين سخن گفت پيغمبر است فردوسي، شاعري آزاده يكي از دلايلي كه فردوسي مورد بيمهري سلطان محمود قرار گرفت اين بود كه او شاعر درباري نبود.سلطان محمود انتظار داشت كه او هم مانند ديگر شاعران، جيره خوار درگاه او باشد و جز به ستايش او به كار ديگري نپردازد. او انتظار داشت كه فردوسي هم همانند فرّخي، عنصري و عَسجَدي در مدح او قصيدهها بسرايد و زندگاني او را به نظم درآورد، اما فردوسي نه تنها شاعر مديحه سراي مزدبگير نبود بلكه به عكس گاه بيتهايي گفته بود كه به سلطان محمود كنايه ميزد. از جمله از زبان «رستم فرخزاد»، قرن او را كه قرن چهارم هجري است اينگونه پيش بيني كرده بود: بَدانديش گردد پدر بر پسر پسر بر پدر همچنين چاره گر بر اين ساليان چارصد بگذرد كزين تخمه گيتي كسي نسپرد شود بنده بيهنر شهريار نژاد و بزرگي نيايد به كار زيان كسان از پي سود خويش بجويند و دين اندر آرند پيش بريزند خون از پي خواسته شود روزگار مهان كاسته وفات فردوسي سلطان محمود غزنوي، ابتدا فردوسي را مورد بيمهري قرار داد و دل او را رنجاند، اما سالها بعد درصدد برآمد از اين شاعر دل شكسته دل جويي كند؛ از اين رو هدايايي فراهم كرد و گفت با شتر سلطاني به طوس برند و از او عذرخواهند؛ اما اقبال با اين شاعر بختبرگشته همراه نبود. نظامي عروضي گويد: هداياي سلطان به سلامت به شهر «طَبَران» رسيد، وقتي شتر از دروازه «رودبار» وارد ميشد، جنازه فردوسي از دروازه «رزان» بيرون ميرفت. گويند از فردوسي دختري ماند سخت بزرگوار، خواستند هداياي سلطان را بدو سپارند، قبول نكرد و گفت بدان محتاج نيستم.فردوسي پس از 82 سال زندگي شرافتمندانه و افتخارآميز در سال 411 ه . ق غريبانه وفات يافت و دخترش عزت و بلند طبعي او را كامل كرد و اين چنين مقتدرانه از هداياي مادي سلطاني چشم پوشيد و افتخاري بر افتخارات پدر افزود. كاخ بلند فردوسي وقتي خبر مرگ فردوسي و رد هداياي او توسط دخترش به گوش سلطان محمود غزنوي رسيد، دستور داد تا با آن هدايا كاروانْسرا و آب انباري در بين راه نيشابور و مرو بنا كنند.امروز پس از گذشت هزار سال كه از مرگ فردوسي ميگذرد نه از كاروانسرا اثري است و نه از «سلطان سرا»؛ نه از كاخ نشاني است و نه از كاخ نشين؛ اما كاخي كه فردوسي بنا كرد نه تنها با گذشت روزگاران ويران نگرديد بلكه بر آبادي و استحكام آن افزوده گشت. صلاح كار كجا و من خراب كجا ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا فردوسي خود در شاهنامه آورده است: بناهاي آباد گردد خراب ز باران و از تابش آفتاب پي افكندم از نظم كاخي بلند كه از باد و باران نيابد گزند بر اين نامهبر سالها بگذرد بخواند همي هر كه دارد خِرد نميرم از اين پس كه من زندهام كه تخم سخن را پراكندهام پندهاي اخلاقي فردوسي در نظم شاهنامه تنها به بيان تاريخ گذشتگان اكتفا نكرده، بلكه در جاي جاي هر داستان به نتيجهگيري اخلاقي ميپردازد و با بياني آرام و دلپذير و كلامي شيوا و لطيف، زبان به پند و اندرز گشوده و به خواننده شناخت و معرفت ميدهد، پندهاي او آن چنان شيرين و دلنشين است كه خواننده و شنونده هر چند سنگدل باشد، نرم دل ميشود و از جان و دل آن را ميپذيرد. براي مثال، فردوسي پس از نقل داستان «ضَحّاك و فريدون» ميگويد: بيا تا جهان را به بَد نسپَريم به كوشش همه دست نيكي بريم نباشد همه نيك و بد پايدار همان به كه نيكي بود يادگار همان گنجِ دينار و كاخ بلند نخواهد بُدَن مر تو را سودمند سخن مانَد از تو همي يادگار سخن را چنين خوارمايه مدار فريدون فرخ فرشته نبود ز مُشك و ز عنبر سرشته نبود به داد و دهش يافت آن نيكويي تو داد و دهش كن فريدون تويي... شاهنامه و سخنان امام حسين عليهالسلام از داستانهاي بسيار آموزنده و خواندني شاهنامه، داستان رستم و اسنفديار است. قسمتهايي از اين داستان، يادآور سخنان حماسي سرور آزادگان و سالار شهيدان حسين بنعلي عليهالسلام است. از آن جمله، آن جا كه رستم ميگويد: مگر بند، كز بند عاري بود شكستي بود زشت كاري بود اشاره به اين شعر امام حسين در روز عاشورا دارد كه: القَتلُ اَولي من رُكوبِ الغاري؛ كشته شدن بهتر از ننگ تسليم است. رستم: مرا كشتن آسانتر آيد ز ننگ امام حسين عليهالسلام : مرگ در راه رسيدن به عزت و احياي حق چه آسان است. رستم: و گر باز مانمبه جايي ز جنگ امام حسين عليهالسلام خطاب به برادرش محمّد حنفيه ميفرمايند: اي برادر، به خدا قسم، اگر در زمين پناهگاه و چارهاي نداشته باشم، با يزيد بن معاويه بيعت نخواهم كرد. تسليم ناپذيري قهرمانان شاهنامه فردوسي از زبان قهرمانان و پهلوانان شاهنامه به همه آزاد مردان و ستمستيزان جهان ميآموزد كه در برابر بيگانگان سر تسليم و تعظيم فرود نياورند و مرگ با عزت را بر زندگي با ذلت ترجيح دهند و اين همان مضمون سخنان سيد و سالار شهيدان امام حسين عليهالسلام در كربلاست. مرا مرگ خوشتر از آن زندگي كه سالار باشم كنم بندگي بزرگي كه انجام آن تيرگي است بر آن مهتري بر ببايد گريست به نام نكو گر بميرم رواست مرا نام بايد كه تن، مرگ راست امام حسين عليهالسلام : موتٌ في عزٍّ، خيرٌ من حياةٍ في ذُلٍّ؛ مرگ با عزت بهتر از زندگاني با ذلت است. چنين گفت كامروز مُردن به نام به از زنده، دشمن بدو شادكام امام حسين عليهالسلام : مرگ در راه عزت، جز زندگاني جاويد نيست و زندگاني با ذلت جز مرگي كه از زندگي تهي است نخواهد بود. مرا مرگ خوشتر به نام بلند از اين زيستن با هراس و گزند امام حسين عليهالسلام : من مرگ را جز سعادت و زندگي با ستمكاران را جز خواري نميبينم. نيك نامي فردوسي نام نيك و افتخارآميز را بهترين و با ارزشترين يادگار انسان ميداند و از زبان پهلوانان شاهنامه ميگويد: جهان يادگار است و ما رفتني به گيتي نماند به جز گفتني به نام نكو گر بميرم رواست مرا نام بايد كه تن مرگ راست اين بيتها يادآور اشعاري است كه امام حسين در برابر سپاه «حُر» خواند: من ميروم و مرگ بر جوانمرد، ننگ نيست؛ آن جوانمردي كه انديشه خير داشته باشد و در راه اسلام جهاد كند و نيز در راه شايستگان از جان بگذرد و از هر ناشايستي دوري گزيند و با هر تبهكاري ناسازگاري كند. من اين زندگاني را نميخواهم. و چه زنده بمانم يا بميرم كسي مرا سرزنش نميكند، تو مورد ملامتي كه با ذلت زندگي كني. مرا مرگ ناميتر از سرزنش به هرجاي بيغاره بدكنش همان نيك نامي به و راستي كه كرد اي پسر سود بركاستي؟ يكتا پرستي حكيم ابوالقاسم فردوسي همانند ديگر شعراي نامآور ايران نه تنها در آغاز شاهنامه خداوند يكتا را به زيبايي وصف كرده است؛ بلكه در سراسر اين كتاب، نام خدا را، زينتبخش داستانهاي ايرانيان قديم نموده است. به نام خداوند جان و خرد كز اين برتر انديشه بر نگذرد خداوند نام و خداوند جاي خداوند روزي ده رهنماي خداوند كيهان و گَردانْ سپهر فروزنده نام و ناهيد و مهر ستودن نداند كس او را چو هست ميانْ بندگي را ببايَدْتْ بست پرستنده باشي و جوينده راه به ژرفي به فرمانْش كردن نگاه توانا بود هر كه دانا بود ز دانش دل پير، برنا بود سخن هيچ برتر ز توحيد نيست به ناگفتن و گفتن ايزد يكي است پوشش زنان در ايران قبل از اسلام از داستانهاي شاهنامه چنين برميآيد كه در ايران قبل ازاسلام، زنان و دختران پادشاه داراي موقعيّتي ممتاز و همه داراي حجاب و پوشش بودهاند و فردوسي هنگامي كه صفتي براي آنها ميآورده از كلمه «پوشيده» و «پوشيده روي» استفاده ميكرده است. از جمله در داستان بيژن و منيژه در چند جا براي دختران توراني اين تعبير را به كار برده است. به پرده درون دُخت پوشيده روي بجوشيد مهرش بپوشيد موي منيژه منم دخت افراسياب برهنه نديدي مرا آفتاب همه دُخت تركان پوشيده روي همه سرو قد و همه مُشك موي وزان پس بفرمود شاه جهان كه آريد پوشيدگان را نهان همان دختر شاه پوشيده روي كسي كو نيايد ز پرده به كوي تهمينه دختر شاه سَمنگان زماني كه خود را به رستم معرفي ميكند چنين ميگويد: يكي دخت شاه سمنگان منم ز پُشت هُژَبرو پلنگان منم به گيتي ز شاهان مرا جفت نيست چو من زير چرخ بلند اندكي است كس از پرده بيرون نديده مرا نه هرگز كس آوا شنيده مرا سخنان اخلاقي شاهنامه - درباره دانشاندوزي: مياساي ز آموختن يك زمان ز دانش ميفكن دل اندر گمان - مبارزه با هواي نَفْس و شهوتراني اگر بر خرد چيره گردد هوا نيابد ز چنگ هوا، كس رها خردمند كآرد هوا را به زير بود داستانش چو شير دلير - مبارزه با حرص و آز بخور آن چه داري و بيشي مجوي كه از آز كاهَد همي آبروي - راستگويي و پرهيز از دروغ به گيتي به از راستي پيشه نيست ز كژّي تَبَر هيچ انديشه نيست چو با راستي باشي و مردمي نبيني به جز خوبي و خرّمي - تلاش و كوشش به رنج اندر است اي خردمند گنج نيابد كسي گنج نابرده رنج - بيآزاري به نزد كهان و به نزد مهان به آزار موري نيرزد جهان - نيكي و احسان مكن بَد كه بيني به فرجامْ بد ز بد گردد اندر جهان نامْ بد نگر تا چه كاري، همان بِدْروي سخن هرچه گويي همان بشنوي تو تا زندهاي سوي نيكي گراي مگر كاميابي به ديگر سراي - بردباري و پرهيز از غرور سَرِ مردمي بردباري بود سبكسر هميشه به خواري بود نويسنده: محمّد شجاعي .......................................................................................................................... منبع: حوزه انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 685]
صفحات پیشنهادی
فردوسي،حماسهسرايي بزرگ
فردوسي،حماسهسرايي بزرگ-فردوسي،حماسهسرايي بزرگ خبرگزاري فارس: يكي از پرآوازهترين شاعران ايران زمين و يكي از بزرگترين حماسه سرايان جهان در قرن چهارم و ...
فردوسي،حماسهسرايي بزرگ-فردوسي،حماسهسرايي بزرگ خبرگزاري فارس: يكي از پرآوازهترين شاعران ايران زمين و يكي از بزرگترين حماسه سرايان جهان در قرن چهارم و ...
مجموعه والپیپرهای متفاوت بنام TNK Wallpapers
مجموعه والپیپرهای متفاوت بنام TNK Wallpapers · فردوسي،حماسهسرايي بزرگ · گزارش به مجلس: واگذاری غلط و فرار بخش خصوصی از صنعت پتروشیمی ... . گوناگون ...
مجموعه والپیپرهای متفاوت بنام TNK Wallpapers · فردوسي،حماسهسرايي بزرگ · گزارش به مجلس: واگذاری غلط و فرار بخش خصوصی از صنعت پتروشیمی ... . گوناگون ...
فردوسي
اگر فردوسي را تنها به عنوان يک شاعر بزرگ که آرمان انسانيت است . ... کتاب حماسه سرايي در ايران ، دکتر ذبيح الله صفا ، از قديم ترين عهد تاريخي تا قرن چهاردهم هجري ...
اگر فردوسي را تنها به عنوان يک شاعر بزرگ که آرمان انسانيت است . ... کتاب حماسه سرايي در ايران ، دکتر ذبيح الله صفا ، از قديم ترين عهد تاريخي تا قرن چهاردهم هجري ...
تنديسي به قامت رنجي سي ساله
نخستين مجسمه از فردوسي در سال 1313 همزمان با برگزاري کنگره بين المللي اين ... سه متراست که انگاره بسيار نزديکي از حماسه سرايي، روح بزرگ ، همراه با کتابي که ...
نخستين مجسمه از فردوسي در سال 1313 همزمان با برگزاري کنگره بين المللي اين ... سه متراست که انگاره بسيار نزديکي از حماسه سرايي، روح بزرگ ، همراه با کتابي که ...
آيا بهمن نامه حماسي است ؟
نويسنده : دکتر تقي وحيديان کاميار* چکيده فردوسي، حکيم بزرگ با دانش ... واژه هاي کليدي: حماسه، ضد حماسه ، بهمن نامه دکتر ذبيح الله صفا در کتاب حماسه سرايي در ...
نويسنده : دکتر تقي وحيديان کاميار* چکيده فردوسي، حکيم بزرگ با دانش ... واژه هاي کليدي: حماسه، ضد حماسه ، بهمن نامه دکتر ذبيح الله صفا در کتاب حماسه سرايي در ...
فردوسي ،خارج از دايره ي اوهام(1)
فردوسي شاعرحماسه سراي بزرگ ايران و پي افکننده ي کاخ بلند نظم فارسي ،گرچه با .... 18-ذبيح الله صفا،حماسه سرايي در ايران ،چاپ سوم ،انتشارات امير کبير ،تهران ...
فردوسي شاعرحماسه سراي بزرگ ايران و پي افکننده ي کاخ بلند نظم فارسي ،گرچه با .... 18-ذبيح الله صفا،حماسه سرايي در ايران ،چاپ سوم ،انتشارات امير کبير ،تهران ...
ما کجاییم ،فردوسی کجاست ؟
بسیاری از شاهكارهای ادبیات نمایشی، ادبیات شفاهی و حماسه سرایی جهان امروز در ... علاقه شدید گوته شاعر بزرگ آلمانی به اشعار فردوسی را نیز می توان در یادداشتها و ...
بسیاری از شاهكارهای ادبیات نمایشی، ادبیات شفاهی و حماسه سرایی جهان امروز در ... علاقه شدید گوته شاعر بزرگ آلمانی به اشعار فردوسی را نیز می توان در یادداشتها و ...
امام علي (ع) و خاندانش در شاهنامه ي فردوسي و داستان هاي حماسي
امام علي (ع) و خاندانش در شاهنامه ي فردوسي و داستان هاي حماسي. ... حماسه سراي بزرگ را پاداش شايسته نبخشيده است: بدين ترتيب در مشکلاتي که براي فردوسي ..... دانشگاه شيراز 1ـ از هجونامه منسوب به فردوسي به نقل از صفحه 187 حماسه سرايي در ايران.
امام علي (ع) و خاندانش در شاهنامه ي فردوسي و داستان هاي حماسي. ... حماسه سراي بزرگ را پاداش شايسته نبخشيده است: بدين ترتيب در مشکلاتي که براي فردوسي ..... دانشگاه شيراز 1ـ از هجونامه منسوب به فردوسي به نقل از صفحه 187 حماسه سرايي در ايران.
درود بر فردوسی بزرگ ; نماد عرب ستیزی در ادبیات فارسی
درود بر فردوسی بزرگ ; نماد عرب ستیزی در ادبیات فارسی. ... بدون تردید فردوسی خردمند یکی از بزرگترین حماسه سرایان ادبیات جهان است و بی هیچ شکی باید گفت ...
درود بر فردوسی بزرگ ; نماد عرب ستیزی در ادبیات فارسی. ... بدون تردید فردوسی خردمند یکی از بزرگترین حماسه سرایان ادبیات جهان است و بی هیچ شکی باید گفت ...
بررسي و نقد تاريخي المعجم في آثار ملوک العجم (1)
... عمر او هزار سال بودست، و او را گل شاه گفتندي يعني پادشاه بزرگ، اما پادشاهي جهان با ... سال کرد (9)، غزالي در نصيحه الملوک (10) و فردوسي در شاهنامه دوره ي پادشاهي او را ... (11) در حماسه سرايي در ايران بحث مفصلي راجع به کيومرث آمده است، عباراتي از آن ...
... عمر او هزار سال بودست، و او را گل شاه گفتندي يعني پادشاه بزرگ، اما پادشاهي جهان با ... سال کرد (9)، غزالي در نصيحه الملوک (10) و فردوسي در شاهنامه دوره ي پادشاهي او را ... (11) در حماسه سرايي در ايران بحث مفصلي راجع به کيومرث آمده است، عباراتي از آن ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها