تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804784566
منزل به منزل با كاروان عاشورا (37)
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: **ميگساري يزيد در كنار سر امام حسين (ع) يزيد آب جو طلب كرد و از آن مينوشيد و به ياران خود ميداد و ميگفت: اين شرابي است مبارك و از بركت آن اين است كه اولين باري كه ما از آن مينوشيم سر دشمن ما (امام حسين) بر سر سفره ماست، و سفره طعام ما به همين خاطر گسترده است و با خيالي راحت و مطمئن غذا ميخوريم و شراب مينوشيم. سكينه(س) ميفرمايد: به خدا سوگند من از يزيد كافرتر، ستمكارتر و سنگدل‌تر نديدهام **اسلام آوردن سفير روم در مجلس يزيد سفير روم كه شاهد صحنههاي دلخراش در مجلس يزيد بود؛ رو به يزيد كرد و گفت: اين سر كيست كه در مقابل توست؟ يزيد با تعجب پرسيد: براي چه اين سؤال را ميكني؟ گفت: چون وقتي به روم بازگردم، از من درباره آنچه كه ديدهام سؤال مي‌كنند، و بايد علت اين شادي و سرور را بدانم كه با قيصر روم در ميان بگذارم تا او نيز خشنود شود! يزيد گفت: اين سر حسين پسر فاطمه دختر محمد است. سفير پرسيد: اين محمد، همان پيغمبر شماست؟! يزيد گفت: آري. سفير دگر باره پرسيد: پدر او كيست؟ يزيد گفت: علي بن ابي طالب، پسر عموي رسول خدا است. سفير گفت: نابود شويد با چنين آئيني كه داريد!! دين من بهتر از دين توست! زيرا پدر من از نبيرگان داود است و ميان من و داود، پدران بسيار قرار گرفتهاند و پيروان آئين مرا احترام كنند و جاي سم آن الاغي كه عيسي يك بار بر آن سوار شده بود در كليسائي حفظ و مردم به زيارت آن ميروند، و شما فرزند پيغمبر خويش را ميكشيد! با اين كه جز دختري در ميان آنها فاصله نيست!! اين دين شما چگونه ديني است ؟! در نقل ديگري آمده است كه: يزيد چون اين سخنان را شنيد گفت: بايد اين نصراني را كشت كه ما را در مملكت خود رسوا نكند! سفير چون چنان ديد گفت: اكنون كه مرا خواهي كشت پس اين سخن را نيز گوش كن! شب گذشته رسول خدا را در خواب ديدم و او مرا به بهشت مژده داد، و من از اين خواب بسي در حيرت بودم، اكنون تعبير آن خواب بر من آشكار شد كه آن بشارت درست بوده است. سپس شهادتين را گفت و سر مبارك امام حسين(ع) را به سينه گرفت و ميبوسيد و ميگريست تا او را كشتند. در روايتي آمده است كه: اهل مجلس به هنگام قتل فرستاده پادشاه روم، از سر مقدس شنيدند كه با صدايي رسا و بياني شيوا فرمود: «لا حول و لا قوة الا بالله» فراهنگ **2006**1588
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 460]
-
گوناگون
پربازدیدترینها