واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقش همت در رشد شخصيت اصولا معيار ارزش انسان به اراده اوست. به مقتضاى همت انسان و ارج و قدر هر کسى به قدر همت اوست که عالى باشد يا دانى، بلند همتباشد يا دون همت. (1) انسان با همتخويش اوج ميگيرد، چنانکه پرنده با بالهايش آسمانها را در هم مينوردد. اميرمؤمنان حضرت عليعليه السلام در اينباره ميفرمايد: «قدر و ارزش هر انسانى به قدر همت اوست.» (2) در جاى ديگر ميفرمايد: «شرف انسان به همتهاى عالى اوست نه به استخوانهاى پوسيده نياکان.» (3) انسان به هر کارى همت گمارد و اراده کند ميتواند آن را انجام دهد. خواستن اراده کردن است و اراده کردن تصميم گرفتن. شاعر نيز چنين ميسرايد: همت اگر سلسله جنبان شود مور تواند که سليمان شود آن را که عقل و همت و تدبير و راى نيستخوش گفت پردهدار که کس در سراى نيست. (4) فرد و يا جامعهاى اگر کارى را اراده کنند، ميتوانند آن را انجام دهند. توفيق انجام کار، همان عزم و اراده انجام آن است. حضرت امام صادقعليه السلام در اين زمينه ميفرمايند: «هرگز بدنى از انجام آنچه که اراده کرده و همت گماشته، ضعيف نخواهد شد.» (5) داشتن ارادهاى قوى و تزلزلناپذير، مختص اقوياست. موفقيت و شکست ما وابسته به اين است که داراى اراده قوى يا ضعيف باشيم. هر چه موانع و مشکلات ما براى انجام کارى بيشتر باشد، اراده قويتر و همت والاتر و نيز انرژى بيشترى لازم خواهد بود. داشتن اراده قوى، اولين قدم براى تحصيل موفقيت است. زيرا انسان با اراده قوى همواره با مشکلات مبارزه کرده و تسليم نميشود. براى فرد با اراده، هيچ امرى غيرممکن نيست، کسى که داراى عزم راسخ است، ميتواند جهان را مطابق ميل خود عوض کند. (6) قرآن يک اصلى را تعليم ميدهد که در همه امور بايد مورد توجه و قابل تعميم باشد. ميفرمايد: "ليس للانسان الا ما سعي" (7) سعادت هر کس در گرو عمل اوست. (نجم: 39) يکى از نشانههاى عزم و اراده و تصميم جدى، پايدارى و مقاومت است. بيشتر نوابغ و انديشمندان، بيش از آنکه متکى به قدرت نبوغ خويش باشند، از همت و استقامت و بردبارى بهره بردهاند. البته، همواره رسيدن به موفقيت، مشکلاتى به همراه دارد. صبر و شکيبايى و استقامت و بردبارى، از شيوه مردان بزرگ، کامياب و موفق جهان است. نقل سرگذشتسکاکى دانشمند بزرگ قرن هفتم هجرى، بسيار جالب است. وى در سى سالگى شروع به تحصيل کرد. با اينکه آموزگار وى از موفقيت او مايوس بود، اما او با شور و پشتکار عجيبى مشغول تحصيل شد. آموزگار براى ارزيابى ميزان درک و هوش و فهم وى، مساله سادهاى را براى او طرح کرد و آن يک مساله از فقه شافعى بود: «پوستسگ با دباغى پاک ميشود.» سکاکى آن را زياد تکرار کرد و با شور شوق آماده ارائه تکليف خود به استاد شد. فرداى آن روز سکاکى در پاسخ به سؤال روز گذشته معلم گفت: «سگ گفت: پوست استاد با دباغى پاک ميشود.» در اين لحظه، شليک خنده شاگردان و معلم بلند شد. ولى روح آن نوآموز سالمند، به اندازهاى بلند بود که از اين عدم موفقيت در امتحان، شکست نخورده و ده سال تمام در اين راه گام نهاد. ولى به علتبالابودن سن، تحصيل او رضايتبخش نبود. روزى براى حفظ درس به صحرا رفته و اثر ريزش باران را روى صخرهاى مشاهده کرد و از ديدن اين منظره پند گرفت و گفت: «هرگز دل و روح من سختتر از اين سنگ نيست اگر قطرات دانش بسان آب باران در دل من جارى شود، به طور مسلم اثر نيکويى در روان من خواهد گذارد.» او به شهر بازگشت و با شور زائدالوصفى مشغول تحصيل شد و بر اثر استقامت و پشتکار، يکى از نوابغ ادبيات عرب گرديد. وى کتابى در علوم عربى انتشار داد که مدتها محور تدريس در دانشکدههاى اسلامى بود. (8) مرحوم ملک الشعراى بهار، مقاومتسرسختانه چشمهسار را در برابر صخرهاى بزرگ اينگونه به نظم درآورده است: جدا شد يکى چشمه از کوهسار بره گشت ناگه به سنگى دچار به نرمى چنين گفتبا سنگ سختکرم کرده راهى ده اى نيکبختولى سنگ چون خوگران بود سر زدش سيلى و گفت دور اى پسر نجنبيدم از سيل دريا گراى که اى تو، که پيش تو جنبم ز جاى نشد چشمه از پاسخ سنگ سرد به کندن در ايستاد و ابرام کرد بسى کندوکاويد و کوشش نمود کزين سنگ خارا رهى برگشود ز کوشش به هر چيز خواهى رسى به هر چيزى خواهى کما هى رسى (9) بايد توجه داشت که همواره بايد در ترسيم اهداف بهترين، والاترين و ارزشمندترين آنها را برگزيد و براى دستيابى به آنها اقدام نمود. اميرمؤمنان عليعليه السلام ميفرمايد: "بهترين همتها، بزرگترين آنهاست." آرى اين همتهاى بزرگ و اهداف والا هستند که انسانها را به تلاشهاى ارزشمند، مداوم، پيگير و خستگيناپذير فرا ميخوانند. (10) همچنين امام حسينعليه السلام از پيامبر بزرگوار اسلامصلى الله عليه وآله نقل ميفرمايند: " خدا کارهاى بلند و همتهاى والا را دوست دارد و از کارهاى سست و همتهاى فرومايه کراهت دارد.» (11) کسانى که افکار بلند و همتهاى والا دارند، نميتوانند همتخود را در دائره کوچکى محصور سازند و همواره پس از نيل به مقصود، خود را در آستانه مقصد ديگر ميبينند. بنابراين، بايد از آغاز کار، اهداف را بلند در نظر گرفت. واقعيت هم همين است. تا انسان خود را براى اهداف بلند آماده نسازد، به سختى به اهداف کوچکتر دست مييازد. سعدالدين تفتازانى، از پايهگذاران فن بلاغت در اسلام است. روزى خواست از ميزان همت فرزند خود آگاه شود. به او گفت: "پسرم هدف تو از تحصيل چيست؟" پسر گفت: «تمام همت من اين است که از نظر معلومات به پايه شما برسم.» پدر از کوتاهى فکر فرزند متاثر شد و با لحن تاسفآور گفت: «اگر همت تو همين است، هرگز به نيمى از مراتب علمى من نخواهى رسيد، زيرا افق فکر تو فوقالعاده کوتاه است. من که پدر تو هستم آوازه علمى امام صادقعليه السلام را شنيده و از مراتب دانشش، به وسيله آثارى که از او به يادگار مانده بود، آگاه شدم. در آغاز تحصيل، تمام همت من اين بود که به پايه علمى اين شخصيتبزرگ برسم. من با اين متبلند، به اين درجه از علم رسيدهام که مشاهده ميکنى و هرگز قابل قياس با مقام آن پيشواى بزرگ نيستم. تو که اکنون چنين همت کوتاهى دارى، پيمانه شوق و شورت در نازلترين درجات علمى لبريز خواهد گرديد و دست از تحصيل خواهى کشيد.» لذا بايد کوشش کنيم تا در خود همتهاى عالى به وجود آوريم. شايد زيباترين انديشه در باب بلندهمتى، را بتوان از خواجه لسان الغيب، حافظ شيرازى دريافت: همتحافظ و انفاس سحرخيزان بود که ز بند غم ايام نجاتم دادند مولوى ميگويد: آب کم جو تشنگيآور به دستتا که جو شد آب از بالا و پست (12) البته، بايد توجه داشت که همت والا با بلندپروازى تفاوت دارد. برخى افراد بدون در نظر گرفتن تواناييها و استعدادهاى درونى خويش، افکارى بلندپروازانه دارند که هرگز به آن دست نخواهند يافت و در واقع، برخلاف جريان آب شنا ميکنند. در اين صورت، است که شخص يا دچار شکست ميشود و يا با موفقيت ناچيزى روبرو ميشود. لذا به افراد، به ويژه نوجوانان و جوانان توصيه ميشود که با شناسايى استعدادهاى خويش به کمک مشاورين روانشناس، با همتهاى عالى و عزم و ارادهاى پولادين درصدد شکوفايى استعدادهاى بالقوه و نهانى خويش برآيند. پي نوشت:1. عباسعلى اخترى، مديريت علمى مکتبى از ديدگاه اسلام، ص 121 2. نهجالبلاغه، صبحى، حکمتشماره 47 3. غررالحکم و درالکلم، ص 87 4. محمدرضا شرفى، بينشهاى تربيتى، ص 32 5. وسائلالشيعه، ج 1، ص 38 6. عباسعلى اخترى، پيشين، ص 122 و 145 7. نجم /39 8. جعفر سبحانى، رمز پيروزى مردان بزرگ، ص 39 و 40 9. همان، ص 41 و 42 10. محمدحسن نبوى، مديريت اسلامى، ص 65 و 66 11- عبدالله جوادى آملى، اخلاق کارگزاران در حکومت اسلامى، ص 79، به نقل از: تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 246 12- جعفر سبحانى، پيشين، ص 56 و 57 منبع: ماهنامه ديدار آشنا ، شماره 18
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 378]