واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: فرصتي براي دل سپردن
جام جم آنلاين: چند وقت پيش در خبرها آمد كه مجموعه قصههاي صبحي (مرحوم فضلالله صبحي مهتدي) اولين قصهگوي راديو در دو جلد با نظارت هوشنگ مراديكرماني و نوشآفرين انصاري (متخصص ادبيات كودكان) منتشر ميشود.
![](http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1387/05/22/100946241206.jpg)
سالها پيش (چند روز پس از تاسيس رسمي راديو در ايران) الون ساتن روزنامهنگار بريتانيايي و متخصص قصههاي عاميانه ايراني پيرزني را كه به مشدي گلينخانوم معروف بود و با لهجه روستايي شيريني قصهها و افسانههاي بومي ايراني را روايت ميكرد به استوديو راديو آورد تا پشت ميكروفن بنشيند و قصه تعريف كند.
فضاي استوديوي راديو براي اين پيرزن روستايي خيلي سنگين آمد و او نتوانست با محيط جديد ارتباط برقرار كند، بنابراين ترسيد و بيرون آمد. الون ساتن هم به كلي اين ماجرا را فراموش كرد و مدتي بعد هم به ديار خود بازگشت.
خاطره حضور مشدي گلينخانوم در راديو تا مدتها نقل محفل راديوييهاي آن زمان بود چون تعدادي از گويندگان و تهيهكنندگان راديوي آن روز در راديو حضور داشتند و ماجرا را از نزديك ديدند...
خيليها ميگويند كه مرحوم صبحي از اين اتفاق الهام گرفت براي اين كه قصهگويي را در راديو باب كند. البته براي اين گفته هيچ سند مكتوبي وجود ندارد به جز گفتههاي شفاهي برخي از پيشكسوتان راديو. به هر روي چند روز پس از اين ماجرا مرحوم صبحي در راديو قصه تعريف كرد و ديري نگذشت كه به پدر قصهگويي ايران معروف شد. عمو ماندگار به روايت صبحي اولين قصهاي بود كه صبحي از راديو تعريف كرد.
فضلالله صبحي مهتدي پيش از اين كه سنت قصهگويي در راديو را پايهگذاري كند، به عنوان يكي از پيشگامان داستاننويسي مدرن كودكان در ايران محسوب ميشد. او در اغلب آثارش داستانهاي برگرفته از ادب كلاسيك يا فرهنگ عاميانه ايران در قالبي نو و متناسب با ذهنيت كودكان ايراني بازآفريني و روايت ميكرد.
قصه ظهر جمعه عنوان برنامه صبحي بود كه بين سالهاي 1320 تا 1340 هر هفته از راديو پخش ميشد. در واقع ميتوان گفت كه در اين مدت 20 ساله، چند نسل از كودكان ايراني با قصههاي او زندگي كردند.
فضلالله مهتدي در كاشان متولد شد. سالياني از عمر خود را در قفقاز، عشقآباد، بخارا، سمرقند، تاشكند و مرو گذراند. روزگاري هم در انگلستان بود.
او در روزگار حيات خود آثاري چون كتاب صبحي (كه شرح خاطرات و زندگينامه خود او بود) پيام پدر(كه اين كتاب نيز شرح حال برههاي از زندگي وي بود)، افسانهها ، داستانهاي ملل، حاج ميرزا زلفعلي ، افسانههاي كهن ، دژ هوشربا ، داستانهاي ديوان بلخ، افسانههاي باستان ايران، افسانههاي بوعلي سينا و عمو نوروز را منتشر كرد. پايهگذار سنت قصهگويي ايران در سال 1341 بر اثر بيماري سرطان حنجره در تهران درگذشت.
صبحي در دو دهه 20 و 30 از راديو قصههاي شفاهي را روايت ميكرد، گذشته از اين كه زبان رايج آن زمان در پايتخت ويژگيهاي خاص خود را داشت (چون هنوز با بسياري از لهجههاي محلي تلفيق نشده بود) خود صبحي هم شيوهاي در سخنگويي و قصهگويي داشت كه تا حدودي به ادبيات كلاسيك ايران متمايل بود.
پيش از اين محمد قاسمزاده مجموعهاي از قصههاي مرحوم صبحي را با عنوان افسانههاي كهن ايراني منتشر كرده بود و حالا نيز قرار است كه مجموعهاي ديگر از قصههاي او در 2 جلد با تلاش هوشنگ مراديكرماني و نوشآفرين انصاري منتشر شود.
اين 2 نفر كه يكي پژوهشگر ادبيات كودكان است و ديگري نويسنده اين حوزه برخي واژهها و جملهبنديهاي صبحي را كه به دليل تحول زبان معيار در پايتخت، براي كودكان كنوني ناآشنا است، ويراستاري و به روز خواهند كرد.
خيلي از جوانترها و كودكان امروز مرحوم صبحي را نميشناسند و حتي نام او را كمتر شنيدهاند، اما همين افراد قصهگويان بعد از او را خوب ميشناسند، چون بعد از درگذشت صبحي سنت قصهگويي در راديو توسط افراد ديگري همچون علي جواهركلام، ايرج گلسرخي، حميد عاملي و مصطفي موسوي گرمارودي ادامه يافت، گرچه مدت اجراي هريك از آنها به بيش از 5 سال نرسيد.
محمدرضا سرشار معروف به رضا رهگذر نيز يكي ديگر از قصهگويان راديو بود كه قصههاي او سالها از راديو پخش شد و طرفداران بسيار هم داشت. بعد از اين كه راديو تهران و راديو ايران از هم جدا شدند حميد عاملي در راديو تهران (ميدان ارگ) ماند و قصههاي ظهر جمعه اين شبكه را تعريف كرد و رضا رهگذر به راديو ايران (سراسري سابق) رفت و قصهگوي ظهر جمعه اين راديو شد.
حميد عاملي بعد از مرحوم صبحي به دومين باباي قصهگوي راديو معروف شد و رضا رهگذر قصهگوي محبوبي بود كه خيليها با اين كه سالها قصههايش را ميشنيدند حتي اسم او را نميدانستند.
حالا ديگر از آن دوره و آن روزها سالها گذشته است و راديو در ميان انواع رسانههاي متنوع و جديد براي خود تعريف و كاركردهاي نويني را تعريف كرده است و البته رويكردهاي جديدش را با موفقيت يكي پس از ديگري پشت سر گذاشته است اما نكته اين است كه از دو سه سال پيش سنت قصهگويي در راديو كه از قديميترين قالبهاي برنامهسازي در اين رسانه هم بود تعطيل شده است، درست است كه در كاركردها و ماموريتهاي جديد، راديو به سمت تخصصي شدن پيش رفته است، اما سنت دل سپردن به راديو هنوز هم فراموش نشده و خيليها هنوز هم وقتي كه ميخواهند خلوت معناداري را تجربه كنند يا شبي را زنده نگه دارند انيسي همراهتر از راديو ندارند و اگر غير از اين باشد كه اصلا وجود شبكههاي عمومي مثل ايران و تهران معني ندارد.
راديو در كنار همه ماموريتهاي نوينش ميتواند با ادامه دادن سنت موفق قصهگويي، فرصت دل سپردن را از همراهانش نگيرد.
فاطمه رحيمي
چهارشنبه 23 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 272]