تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 16 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر كس حريم خدا را حفظ كند، حرمتش حفظ مى‏شود و هر كس خدا را اطاعت كند، اطاعت مى‏شود...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804945635




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آيا نوشتن فيلمنامه ، فرمول دارد؟


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آيا نوشتن فيلمنامه ، فرمول دارد؟
آيا نوشتن فيلمنامه ، فرمول دارد؟   نويسنده: شيلا آر.آلن ترجمه ونداد الوندي پور   وراي ضرورياتي که براي وشتن يک فيلمنامه خوب لازم است ، اطلاعات ودانش در مورد تکنيکهاي هنري قرار دارد که به سادگي در دسترس نويسندگان تازه کار نيست.علت در دسترس نبودن اين تکنيکها نزد نويسندگان تازه کار اين است که تا آنها قواعد کلي و ابزار ابتدايي کار را نشناسند، نمي توانند از اين تکنيکها بهره بگيرند. نويسنده اي که تا به حال يک يا چند فيلمنامه نوشته، ممکن است با مشکلات عجيبي مواجه شده باشد. فرض کنيد که نويسنده شماييد ودراين مرحله کاملاً به اصول ونيازهاي کار واقفيد اما نيازمند اطلاعات و کمک بيشتري هستيد. اگر اين اطلاعات کليد طلايي براي بهتر شدن و فروش فيلمنامه شما نباشند، حداقل مي توانند پلي باشند بين شکاف ميان آن چيزي که هستيد و آن چيزي که به عنوان يک فيلمنامه نويس حرفه اي مي خواهيد باشيد.اما اين اطلاعات چيزي نيستند جز همان اصولي که در مورد خط سير داستان، نقاط عطف ، گفت وگوها و پيش زمينه هاي شخصيتي پرسوناژها وجود دارند البته به اضافه فرمول پايه (يا ساختاري) که احتمالاً وجود اين فرمول را پيش بيني کرده ايد.البته اين فرمول مانند فرمول هاي فيزيک وشيمي نيست که متغيرهايي دارند، هميشه فرمول هايي ثابت هستند و در صورت عدد گذاري صحيح، جواب را به راحتي در اختيارتان مي گذارند.نه،يک فرمول براي همه فيلمنامه ها به هيچ عنوان جواب نمي دهد.البته اين واقعيت وجود دارد که چنين فرمولي اساساً موجود است .و با نگاه به بسياري از فيلمها مي توان آن را حس کرد. ولي اين تمام ماجرا نيست. قبل از اين که شما را به جايي ببرم که تا به حال هيچ تازه کاري نرفته، به ياد داشته باشيد که دليلي وجود دارد که چرا اين همه روي فرمول پايه تأکيد مي شود. تأکيد روي اين فرمول درست مانند تأکيد روي رژيم غذايي صحيح وهواي سالم براي حفظ سلامتي ويا تأکيد روي حفظ گامهاي موسيقي در مورد يک هنرجوي پيانوست. اين فرمول پايه، حکم يک ماده استحکام بخش را دارد که براي خلق فيلمنامه اي خوب وقابل فروش به آن نياز داريد. در فيلمنامه هاي حرفه اي وبعضي از فيلمنامه هاي افراد تازه کار رعايت اين فرمول کاملاً واضح است وجالب و بحث برانگيز بودن داستان نيز به علت وجود همين فرمول است. به خصوص در داستانهاي ماجراجويانه اکشن،ترسناک، نوآر و نيز در بسياري از داستانهاي رمانتيک وجود اين فرمول بارز است. اين فرمول نسبتاً طولاني است ولي اگر بخواهيم آ رابه طور مختصر توضيح دهيم چنين مي شود: 1-ارائه موضوع ومعرفي شخصيت ها 2-اولين نقطه عطف داستان 3-افزايش اکشن يا عکس العمل شخصيت کليدي داستان 4-دومين نقطه عطف داستان که مستقيماً به نقطه اوج داستان ختم مي شود. 5-نقطه اوج 6-پايان و جمع کردن داستان همان طور که مي بيند فرمول، فرمولي کارآمد است .اين فرمول در تمام مراحل زندگي، از روابط عاطفي گرفته تا فيلمنامه نويسي ،جريان دارد.آن فيلسوف باهوش يوناني که براي اولين بار اين فرمول را ارائه داد، کاملاًصحيح مي انديشيد؛ چرا که در طول قرنها عوض نشده است .اين فرمول را مي توانيد در بسياري از فيلمهاي موفق ومحبوب ساخته شده مشاهده کنيد. اين فرمول مسير درست داستان را تعيين مي کند. ولي فقط فرمولي پايه ، ماده اي خام و استحکام بخش و يک چارچوب براي داستان شماست. داستانهايي که با استفاده از اين فرمول ساخته مي شوند، مي توانند کاملاً با هم فرق داشته باشند؛ همان طور که زندگي هريک از ما زيم تا آسمان با هم فرق مي کند.شخصيت پردازي داستان بايد قوي باشد ونويسنده بايد عميقاً داستان خود را بشناسد وبه جزييات آن واقف باشد.اين دو مهم تا حدود زيادي بستگي به چگونگي «منطق پيرنگ» داستان دارند. در هر داستاني که مي نويسيد، دانسته يا ندانسته، از منطق پيرنگ مشخصي استفاده مي کنيد. قبل از ادامه بحث ما بايد معني دو مفهوم نزديک به هم را مشخص کنيم.يکي داستان و ديگري پيرنگ داستان. داستان ، تاحدي که به اين بحث مربوط مي شود، شامل رخدادهايي است که بيننده فيلم مي بيند. پيرنگ، همه اين رخداداها را در بر ميگيرد به اضافه هر رخداد ديگري که براي (يا در درون) شخصيتها اتفاق مي افتد و ممکن است توسط بيننده فيلم ديده نشود، يعني ما به ازاي تصويري نداشته باشد، به طور خلاصه ، داستان آن چيزي است که تماشاچي فيلم مي بيند و پيرنگ آن چيزي است که نويسنده داستان مي بيند و داستان را بر مبناي آن مي نويسد. اگر فرقي بين اين دو وجود داشته باشد، در منطق پيرنگ داستان نهفته است. منطق پيرنگ را مي توان تقريباً همان منطق يا ترتيب زماني ارائه داستان نيز ناميد(در دنياي واقعي زمان کميتي است که به وسيله برداري مستقيم نشان داده مي شود به صورت ثابت درحال گذر است يعني گذشته،حال و سپس آينده که ما هميشه درحال تجربه «حال» هستيم.)ترتيب زماني مورد نظر شما براي ارائه داستانتان ، ممکن است همان ترتيبي نباشد که شخصيتهاي داستانتان واقعاً تجربه مي کنند. هر منطق پيرنگي براي يک فيلمنامه يک ترتيب زماني ارائه مي دهد که بينندگان فيلم ، داستان را بر طبق اين ترتيب دنبال مي کنند.اين ترتيب (يا منطق) زماني بر چگونگي درک تماشاچي از فيلم تأثير زيادي مي گذارد و ممکن است در جهت کمک به روايت داستان باشد و يا بر عکس، اثري منفي روي آن بگذارد. منطق بياني يپرنگ مستقيماً بر موضوع داستان و تم آن و نحوه ارتباط برقرار کردن بيننده با شخصيتها اثر مي کند. من به مجموعه اين نکات، منطق پيرنگ مي گويم زيرا تعيين کننده پروسه و مراحل منطقي پيشرفت داستان شماست و داستان بر مبناي آن ، در معرض ديد بينندگان قرار مي گيرد. منطقهاي پيرنگ زيادي وجود دارند که مي توانيد انتخاب کنيد. بعضي از آنها با آن فرمول پايه بسيار فرق دارند. در اصل منطقهاي پيرنگ مختلف، زيرمجموعه هايي از همان فرمول پايه وقديمي هستند که نويسنده با استفاده از نبوغ خود در جهت خلق داستاني جذاب از آنها بهره مي برد. اين فرمول به هيچ عنوان شما را محدود نمي کند بلکه برعکس دست شما را باز مي گذارد تا به عنوان يک هنرمند از آن درجهت خلق داستاني محکم وبي همتا استفاده کنيد. اصول وقواعدي که براي ساختن يک آپارتمان آجري بدشکل و يک کليساي جامعه زيبا مورد استفاده قرار مي گيرند تقريباً يکي هستند. و کارگران سازنده نيز از يک جنس هستند. اما اين ذهن معمار و مهندس اثر است که زيبايي و ارزش آن را تعيين مي کند (البته به اضافه «پول» که ربطي به بحث ما ندارد.)شما ، هم کارگر و هم مهندس بناي خود(که همان داستانتان است) هستيد و بايد اصول وقواعدي را به عنوان قانون قبول کنيد وسپس به جلو حرکت کنيد. به وسيله انواع منطقهاي پيرنگ شما مي توانيد بينندگان را عميقاً وارد زندگي شخصيتهاي داستانتان کنيد واحاطه کامل بر تأثيرگذاري وشته تان داشته باشيد و رنود بيان داستان را به بهترين شکل ممکن تعيين کنيد. دليل اين که تماشاچيان به انواع مختلف منطقهاي پيرنگ( خطي ،دايره اي ، منقطع و...) واکنشهاي متفاوتي نشان مي دهند، واضح است .در هر منطق پيرنگي، مراحل مختلف زنديگ هر شخصيت به شکل وترتيبي به بيننده نشان داده مي شود که لزوماً مبين ترتيب صحيح زماني نمي باشد وبه اصطلاح ، ممکن است پس و پيش شده باشد.اين نويسنده داستان است که اولويت نشان دادن مراحل مختلف را تعيين مي کند. براي مثال، فرض کنيد در زندگي واقعي ، شما زني را مي بينيد که هراسان از مردي فرار مي کند و به طرف شما مي آيد وفرياد مي زند:« کمک !کمک !»شما ممکن است سعي کنيد که از او در برابر مرد، محافظت کنيد وبه کمک او بشتابيد(البته ممکن است شما نيز به همراه آن زن جيغ زنان شروع به فرار کنيد که البته اين داستان ديگري است!).اما حالا فرض کنيد که پنج دقيقه قبل از اين واقعه، شما فرياد مأمور تيمارستان را شنيده بوديد که به مردم اعلام مي کرد:«اين زن رواني است و قصد دارد دختربچه اش را بکشد»، خب ؛ حالا درک شما از ماجرا کاملاً تغيير مي کند.اين که چرا آن مرد سعي مي کرد تا زن را متوقف کند، اين که چه کسي در خطر بوده است واين که چه اتفاقي در شرف وقوع بوده، همگي در ذهن شما تغيير مي يابند. حداقل شما به جاي اين که از دست مرد فرار کنيد، از دست زن فرار مي کنيد. تفاوت در نحوه عکس العمل شما به يک ماجرا به ميزان آگاهيتان در مورد آن ماجرا بستگي دارد .وقتي پيرنگ کلي شما براي داستانتان مشخص شد، شما در واقع با اين پيرنگ، چارچوب داستان را تعيين کرده ايد. بينندگان قرار نيست که چارچوب داستان شما را ببينند بلکه قرار است که نماي زيباي خارجي آن را ببينند و يکي از نکاتي که در شکل دادن به اين نما بسيار مؤثر است ، منطق پيرنگ داستان (يا منطق زماني طرح داستان ) است. شش ساختار مختلف براي منطق پيرنگ وجود دارند که من به اختصار وبه ترتيب پيچيدگي ، آنها را در زير ارائه وتعريف مي کنم: ساختار خطي   اين ساختار ، همان طور که از نامش پيداست.جهتي مستقيم دارد. کاملاً واضح است که ساختار خطي، ساده ترين منطق پيرنگ داستان است.دراين ساختار ، وقايع داستان به همان ترتيبي در معرض ديد تماشاچيان قرار مي گيرند که شخصيتهاي داستان آنها را تجربه کرده اند، يعني مراحل زماني داستان بر تجربيات شخصيتها منطبق است. اين ساختار، معمولي ترين ساختار براي منطق پيرنگ داستان است و معمولاً در کتابهاي آموزش فيلمنامه نويسي بيشتر به اين ساختار پرداخته مي شود.در اين ساختار، داستان از نقطه اي شروع مي شود و روال طبيعي زماني خود را طي مي کند وبه انتها مي رسد. اما بسياري از داستانها به شکل غير خطي، وقايع اتفاق افتاده در داستان را ارائه مي دهند. بسياري از آثار برتر سينما، از فيلمهاي کلاسيکي نظير سان ست بلوار( که با نمايي از غرق شدن راوي آغاز مي شود) گرفته تا فيلم پرفروشي چون پالپ فيکشن (که راوي آن نيز مرده است) و نيز دو فيلم مورد علاقه من Two for the Road و فيلم The Offence، همگي از ساختارهاي غيرخطي براي بيان داستان استفاده کرده اند. ساختار مدور   در اين ساختار، داستان از نقطه اي شروع مي شود و مانند بومرنگ، پس از طي چند مرحله دوباره به همان نقطه اي که در ابتدا نشان داده شده بود، باز مي گردد.مانند فيلم سان ست بولوار(که فيلمنامه اش از بيلي وايلدر، چارلز براکت و دي .ام مارشمن است )؛ فيلم با نمايش انتهاي داستان شروع مي شود و سپس به عقب باز مي گردد که نشان دهد در ابتدا چه اتفاقاتي افتاده است و دوباره به همان نماي انتهايي که در ابتدا نشان داده شده بود، مي رسد.با اين تفاوت که حالا بينندگان مي دانند چه اتفاقاتي باعث شده است تا آن سرانجام پديد آيد. ساختار منقطع   دراين ساختار، زمان جدا جدا و مجزا ارائه مي شود و هر بخش نکته به خصوصي از داستان را ارائه مي دهد. فيلم Two for the Road (که فيلمنامه اش از فردريک رافائل است و در آن ادري هپورن وآلبرت فيني بازي مي کنند) نمونه بارزي از ساختار منقطع براي بيان منطق پيرنگ است. اين داستان به ازدواجي متزلزل در زمانهاي مجزا مي پردازد. ساختار ماپيچ   دراين ساختار ما شاهد حرکت مارپيچي زمان هستيم بدين معنا که مثلاً در فيلم The Offence داستان از وسط آن شروع مي شود وبه طرف عقب و ابتدا( يعني به گذشته) حرکت مي کند وسپس دوباره به طرف جلو به پيش مي رود و ما دوباره قسمت مياني داستان که يک بار در ابتداي فيلم نشان داده شده بود را مي بينيم و سپس فيلم تا انتها به پيش مي رود. ساختار دو وجهي يا چند وجهي   دراين ساختار، حادثه هاي واقعي يا وقايعي که مي توانستند جايگزين آنها بشوند، درهم مي آميزند. مثلاًديدگاههاي چند فرد درمورد يک واقعيت و يا نقطه نظر يک فرد که در حال خواب ديدن( واقعيت خيالي) است ، به موازات حادثه هاي اتفاق افتاده واقعي تصوير مي شوند. از اين ساختار به طرق مختلف در بسياري از فيلمنامه ها استفاده شده است.از فيلم کمدي Groundhog Day گرفته تا فيلم ترسناک جاده مالهالند. ساختار شکسته   اين ساختار مانند يک «کولاژ» از قسمتهاي مختلف تشکيل شده است .در فيلم پالپ فيکشن (براساس فيلمنامه اي از کوئنتين تارانتينو) از ساختار شکسته براي بيان يک داستان امروزي از زندگي شهري استفاده شده است. منبع: فيلن نگار8 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 466]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن