تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 2 آذر 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دور...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832361418




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

برش‌هایی از رمان «پنجشنبه فیروزه‌ای»/ باید قلبم را به زیارتگاه ببرم/ از پریدن روی دیوار به داخل حیاط تا جمع کردن فرش‌های صحن جمهوری


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: برش‌هایی از رمان «پنجشنبه فیروزه‌ای»/
باید قلبم را به زیارتگاه ببرم/ از پریدن روی دیوار به داخل حیاط تا جمع کردن فرش‌های صحن جمهوری
حالا دوست دارم مثل آنها ... مثل سلمان ... بدوم، فرش‌ها را لوله کنم و پرت کنم روی چرخ دستی.

خبرگزاری فارس: باید قلبم را به زیارتگاه ببرم/ از پریدن روی دیوار به داخل حیاط تا جمع کردن فرش‌های صحن جمهوری



خبرگزاری فارس - گروه کتاب و ادبیات: رمان «پنجشنبه فیروزه‌ای» اثر سارا عرفانی که آخرین اثر این نویسنده توانمند است از سوی انتشارات کتاب نیستان روانه بازار کتاب شده است. این کتاب که یک اثر فوق‌العاده و در خور توجه است تجربه‌ای تازه در رمان دینی - اجتماعی به شمار می‌رود و خواننده را با تصویری جدید از موضوعات دینی و اجتماعی روبرو می‌کند.(برای آشنایی با این رمان اینجا را مشاهده کنید) برای آشنایی بیشتر خوانندگان چند برش از این رمان را در ادامه آورده‌ایم تا خوانندگان برای تهیه و مطالعه این اثر جذاب ترغیب شوند: *از آن طرف به حیاط پرید... «دختر گل فروشی سر راهش سبز شد. دسته گل‌های رز را جلوش گرفت و گفت: «می‌خوای؟» به چهره آفتاب سوخته و چشم‌های خسته‌اش نگاه کرد. نمی‌خواست دستش را رد کند. می‌توانست برای مادرش چند شاخه گل رز بگیرد، اما روی موتور چطور آنها را به خانه می‌برد؟ تا به خانه می‌رسید چیزی از این گل‌های نر و تازه باقی نمانده بود. دختر همچنان کنارش ایستاده بود. پانزده، شانزده سالی داشت. هم سن و سال خواهرش زهرا بود. اما به جز سن و سال، هیچ چیزش شبیه زهرا نبود. نه لباس‌های کهنه و رنگ و رو رفته‌اش، نه صورت آفتاب سوخته و نازیبایش و نه بوی کهنگی و عرق لباس‌هایش... چشمش به دختر گل فروش افتاد. کنار یک بی.ام.و سفید ایستاده بود. راننده چند شاخه گل از او خریده بود. خودش را کج و معوج کرده بود و داشت در جیب‌های شلوارش دنبال پول می‌گشت. زنی که کنار راننده نشسته بود و در تاریکی بعد از غروب، عینک آفتابی بزرگی به چشم داشت، چیزهایی به دختر می‌گفت که او با تکان سر جوابش را می‌داد. پولش را گرفت، اما هنوز سر جایش ایستاده بود. راننده که ریش پروفسوری داشت یقه سه سانتی لباس بافتنی سفیدش را صاف کرد و چیزی به دختر گفت. دختر گل فروش در عقب ماشین را باز کرد و سوار شد... طلق کلاهش را پایین داد و با فاصله زیاد به دنبال بی.ام.و سفید رفت. نمی‌دانست تا کجا می‌خواهد آنها را تعقیب کند و قرار است چه اتفاقی بیفتد، اما احساس خوبی نداشت... ... بی.ام.و داخل یک کوچه بن‌بست پیچید. در یکی از خانه‌ها توسط ریموت کنترل باز شد و ماشین وارد حیاط شد. موتورش را قفل کرد ... جست زد لبه دیوار را گرفت ... هر طور بود خودش را بالا کشید و از آن طرف به حیاط پرید...از پله‌ها بالا رفت و زیر یکی از پنجره‌ها نشست.سعی کرد از پنجره داخل خانه را نگاه کند اما پرده‌ها کشیده شده بودند و چیزی پیدا نبود... برای چند لحظه زن ترکه‌ای و قد بلندی را دید. چتری‌هایش را روی پیشانی ریخته بود. دو لیوان پایه دار دستش بود و با ادا و اطوار قدم برمی‌داشت...» *شوهرم گفت بریم ایران، امام رضا(ع) هست «کنارش زانو می‌زنم. صورتش خیس است. پای چشم‌‌هایش از گریه و خستگی گود افتاده و کبود شده است. نگاهم سر می‌خورد روی بچه‌ای که در آغوشش بی حال افتاده. کله‌اش کچل است و از قیافه‌اش نمی‌شود حدس زد دختر است یا پسر. زن چشم آبی اشک‌هایش را با گوشه شال کرم رنگ چروکی که به سر دارد پاک می‌کند و زل می‌زند به من. با این قیافه و سر و وضع نباید ایرانی باشد. می‌پرسم: «ایرانی هستی؟» سرش را در سکوت به چپ و راست تکان می‌دهد که یعنی ایرانی نیست. می‌پرسم: «where are you from» با لهجه خاصی می‌گوید: «از فرانسه می‌آیم.» با یک دست، موهای طلایی صافش را که از زیر شال بیرون آمده، می‌کند تو و ادامه می‌دهد: «شوهرم ایرانی هست، فارسی بلدم.» چشم‌هایم را ریز می‌کنم و لبخند می‌زنم. دستی به صورت بی‌رنگ و روی بچه‌اش می‌کشم و می‌پرسم: «پسره؟» - نه دختر. برای اینکه از سؤالم ناراحت نشود فوری می‌گویم: «خیلی نازه، خدا برات نگهش داره.» اما صورت زرد دخترک داد می‌زند که دارم دروغ می‌گویم و فقط می‌خواهم زن را دلداری بدهم. اشک‌هایش پشت سر هم روی صورتش می‌ریزد. می‌پرسم: «چی شده؟» با سر و صدای زیاد دماغش را می‌گیرد. می‌گوید: «همه دکترها گفتن می‌میره، هر چند دگیگه به صدای گلبش گوش می‌کنم زنده باشه... شوهرم گفت بریم ایران، امام رضا هست...» *دوست دارم فرش‌ها را لوله کنم در صحن جمهوری، تعدادی پسر جوان فرش‌ها را لوله می‌کنند و روی چرخ دستی می‌گذارند. اشتیاق خاصی در نگاهشان است. حالا دوست دارم مثل آنها ... مثل سلمان ... بدوم، فرش‌ها را لوله کنم و پرت کنم روی چرخ دستی. هرچند می‌دانم زورم نمی‌رسد حتی یکی از آنها را به تنهایی بلند کنم. *باید قلبم را به زیارتگاه ببرم «خدا را شکر می‌کنم که سرانجام می‌فهمم. می‌فهمم که فرقی نمی‌کند کدام ضریح و پنجره و دیوار به جسم امام نزدیک‌تر است. من باید قلبم را به زیارتگاه ببرم. پاهایم جان می گیرند. تمام قد در مقابلشان بر می‌خیزم. - سلام آقا جان!» این کتاب از سوی انتشارات کتاب نیستان با قیمت 21هزار تومان روانه کتاب‌فروشی‌ها شده و برای تهیه این کتاب می‌توانید به فروشگاه مجازی کتاب متن مراجعه کنید. انتهای پیام/و

94/01/25 - 00:14





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن