تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگيرد و به روزه ماه رمضان وصل كند خداوند ثواب روزه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803858676




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

داستان‏هاي قرآن، حقيقت يا نماد؟


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: داستان حضرت آدم در قرآن مواردي چون مقام خليفة اللهي حضرت آدم و گفت‏وگوي خداوند با ملائكه و تعليم اسما و دستور سجده و سجده فرشتگان و تمرد شيطان و ورود آدم به بهشت و فريبكاري شيطان و خروج آدم از بهشت را شامل مي‏شود. آيا چنين واقعه‏اي حقيقتا اتفاق افتاده است يا اين داستان رمزي و تمثيلي و نمادي از حقيقتي متعالي است كه به زباني زيبا و قابل فهم براي انسان‏ها بيان شده است؟ چنان كه مثلاً در داستاني عرفاني چون داستان مولوي و عطار مي‏بينيم. اين داستان‏ها حقيقت ندارند؛ اما مخاطب را به حقايق زيباي عرفان و اخلاقي رهنمون مي‏شوند.
در پاسخ به اين پرسش بايد چند مطلب را ياد آورد شد:
1. قرآن كتاب هدايت است و قصه‏هاي آن نيز يكي از راه‏هاي هدايت بشر به راه مستقيم شمرده مي‏شود.
2. قرآن كلام خدا است كه حق مطلق است و هيچ گونه باطلي در آن راه ندارد. الفاظ قرآن براي بيان معارف الاهي است و در سطح فهم عامه مردم نازل شده است.
3. كلام الاهي با كلام بشر تفاوت جوهري دارد. انسان‏ها گاهي ناگزيرند، براي بيان معارف متعالي، حق را با امور خيالي و غير واقعي بياميزند و مطلب درست خود را در قالب داستان‏هاي رمزي و كنايه‏اي القا كنند و اين به دليل محدوديت ذاتي انسان است؛ اما خداوند متعال حق مطلق است، كلامش نيز حق مطلق است و هيچ گونه باطل و امر غير واقعي، حتي در قالب داستان، در آن راه ندارد.
با توجه به اين مقدمه، روشن مي‏شود تمام قصه‏هاي قرآن، از جمله قصه آفرينش حضرت آدم، از نوع حقايق هستند؛ اگر چه در قالب داستان و تمثيل بيان شده باشند. زيرا قرآن كتاب هدايت و از سوي حق مطلق است و امكان ندارد قصه‏هاي ساختگي را براي هدايت بيان كند. اصولاً خداوند متعال به اين كار نياز ندارد. البته قصه يكي از راه‏هاي هدايت و تفهيم مطلب است و عرفاي بزرگ ما نيز از داستان به بهترين وجه براي بيان مقصود خود استفاده كرده‏اند. در داستان‏هاي بشري تخيل و رمز و حتي تحريف امور واقعي (ساختگي بودن) اشكال ندارد؛ اما قرآن كتاب تاريخ و داستان نيست. در آن جز حق چيزي يافت نمي‏شود و حق را با امور خيالي و ساختگي و غير واقعي تلفيق نمي‏كند؛ زيرا در اين صورت حق نخواهد بود.
گذشته از اين، قرآن حجت الاهي است؛ هر چه در آن است، حجت است و سخن باطل و خيال بيهوده در آن راه ندارد. «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ * وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ»؛ قرآن كلامي است كه حق را از باطل جدا مي‏كند و هرگز شوخي نيست.1 زيرا سخنان غير واقعي و خيالي با حجت بودن كتاب خدا منافات دارد. از اين رو، در كلام خداوند و روش ارائه آن غير حق راه ندارد.
پس روشن شد قرآن كتاب هدايت است نه كتاب داستان؛ و تمام قصه‏هاي قرآن نيز با هدف هدايت نازل شده‏اند، بنابراين، بسياري از جنبه‏هاي تاريخي و داستاني را كنار مي‏گذارد و فقط آنچه را براي هدايت سودمند است، بيان مي‏فرمايد.2 در ماجراي حضرت آدم نيز همه جزئيات ذكر شده در آيات قرآن اتفاق افتاده است. البته درباره اين داستان بايد به چند نكته توجه كرد:
1. داستان حضرت آدم و مقام خليفة اللهي حقيقتا رخ داده است؛ اما قضيه شخصي نيست كه تنها حضرت آدم را شامل شود و انسان‏هاي كامل ديگر را شامل نشود؛ به عبارت ديگر، اين داستان در حدوث شخصي است اما در بقا نوعي. مقام خليفة اللهي و تعليم اسما و سجده ملائكه در حقيقت به مقام انسانيت اشاره دارد كه حضرت آدم مظهر آن بود؛ يعني اين مقام شايسته انسان كامل است. انسان كامل متعلم به اسما شده و معلم ملائكه است و آن‏ها براي انسان كامل سجده مي‏كنند. در اين داستان حضرت آدم ـ سلام الله عليه ـ نمونه و عصاره مقام انسانيت و الگوي انسان كامل است. فرشتگان براي يك شخص سجده نكردند، بلكه براي مقام انسانيت و انسان كامل كه چكيده آفرينش است، خضوع و خشوع نمودند. دليل آن نيز آيه 30 سوره بقره و 11 سوره اعراف است كه نشان مي‏دهد مقام انسانيت مراد است و حضرت آدم نخستين كسي است كه به اين مقام دست يافت.3 يكي از جهات هدايتي اين داستان همين نكته است. بشر مي‏تواند به مقامي برسد كه مستقيما از جانب حق تعالي علم بياموزد (علم لدني) و فرشتگان الاهي در برابرش خاشع شوند.
2. كلمات قرآن به طور عموم و الفاظ داستان حضرت آدم عليه‏السلام نيز بر معاني انطباق كامل دارند. اين الفاظ در سطح عامه مردم نازل شده است. اكثريت مردم در سطح محسوسات و طبيعيات پرواز مي‏كنند و معاني بلند و معارف والاي معنوي را كم‏تر درمي‏يابند؛ يعني آن‏ها را بايد با استفاده از همان الفاظ مانوس خودشان بالا برد و آن‏ها نيز معاني بلند را در قالب جسمانيت و طبيعت ادراك مي‏كنند؛ به عبارت ديگر، الفاظ براي ذات معاني وضع مي‏شوند و به ويژگي‏هاي معاني كار ندارند؛ مثلاً واژه «چراغ» براي وسيله روشنايي وضع شده است. روزگاري مصداق آن چراغ‏ها روغني بود، زماني چراغ‏هاي نفت سوز و امروزه چراغ‏ها و لامپ‏هاي برقي. پس الفاظي كه در قرآن آمده است، در معاني حقيقي آن استعمال مي‏شوند؛ واژه سجده نيز در معناي نهايت خشوع و خضوع وضع شده است.4
يكي از مصاديق سجده به خاك افتادن و پيشاني بر خاك گذاشتن است؛ اما در فرشتگان كه زميني و مادي نيستند، چنين عملي لازم نيست. منظور از امر به سجده امر به نهايت خضوع و خضوع در برابر مقام انسانيت است؛ البته روش و طريقه آن بر ما معلوم نيست و بهتر است بگوييم ما آن را درك نمي‏كنيم؛ زيرا ما انسان‏ها در بند ماديات محصور هستيم. ما به طور معمول هر واژه‏اي را با معاني‏اي كه در زندگي روز مره با آن‏ها سر و كار داريم، مي‏سنجيم و چون بيش‏تر معلومات ما حسي است، مسائل ما فوق محسوسات را نيز به اين طريق ارزيابي مي‏كنيم. قرآن كه كتاب هدايت تمام مردم در تمام مكان‏ها و زمان‏ها است و به يك صنف و گروه خاص تعلق ندارد، از زبان قابل فهم براي تمام مردم استفاده مي‏كند؛ اما اصل معرفت حقيقي است و گفتار آن نيز حقيقي است كه به زبان عامه مردم بيان شده است. در فهم قرآن و داستان‏هاي آن بايد توجه داشت انسان، با توجه به درك و سابقه ذهني‏اش از الفاظ، در آن‏ها دخل و تصرف مي‏كند؛ اما نبايد به ظاهر الفاظ اكتفا كرد. مراد حق تعالي ظاهر الفاظ نيست. الفاظ قرآن به معارف بلند الاهي رهنمون مي‏شوند كه فوق امور محسوس ما است. البته در اين جهت هم بايد نهايت دقت را به كار برد. اين كار بايد بر اساس ملاك‏هايي كه خود قرآن ارائه فرموده انجام گيرد تا خداي ناكرده در دام تفسير به رأي گرفتار نشويم.5
3. ملاك معناي حقيقي اين است كه اثر مطلوب از موضوع له (آنچه لفظ براي آن وضع شده) بدون تغييري در آن آشكار باشد؛ اگر چه كميت و كيفيت آن تغيير كند؛ چنان كه در مثال چراغ روشن شد. معناي قول نيز تفهيم و تفهم است كه در انسان‏ها با استفاده از اصوات وضع شده و معنادار انجام مي‏شود؛ اما موجودات مجرد به استفاده از اين ابزار خاص نياز ندارند. سخن گفتن به طريق انساني يكي از مصاديق شيوه‏هاي تفهيم و تفهم است و در معناي حقيقي آن دخالت ندارد.
بنابراين، گفت‏وگوي حق سبحانه با ملائكه در آن صحنه حقيقتا اتفاق افتاده است؛ اما نه به روش سخن گفتن ما انسان‏ها و از طريق ايجاد لفظ و صوت و شنيدن تا اشكال شود در اين صورت براي گفت‏وگو به زبان و گوش نياز است و اين با تجرد فرشتگان سازگار نيست. در آن صحنه امر حقيقي اتفاق افتاده و آثار حقيقي تفهيم و تفهم بروز كرده است. از اين رو، با الفاظي چون «قلنا»، «اذ قال» «قالوا» از آن ياد شده است و تمام اين الفاظ در معناي حقيقي خود استعمال گرديده‏اند.
جريان تعليم اسما و ديگر امور اين داستان نيز دقيقا به همين معنا است و براي دوري از اطاله كلام به تك تك آن‏ها اشاره نمي‏شود.
بنابراين، تمام اخبار و قصه‏هاي قرآن، اگر چه در سطح حواس مردم بيان شده‏اند، اموري حقيقي‏اند و هيچ گونه مجازي در آن‏ها نيست؛ زيرا كلام خدا نشان دهنده امر حقيقي است. در تفكر فلسفي و ديني غرب از زبان سمبليك و نمادين سخن به ميان آمده است و در اين جهت تحقيقات گسترده‏اي كرده‏اند. آن بخش از اين مطالب كه به كتاب مقدس مسيحيان باز مي‏گردد، در واقع توجيه سخنان خلاف واقعي است كه متأسفانه، به دليل تحريفات گسترده، در آن كتاب بسيار ديده مي‏شود. سخنان آنان هيچ ربطي به قرآن و زبان قرآن ندارد. زبان قرآن زبان حقيقت است، به ذات معاني اشاره دارد و داستان‏هاي آن نيز حقايقي است كه اتفاق افتاده و به بهترين روش بر قلب پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نازل گرديده است. ما نبايد اصطلاحاتي كه در دنياي غرب، با توجه به پيشينه فرهنگي و ديني و تاريخي خاص آن ديار استفاده مي‏شود؛ درباره قرآن و معارف بلند الاهي و ديني اسلام به كار بريم. در غرب، مخصوصا از قرن هجدهم به بعد، مسيحيت از تمام صحنه‏ها عقب رانده شد؛ كتاب مقدس اهميت خود را از دست داد و مورد نقدهاي جدي فلسفه و علم جديد قرار گرفت. اين امر متألهين مسيحي را به چاره انديشي فرا خواند.
نظريات متفاوت و بعضا متناقضي كه همگي براي ترميم جنبه‏هاي غير عقلاني مسيحيت و كتاب تحريف شده آن پديد آمدند، رهاورد آن چاره‏انديشي‏ها است. نظريه زبان سمبليك و مجازي نيز يكي از اين نظريه‏ها است كه متأسفانه برخي، بدون توجه به پيشينه تاريخي و فرهنگي و ديني اش، درباره قرآن به كار مي‏برند.


1-همان
2. الميزان: ج 7، ص 171 ـ 174.
3. تفسير موضوعي قرآن كريم، سيره پيامبران در قرآن، آيت الله جوادي آملي، اسراء، ص 203 ـ 208.
4. التحقيق في كلمات القرآن الكريم، استاد حسن مصطفوي، ج 6، ص 50 ـ 51. 5. تفسير الميزان، ج 3، ص 63 ـ 65 و 80 ـ 82. (ذيل آيه هفتم سوره آل عمران)





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 581]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن