تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خوشا به سعادت كسیكه عمل، علم، دوستى، دشمنى، گرفتن، رها كردن، سخن،سكوت ،كردار و گفتارش ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846753524




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

از پوسته واقعيت تا جوهر داستان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
از پوسته واقعيت تا جوهر داستان
از پوسته واقعيت تا جوهر داستان   نويسنده: جميله دارالشفائي   اشاره: فيلمنامه نويس نخستين کسي است که ساخت يک فيلم را شروع مي کند. او با انتخاب يک ايده دوخطي که قابليت گسترش و تبديل شدن به يک فيلمنامه بلند را دارد، کار خود را آغاز مي کند. ما معمولاً نمي دانيم اين فکر چگونه و از کجا به ذهن نويسنده خطور مي کند؛ گاه از تصويري که در واقعيت يارؤيا ديده و گاه از يک جمله کوتاه که جايي آن را شنيده است. اما در بسياري موارد، حوادث واقعي به او در يافتن يک داستان سينمايي کمک مي کنند. بنابراين طبيعي است که فيلمنامه نويس نمي تواند نسبت به حوادث پيرامون خود بي توجه باشد. اظهارنظر يک راننده تاکسي ممکن است جرقه اي در ذهن او روشن کند و کنجکاوي در دعواي زن وشوهر همسايه شايد معناي جديدي براي او بيافريند. با اين همه، يکي از روشهاي خودآگاه پيدا کردن سوژه، مراجعه به حوادث و اخبار روزنامه هاست. حتي برخي نشريات مي کوشند اين نوع اخبار را به شکل روايي و بعضاً با تعليق يا آب وتاب دادن به موضوع به شکل داستاني جذاب درآورند. به اين ترتيب به نظر مي آيد که مي توان براي حوادث جاري در جامعه و يا اخبار منتشره در روزنامه ها، داستاني سينمايي پيدا کرد. ما قصد داريم در اين صفحه تاحد امکان اين نوع سوژه يابي را باهم تمرين کنيم. به نظر مي رسد اولين مسئله براي يک نويسنده اين است که چه سوژه هايي را براي تبديل شدن به يک فيلمنامه بلند سينمايي برگزيند. واقعيت اين است که فرمول خاصي براي حل اين مسئله وجود ندارد. تجربه نشان داده که هر موضوعي قابليت تبديل شدن به فيلمنامه را دارد، اما بستگي دارد از چه منظري به آن نگاه شود. کدام رويداد را مناسب تر مي دانيم تا توسط آن حرف خود را بزنيم يا در کدام يک مي توانيم حرف نو تازه اي پيدا کنيم. در کدام داستان تماشاگر مي تواند مشکل خود را پيدا کرده و با آن همذات پنداري کند. فرض کنيد سوژه مورد نظر را يافته ايد. اکنون بايد ديد که تا چه حد مي توان به واقعيت آن حادثه وفادار ماند. بعضي تمايل دارند واقعه را نعل به نعل و صحنه به صحنه بازسازي کنند. البته فيلمهايي نيز از اين نوع ساخته شده اند. اما آيا واقعي بودن يک اتفاق دليل بر دراماتيک بودن آن است؟ در زندگي واقعي حوادثي رخ مي دهد که شديداً جذاب هستند؟ اما صرف جذابيت، آن را نمايشي نمي کند. اين فيلمنامه نويس است که بايد از منظري خاص و نمايشي به موضوع بنگرد. ظاهراً عناوين روزنامه يا حتي خبر واقعه اي با جزئيات کامل ، به ندرت تمام يا بخش اعظم عناصر يک فيلمنامه را در خود دارند. بنابراين نويسنده ظاهر واقعيت را حفظ مي کند، اما اضافات آن رابه دقت حذف مي کند تا به مواد و مصالح موجود که معمولاً مجموعه اي از حوادث درهم و برهم است، ساختاري منطقي بخشد. به اين ترتيب حادثه واقعي مسير طبيعي خود را براي تبديل شدن به يک اثر دراماتيک و نمايشي طي مي کند. در غير اين صورت وفاداري به اصل واقعه راه تخيل و خلاقيت را مي بندد. حتي در انتخاب شخصيتها نيز بهتر است اين نکات را مدنظر داشته باشيم. فقط شخصيتهايي را نگه داريم که نقش مهمي در پيشبرد ماجرا دارند. گاهي نيز مي توان دو يا سه شخصيت را در هم ادغام کرد تا به جاي چند شخصيت سطحي، يک شخصيت عميق با کنشهاي جذابتر داشته باشيم. گاه يک حادثه واقعي، براي فيلمنامه نويس، صرفاً حکم جرقه آغازين يک قصه را دارد، اما ادامه ماجرا، يا حتي پايان آن براي نويسنده جذاب نيست. در اين صورت او به مسيري متفاوت (نسبت به واقعيت) مي انديشد. از منظر او، قهرمان داستان شايد برخلاف واقعيت ، به کنش ديگري دست يازد تا موقعيت احتمالي بعدي را بازسازي کند. اينجاست که فيلمنامه نويس به مثابه يک هنرمند فن سالار رابطه اي ديگر با واقعيت ايجاد مي کند؛ رابطه اي که مبتني بر مکانيسمي خلاقانه و نمايشي است. اکنون به عنوان مثال به اين خبر دقت کنيد:   خبر: سارق هزار چهره بازداشت شد(روزنامه ياس نو، شنبه 10 خرداد 82) خلاصه خبر: يک زنداني در مشهد، به نام داود زماني، به بهانه کسب رضايت از شاکي خود به همراه يک سرباز 24 ساعت از زندان مرخصي مي گيرد. او به محض خارج شدن از حبس به يک باجه تلفن مراجعه کرده و به ظاهر با شاکي خود صحبت مي کند. پس از مدتي يک پرايد سفيدرنگ به عنوان شاکي داود از راه مي رسد، اما داود در فرصتي مناسب، سوار بر پرايد شده و از دست سرباز مي گريزد. ماموران پس از پيگيري ماجرا، از مراجعت او به تهران و انجام 10 فقره سرقت در مدت زماني کوتاه توسط او با خبر شدند. به دنبال يکي از اين سرقتها او- با نام مستعار مجيد-توسط دختري 17 ساله به نام سميه لو مي رود. داود که به دليل تغيير چهره در سرقتهاي خود به سارق هزار چهره معروف بوده است. يک بار نيز با قرار وثيقه توسط سميه از زندان مشهد آزاد شده بود. به نظر شما بهتر است از چه زاويه اي به اين حادثه نگاه کنيم؟ آيا حادثه جذابتر است يا شخصيتهاي موجود و روابط بين آنها؟ به راحتي مي توان دريافت که حادثه موجود مجموعه اي از سرقتهاي معمولي است که در بهترين و بدترين فيلمهاي تاريخ سينما به آن پرداخته شده است. چيزي که شايد توجه ما را به اين خبر جلب کرده ،حرفه اي بودن و هوشمندي اين سارق است. او براي فرار از زندان ، به تمهيدي جذاب دست مي يازد و در هر علميات کلاهبرداري با نام و شکل و شمايل متفاوتي ظاهر مي شود.از سوي ديگر در مقابل او زني وجود دارد که در نهايت سارق هزار چهره را به پليس لو مي دهد. پرس و جوي ماموران به اينجا مي رسد که زن همان کسي است که سال گذشته در مشهد براي آزادي سارق از زندان وثيقه گذاشته و ضمناً 17 سال بيشتر ندارد. شايد خواندن اين خبر شما را به ياد سينماي خياباني دهه پنجاه و فيلمهاي موج نو فرانسه بيندازد. اما به هرحال يادتان باشد که مي خواهيم با همه تعلق خاطر به فيلمهاي تاريخ سينما و اصول فيلمنامه نويسي، فرهنگ، روابط و مناسبات ايراني را نيز مد نظر داشته باشيم. يک بار ديگر خبر را بخوانيد و به شخصيت، ارتباط و انگيزه هاي مرد کلاهبردار و دختر 17 ساله دقت کنيد و براي نمايشي شدن قصه خود به انگيزه هاي احتمالي ديگر نيز بينديشيد. ما دو شخصيت جالب داريم که مي توانيم براساس کنشهاي آنها داستانسرايي کرده و ضمناً تکه هاي خالي پازل را با فرضيات خود پر کنيم. اين دختر کيست؟ و چه ويژگي اي دارد؟ که يک بار سارق را آزاد مي کند و دوباره او را لو مي دهد. گزينه اول: يک حالت شايد اين است که دختر نامزد سارق بوده، سارق به او خيانت کرده وحالا دختر به دنبال يک فراز و نشيب عاطفي و براي انتقام گيري او را به پليس معرفي کرده است. گزينه دوم: دختر براي انجام يکي از عمليات سرقت به سارق هزارچهره که بسيار ماهر و کار کشته است نياز داشته ، او را از زندان آزاد کرده، سرقت با موفقيت انجام شده ، اما دختر چون نمي خواهد سهم او را بدهد، دوباره او را در سرقتي ديگر وارد کرده و در حين ارتکاب جرم، پليس را به محل حادثه مي رساند. گزينه سوم: دختر نامزد قبلي سارق هزارچهره بوده، به کمک فرد ديگري که به تازگي با او آشنا شده و همکار جديدش در عمليات سرقت است، نامزد سابق را آزاد کرده. نامزد سابق متوجه خيانت دختر به خود شده، دختراين نکته را دريافته و براي فرار از انتقام گيري نامزد سابق، به ناچار ، او را به پليس لو داده است. گزينه چهارم، پنجم و دهها گزينه ديگر که مي تواند آنها را انگيزه مند و کنش ايشان را باورپذير سازد نيز مي تواند در فرضيات شما براي نوشتن يک داستان منظور شود. حال به خبر ديگري توجه کنيد:   خبر: يک شاخه گل رز براي مقتول(روزنامه ياس نو، دوشنبه 9 تير 82) خلاصه خبر: زني در ايالت تگزاس آمريکا که قصد خودکشي دارد، در يک سايت خودکشي با مردي 55 ساله آشنا مي شود. مرد به او پيشنهاد مي دهد که مي تواند به راحتي او را بکشد و يک شاخه گل رز نيز بر جنازه اش قرار دهد. زن که از بيماري افسردگي رنج مي برد،پيشنهاد مرد را مي پذيرد و با وي قرار مي گذارد، اما پشيمان شده و ماجرا را به پليس خبر مي دهد. مرد به اتهام تلاش براي قتل دستگير مي شود و دادگاه او را به روانپزشک معرفي کرده و ضمناً دستور ممنوعيت استفاده از اينترنت را براي وي صادر مي کند. اين که امروز و در دنياي مدرن سايتي به نام «سايت خودکشي» وجود دارد، خبري تامل برانگيز است و مي تواند به خودي خود توجه نويسندگان را جلب کند. به نظر مي رسد تعدادي از افرادي که به اين سايت مراجعه مي کنند، به دنبال هدف مشترکي هستند؛«خودکشي!» در خبر مي خوانيم که زني قصد خودکشي دارد و اکنون مردي حاضر شده او را با رمانتيکترين شکل- همراه با گل رز در کنار جسدش - به قتل برساند و زحمت خودکشي را به او ندهد. زن وحشتزده مرد را به پليس معرفي مي کند و مانع قتل خود به دست او مي شود. به نظر مي رسد در اين خبر،يک موقعيت غافلگير کننده وجود دارد(قرار داد با آدمکش ساخته آکي کوريسماکي را که از ياد نبرده ايم)که احتمالاً مي تواند ما را به يک داستان جذاب هدايت کند. شايد حتي بتوان آن را به يک تريلر عاشقانه تبديل کرد. در اين خبر البته جاهاي خالي نيز وجود دارد که بايد توسط نويسنده پرشود، چرا اين زن تصميم به خودکشي گرفته؟ چندساله است؟ ريشه در کدام خانواده دارد؟ شغل ، تحصيلات و... او چيست؟ چرا وارد سايت خودکشي شده و چرا به ناگهان از تصميم خود منصرف مي شود؟ شايد از اول تصميم به خودکشي نداشته و فقط براي ارضاي کنجکاوي و تجربه يک حس ناشناخته تن به اين بازي داده است. شايد هم مي خواسته در حضور عده اي ناشناس خودنمايي کند. شايد به راستي قصد خودکشي داشته، اما به پاي عمل که رسيده ،ترس بر او چيره گشته و پشيمان شده. شايد هم وجود يک اتفاق ،يک انگيزه در زندگي او ،يک عشق ديرياب، او را منصرف کرده! اما به نظر مي رسد قاتل مصمم اعتقاد دارد زندگي براي کسي که يک بار تصميم به خودکشي گرفته از جهنم بدتر است.راستي اين مرد کيست؟ يک کلاهبردار؟ يک شياد ، يا شايد يک عاشق زخم خورده، حالا بياييد تصور کنيم که زن به گمان اين که مرد قصد کشتنش را داشته از او مي گريزد. اما مرد عاشق او شده و نه تنها قصد کشتن او را ندارد که در واقع مي خواهد به او ابراز عشق کند. موقعيت بامزه اي مي شود، نه؟ و دو خبر ديگر:   1-پسري 18 ساله ،شب قبل از آزمون کنکور، دست به خودکشي مي زند. 2-دختري 18 ساله، دو شب مانده به کنکور بر سر تماشاي تلويزيون با پدرش درگير مي شود. هنگام صبح، مادرش او را آويخته به دار در اتاقش مي بيند. اين دو اتفاق نيز به دليل موضوع ملتهب و ارجاع آن به مسائل روز جامعه ما مي تواند قابليت تبديل شدن به يک فيلمنامه انتقادي يا فيلمنامه اي با گرايش هاي اجتماعي را داشته باشد. بنا داريم هر بار بررسي و تحليل و داستانسرايي از يک حادثه واقعي را به شما واگذار کنيم تا ببينيم شما از چه زاويه اي به آن مي نگريد .آيا مي توانيد آن را به يک داستان سينمايي تبديل کنيد؟ اگر مايليد مي توانيد خلاصه داستان خود را از حادثه اي که به عنوان تکليف درسي برايتان نوشته ايم حداکثر در سه صفحه براي ما بفرستيد. تمرين   خبر: ازدواج با برادر هوو(روزنامه ايران، سه شنبه 10تير) زن جواني به خاطر ازدواج همسرش با دختري ديگر، از او شکايت ميکند. طي رفت و آمد آن دو به دادگاه و پس از صدور حکم طلاق، مرد جواني به خواستگاري زن مي آيد. زن درمي يابد که مرد جوان ، برادر همسر جديد شوهر سابقش است. منبع:نشريه فيلم نگار، ش 12 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 455]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن