واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: وقتی فردی در تنهایی به سر میبرد، نیاز او به تماشای تلویزیون بیش از دیگران است. در این نمایش تلویزیون در صحنه است و فرد هم بسیار تنها و بیقرار به نظر میرسد؛ اما تلویزیون همچنان... گاهی نمیتوان میان شادی و اندوه مرز و حائلی قائل شد. این دو چنان با هم میآمیزند كه همواره به شكل دوسویهای از بطن هم زاییده میشوند و به شكل نامتعارف و غیرقابل انتظاری انسان را در یك وضعیت بینابینی و برزخگونه قرار میدهند. در چنین شرایطی اگر انسان تنها و آسیبدیده هم باشد، در آن صورت این حالت به خود ماندگی و تعلیق مضاعف میشود. نمایش «همه چیز درباره آقای ف» به نویسندگی و كارگردانی آرش عباسی كه هماكنون در كارگاه نمایش تئاترشهر اجرا میگردد، به چنین موقعیتی نظر دارد.متن نمایش «همه چیز درباره آقای ف» به نویسندگی آرش عباسی به موقعیت بسته و گردابگونه یك جوان زندگیباخته میپردازد كه با وجود خواستهها و آرزوهای قبلیاش به خواننده مجالس عروسی تبدیل شده و ضمنا عارضهای جسمی را هم به عنوان نشانهای از دوران جنگ با خود دارد. نویسنده میكوشد با نشان دادن وضعیت و موقعیت فعلی این پرسوناژ، مخاطب را به عنوان ناظر به یك نتیجهگیری شخصی و برونمتنی برساند، زیرا در خود متن بر نتیجهگیری یا گرهگشایی از وضعیت تاكید نشده است. آرش عباسی صرفا با رویكردی ناتورالیستی میكوشد مقطعی از زندگی پرسوناژ موردنظر (نه تمام زندگی او را) روی صحنه بازنمایی و رونمایی كند؛ اما وضعیت و موقعیت این فرد به قدری دغدغهآمیز و پرتنگناست كه تماشاگر الزاما و اجبارا به تحلیل و بررسی آن وادار میشود.كمدی تلخمتن نمایش مورد نظر را میتوان در كل به 2 بخش تقسیم نمود: بخش اول حاكی از رویكرد رئالیستی به زندگی غمبار این پرسوناژ است و بر تسلسل و تكرار بیش از حد ناملایمات، اشباع شدن زندگیاش از تناقضات و نیز تنهایی و به خود ماندگی تراژیك او تاكید دارد كه تعدد این عارضهمندیهای تعارضبرانگیز به دلیل آن كه نوعی تعمد و جبر تقدیری غیرقابل مهار را متصور میكند، نهایتا غرابتزا میشود و در كل حالتی كمیك به خود میگیرد؛ همین خصوصیت نمایش را به شكل یك كمدی تلخ درمیآورد. بخش دوم متن به خاطرات جنگ و برخی رخدادهای آن میپردازد كه متاسفانه علتهای درونمتنی برای آن وجود ندارد و شكلگیری آن صرفا به علت آن است كه نویسنده دوست داشته به موضوعات متعددی بپردازد و همین تعدد موضوعات و استفاده از خردهروایتهای بدون دلیل، متن را دچار دوگانگی كرده است. در پس این روایتهای غیرالزامی ذهنیتهای تعمدی خود نویسنده قرار دارد، زیرا برای قسمتهایی از مونولوگها و برونفكنیهای یكسویه پرسوناژ دلایل و انگیزههای كافی ارائه نشده است. آرش عباسی از این هم فراتر میرود و این برونفكنیهای تحمیلی را به كمك وانمودهسازی و بداههنمایی روی صحنه اجرا میكند. در نتیجه میان این بخش و موضوع اصلی نمایش فاصله ایجاد میشود و نهایتا بر زندگی مرارتبار و ملالتبار پرسوناژ سایهای از ابهام میاندازد. باید یادآور شد كه سكوت و به خودماندگی هم بخشی از زندگی و شخصیت این پرسوناژ است و قاعدتا در تنهایی شدید، همین موضوع باید گاهی انگیزهای برای برخی حركات و حالات پانتومیك و بدون كلام باشد؛ اما متاسفانه هرگز به آن توجه نمیشود و پرسوناژ نمایش یكریز حرف میزند. اگر آرش عباسی بر محوریت پرسوناژ اصرار میورزید و چرخه زندگی او را كامل مینمود و در اجرا نیز او را بدون دلیل به نمایشدهی و بداههنمایی رخدادهای فرعی وادار نمیكرد، در آن صورت حوادث جنگ و تعلقات ذهنی او به آن هم به طور طبیعی جزو زندگینامه او میشد؛ یعنی به مثابه بخش مكمل دیگری از متن گوشههایی از روح و روان پرسوناژ را برای مخاطب شخصیتپردازی مینمود.مضافا این كه در هر كدام از 2بخش نمایش گاهی این پرسوناژ به مسائل و موضوعاتی اشاره میكند كه علت و انگیزهای برای طرح كردن و یادآوری آنها هم وجود ندارد. با توجه به این كه او همواره تنهاست، میشد به كمك عوامل و عناصری پیرامونی مثل تصاویر یا وسایلی كه جنبه یادگاری و یادمان اطرافیانش را داشته باشند و به بهانه یادآوری خاطرات به موضوعاتی كه در نمایش بدون علت طرح شدهاند، اشاره كرد، بیآن كه فاصله یا دوگانگی محتوایی و اجرایی ایجاد شود.رویكرد اجتماعی و سیاسیبا همه اینها، آرش عباسی به عنوان نویسنده و كارگردان نمایش «همه چیز درباره آقای ف»، از لحاظ انتخاب موضوع كه نشانگر تاكید بر مسائل اجتماعی و سیاسی است، ذهنیتی انسانی و ژرفنگر دارد و ضمنا جنبههای نمایشی هر موضوعی را با هوشمندی میبیند و میشناسد. او سعی كرده از دیالوگهای روزمره و زبان محاورهای جامعه استفاده كند تا جایگاه طبقاتی و اجتماعی پرسوناژ كاملا حفظ شود. به جرات میتوان گفت كه اگر حوصله و زمان بیشتری صرف نگارش این متن میكرد، نمایش از لحاظ متن و اجرا جزو بهترین و شاخصترین نمایشهای سال میشد. باید اذعان داشت كه در حال حاضر هم ویژگیهای این نمایش كم نیست: در آن به شكل هوشمندانهای به رخدادهای پیرامونی بیرون از صحنه نمایش هم اشاره شده و حتی بخش قابلتوجهی از دیالوگهای نمایش به دیالوگهای غیرحضوری اختصاص یافته كه از طریق تلفن كاربری دراماتیك یافته است. این دیالوگهای غیرحضوری به لحاظ مضمونرسانی و چگونگی لحن و بیان به قدری سنجیده و حسابشده هستند كه گویندگان غایب آنها تا حدی شخصیتپردازی میشوند.آرش عباسی از زبان و گویش محلی هم برای انعكاس پسزمینه فرهنگی و جغرافیایی پرسوناژ نمایش بخوبی استفاده میكند تا شخصیتپردازی كاملتر و در نتیجه، حضور پرسوناژ روی صحنه برای مخاطب باورپذیرتر شود. صحنهای كه در آن پرسوناژ نمایش عملا نیمرو درست میكند و هنگام صحبت كردن با تلفن آن را میخورد، یكی از زیباترین صحنههای نمایشی است.در این اجرا بخش قابلتوجهی از زندگی و پسزمینههای گذشته پرسوناژ و نیز خصوصیات گفتاری و رفتاریاش و حتی شناسههای وابستگان و مشتریانش به شكلی نمایشی و زیبا نشان داده میشود. آغاز و پایان نمایش «همه چیز درباره آقای ف» به نویسندگی و كارگردانی آرش عباسی با صحنه ترانهخوانی پرسوناژ در جشن عروسی به شكل مناسب و زیبایی شكلدهی و قاببندی شده است. در پایان با تاكید نسبی بر بیماری فرد مورد نظر، ذهنیتی تاویلی مبتنی بر به آخر رسیدن و پایانیافتگی او نیز شكل میگیرد كه علتی منطقی برای به پایان رسیدن خود نمایش هم هست. استفاده از وسیله تلفن به بهترین و زیباترین شكل ممكن محقق شده است، طوری كه جزیی از الزامات مهم و جدانشدنی و نیز بخشی از شخصیت و زندگی خود پرسوناژ به حساب میآید.نمایش تكنفرهاین نمایش تكنفره و مونوپلی (Mono play) است و بر عنصر موقعیت تاكید دارد. بخش قابل توجهی از گفتگوهای تلفنی در حال حركت انجام میشود كه با تغییر حالات و واكنشهای رفتاری پرسوناژ همراه است؛ همین سبب شده صحنهها از گیرایی و جذابیت محتوایی لازم برخوردار باشند و یكنواخت جلوه نكنند. وقتی فردی در تنهایی به سر میبرد، نیاز او به تماشای تلویزیون بیش از دیگران است. در این نمایش تلویزیون در صحنه است و فرد هم بسیار تنها و بیقرار به نظر میرسد؛ اما تلویزیون همچنان بیاستفاده روی یخچال میماند. لازم بود الزاما برای لحظاتی از آن استفاده و در صورت خراب بودن آن حداقل مشكل فنی و نامناسب بودن تصویرش با یكبار روشن كردن آن نشان داده میشد. در عوض كاربری یخچال خالی در صحنه بسیار دراماتیك و دلالتگر است؛ زیرا فقر مالی صاحبش را بخوبی آشكار میسازد. طراحی صحنه حاصل ابتكارات هوشمندانه ذهنی و ذوقی لادن سیدكنعانی و در نتیجه دارای كاربری نمایشی زیاد است. در آن توجه لازم به مكان نوع ابزار صحنه و چگونگی زندگی فرد، مشهود است. طراحی و اجرای نور كه به ترتیب از سوی حسن آزادی و ابراهیم محمدیپور انجام شده، با مضمون نمایش همخوان است. ضمنا یك بار هم با استفاده مناسب و نمایشی از نور موضعی بر عكسهای جبهه تاكید میشود. صداپیشگان نمایش و نیز مجریان صداهای جنبی سهم موثری در اجرای نمایش دارند. احمد مهرانفر به عنوان تنها بازیگر نمایش از لحاظ حركات بدن، حالات چهره، بیان و حتی تقلید لحن و صدا توانمندی و مهارت چشمگیری از خود به نمایش میگذارد. او در تمام طول اجرا تماشاگران را مجذوب بازی زیبا و گیرای خود میكند. آرش عباسی به عنوان كارگردان با ارائه میزانسنهای مناسب توانسته است بر گیرایی و نمایشی بودن اجرا بیفزاید. او در كل و به رغم كاستیهای متن و اجرا از لحاظ انتخاب موضوع، طراحی صحنه، بازیگری، كارگردانی، نور و كارایی قابل توجه صداپیشگان یك كمدی خاص ارائه میكند كه با آنكه از لحاظ مضمون تلخمایگیهایی نسبتا تراژیك به همراه دارد، در كل بسیار جذاب و گیراست و دیدن آن برای تماشاگران حامل و حاوی آموزههای مفیدی است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 443]