واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: سینمای ما - امیر قادری: قرار است از این هفته، این جا چنین ستونی داشته باشم. به همین شکل و شمایلی که میبینید. 1- خیلی برایم عجیب است که نوع نگاه سازندههای «دایره زنگی» هیچ کس را اذیت نکرده. فیلمی که در آن آدمها همه گناهکارند و مثل حشره، از دیوار آپارتمانهای حقیرشان بالا میروند تا پلیس سر برسد. انگار باورمان شده که یکی از همان حشرهها هستیم. 2- چرا تیم ملی این روزهای علی دایی را آن قدر که باید دوست نداریم؟ پرسپولیس فصل قبل چی داشت که این تیم ملی ندارد؟ آرش خوشخو سال 1376 بود به نظرم در هفته نامه مهر، که مطلبی نوشت در این باره که چرا ملت، شخصیت فوتبالی خداداد عزیزی را دوست دارند و علی دایی را نه؟ مهم بود. فقط یک مطلب فوتبالی نبود. 3- پویا فیلم به آرزویش رسید. روی عنوانبندی نهایی فیلم «زنها فرشتهاند»، اجرای تازه و مد روزی از «سپیده دم اومد و وقت رفتن» تعبیه شده. بازخوانی ترانهای از جواد یساری که پیش از این، همان اجرای قبلیاش، یواشکی در گوشه و کنار محصولات قبلی این کمپانی فیلسازی قرار داده شده بود. از دستاش ندهید. 4- این از سینمای بدنه؛ و از طرف دیگر یادم هست که چند ماه پیش، سینما عصر جدید از قانون اکران تخطی کرد. پس مسئولان خواستند مجازاتاش کنند. حالا مجازات چی بود؟ عصر جدید مجبور شد فیلم هنری و معناگرای «پابرهنه در بهشت» را اکران کند. متوجه هستید که؛ به عنوان مجازات. 5- دقت کردهاید که اخلاق در برابر اسطورهها کوتاه میآید؟ (نخواستم بگویم معنی ندارد.) چند وقت پیش یک کلیپ موسیقی دیدم که در آن لحظههای بزرگ از قهرمانهای بزرگ تاریخ فوتبال ردیف شده بود و یکی از این لحظههای بزرگ، گلی بود که مارادونا به خطا با دست وارد دروازه انگلیس کرد. حالا دیگر نه فقط خطا نیست. بخشی شکوهمند از تاریخ است. 6- «وقتی مردم ازم میپرسن که مدرسه فیلم رفتم یا نه، جواب میدم: نه من سینما رفتم.»، «اگه کار کردن با موضوع خشونت رو برای هنرمندا یه ذره راحتتر کرده باشم، چه عالی! کار بزرگی کردم.» و «به جایی رسیدم که نقد پالین کیل درباره گدار رو بیشتر از فیلمای گدار دوست دارم.» این جملهها و کلی نقد و گفت و گو و گزارش و ایده محشر دیگر را در کتاب سینمای کوئنتین تارانتینو بخوانید که پل وودز جمعآوری کرده، افشین ابراهیمی، خوب ترجمهاش کرده و نشر چشمه چاپاش کرده. 7- جشن انجمن منتقدان در راه است. خودم که حتی یک لحظه در هیچ دورهای عضوش نبودهام؛ ولی هیئت مدیره جدید دارد زورش را میزند که به کارش آب و رنگی بدهد، جشن مقویتری برگزار کند ( نه مثل جشن قبلی که همه از زور احساس گناه و بار وجدان و مسئولیت اجتماعی داشتند خفه میشدند ) و بلندپرواز هم هست. این طوری صنف هم قویتر میشود. جا میافتد. 8- در فیلم «سرقت الماس» سکانسی وجود دارد که یکی از شخصیتها، با یک دانه صفحه گرامافون میآید سراغ مادرش که توی مغازه دارد کار میکند. و بشارت میدهد که صدای موتور شورلت مدل فلان سال را پیدا کرده. مادره هم خوشحال میشود و درمیآید که: «بذار که خیلی دلام گرفته.» صحنه با نمای رومانتیکی از این مادر و پسر تمام میشود که نشستهاند و با تمام وجود به صدای موتور یک ماشین هشت سیلندر گوش میدهند؛ که راننده اش دنده عوض می کند و گاز می دهد. 9- برای ایتالیا قبل از بازی سرنوشت با فرانسه در جام ملتهای امسال، چی داریم که بفرستیم؟ دلپیرو، تونی، کاناوارو ( از روی نیمکت )، بوفون و باقی اعضای تیم، کاش این خبر چند هفته پیش از خبرگزاری ایسنا را خوانده باشند که: بر اساس یک نظرسنجی که از سوی تعدادی پزشک انجام شده، این نتیجه به دست آمده که آدمهای زیبا، سالمترند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 370]