واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار سه شنبه 23 آذر 1389 تعداد مشاهده : 378 پيوند تنهاییها در بطن زندگی روزمره سينماي ما- مهرانه رضاييفر: اگر بپذیریم که سینما در قدم نخست آیینه تمام نمای جامعه است و در پیوندی ناگسستنی با دیگر نهادهای اجتماعی قرار دارد، پس طبیعی است که فیلمهای اجتماعی و به تبع آن فیلمسازهای اجتماعی زیر ذره بین بیشتری قرار گیرند. محسن عبدالوهاب بعد از دو تجربه مشترک با رخشان بنی اعتماد در «گیلانه» و «خونبازی» و ساخت چندین فیلم مستند، نخستین تجربه مستقل خود را روانه پرده سینماها کرده است. «لطفا مزاحم نشوید» چه به لحاظ مضمون و محتوا و چه از نظر ساختار کاری درخور اعتناست که اگر چه کاستی هایی در آن وجود دارد، اما در مقایسه با کل اثر به چشم نمی آیند. فیلم متشکل از سه اپیزود و سه داستان مختلف است که همه به شکلی در بطن زندگی روزمره به یکدیگر پیوند می خورند. 1 اپیزود اول داستان زن و شوهری را روایت می کند که نارضایتی زن از موقعیت اجتماعی شوهرش، زندگی را تا مرز از هم پاشیدگی برده است. بهرام با بازی افشین هاشمی گویی تصویرگر انسانهایی است که ضرورتهای مادی و غیر مادی زندگی امروزه در کلانشهری مثل تهران آنها را هر چه بیشتر به سمت روابط تصنعی با خود و خانواده و افراد جامعه سوق می دهد. صحنه حفظ کردن مونولوگ های مجری را به یاد بیاورید که نشان از عمق بی اعتقادی و بی ایمانی او به حرفهای خودش است. و اما نکته منفی و آزاردهنده این اپیزود بازی افشین هاشمی است که بسیار بی مزه از آب در آمده و در واقع باید گفت نیازی به این همه تلاش بی جهت نبوده و ای کاش بازی جدی تری را شاهد بودیم. 2 اپیزود دوم روایتگر روحانی است که کیف پولش دزدیده شده، این اپیزود با بازی خوب هدایت هاشمی که به گفته خودش بعد از صحبتهای مکرر با محضرداران چندی و نیز مشاهده ی روحانیون به این درک از لباس و موقعیت آنها رسیده است تصویری واقعی از این قشر ارائه کرده. این روحانی نه برج عاج نشین است و نه خط و ربطی با حکومت دارد، انسانی است شبیه دیگر افراد جامعه با اعتقاداتی مخصوص به خود. در فیلم صحنه ای هست که روحانی هنگام دادن کرایه تاکسی قفل کیف خود را باز می کند، این قفل و مکث کارگردان که بی جهت هم نبوده نشان از بی اعتمادی او به افراد جامعه اش دارد که درست چند لحظه قبل آنها را برادر دینی خطاب کرده. پسر جوان و زنی که در محضر برای صیغه مراجعه کرده اند نشانگر عمق شکاف و مشکلات اجتماعی هستند که اتفاقا روحانی بی توجه از کنار آنها می گذرد و آنها را به نوعی از سر خود باز می کند. روحانی که قرار است به عنوان مصلح اجتماعی دردی دوا کند، خود دست به گریبان عوارض فقر جاری در اجتماع است که این دقیقا همان نکته نغزی است که عبدالوهاب به هوشمندی مطرح کرده است. 3 و اما اپیزود سوم که از دید نگارنده قویترین اپیزود فیلم هم هست با بازی درخشان حامد بهداد و شیرین یزدان بخش رنگ و بویی دیگر گرفته است. شیرین یزدان بخش که این فیلم سیمرغ بازیگر مکمل را برایش به ارمغان آورد نقش پیرزنی را ایفا می کند که انگار ادامه دهنده ی خط داستانی اپیزود اول و دوم است. به عبارتی دیگر، جامعه ای که در اپیزود اول آنطور ترسیم شده به تنهایی و ناتوانی از برقراری ارتباط در اپیزود سوم دچار می شود که انتخاب لوکیشن بسته ی خانه هم از این جهت صورت گرفته است. جامعه ای که افراد با یکدیگر با بی اعتمادی هر چه تمامتر ارتباط برقرار می کنند و حتی گاهی از برقراری این ارتباط ناتوان هستند. یکی از موضوعات کلیشه ای این چند سال سینمای ایران، پرداختن به موضوع اعتیاد بوده که جز در مواردی انگشت شمار هیچ کدام یا تصویر درستی ارائه نداده و یا از فرط سفارشی بودن ایده و اجرا هر دو هرز رفته بودند. در لطفا مزاحم نشوید به زیباترین شکل ممکن به موضوع اعتیاد پرداخته شده که نمونه خوبی برای فیلمسازهای اجتماعی است. روایت تعمیرکار از زندگی خودش که نشانگر عمق تنهایی و فقری است که او با آن دست به گریبان می باشد از لحظه های زیبا و به یادماندنی فیلم می باشد. *** لطفا مزاحم نشوید که لحن مستندگونه ای دارد علی رغم ظاهر ساده خود، لایه های پنهان جامعه شناختی و روانشناختی را داراست. کارگردان اثر با میزانسن بندی های دقیق درکی درست به تماشاگر می دهد. همین توضیحات کافیست که بی صبرانه ساخت دومین اثر محسن عبدالوهاب را به انتظار بنشینیم. منبع : سينماي ما
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 236]