واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
رو در رو با شهرام جزایری: خودم را یک بستنی فروش می دونم/من که نخوردم و نبردم اقتصاد > اقتصاد سیاسی - سالنامه نوروز 94 روزنامه اعتماد با شهرام جزایری درباره نحوه بازگشت او به اقتصاد گفت و گو کرده است.
شهرام جزایری برای اولین بار می گوید که چگونه به دهه چهارم زندگی اش رسیده است. او مدعی است یک دکترین اقتصادی دارد و در آینده می خواهد با اتکا به این دکترین راه های جدیدی در اقتصاد ایران بپیماید. خلاصه گذشته اش این است که قصد داشته فرش دستباف را جایگزین نفت کند. در ادامه خلاصه ای از گفته های شهرام جزایری را می خوانید: *ما هیچ وقت فقیر نبودیم. خیلی چیزهای دیگه در مورد من افسانه اس. * من هیچ وقت پول جمع کن نبودم، هنوزم نیستم. هر چی در میارم رو، زودی خرج می کنم. *وقتی یک دستگاه شربتی داشتم از آن ماهی 70 هزار تومان در می آوردم. بعد که تعدادشون زیاد شد، هر دستگاه ماهی 50 هزار تومان درآمد داشت. آن سال ها باید به هر مغازه ای که دستگاه را جلویش می ذاشتم، ماهی ده هزار تومان می دادم. خود دستگاه ها را هم قسطی خریده بودم، با این حساب پس از پرداخت اقساط و پول کارگرها حدود ماهی 200 تا 300 هزار تومان برایم می ماند. *سال اول کنکور قبول نشدم. آن قدر درگیر کار شده بودم که نرسیدم درست درس بخوانم. به همین خاطر قبول نشدم. *من تو بحبوحه جنگ عراق و کویت که دینار کویت از 850 تومان شد 27 تا یک تومانی، 10 هزار دینار کویت به قیمت 270 هزار نومن خریدم. بعد از چند ماه شیخ کویت که فرار کرده بود، گفت به هر کویتی در هر جای دنیا باشه پول می دیم، دینار کویت یه دفعه شد 150 تومان اما من نفروختم. وقتی آمریکا حمله کرد به کویت و جنگ تموم شد دینار کویت دوباره شد 850 تومان و من سود عجیبی بردم. حدود 8.5 میلیون تومان. *فروپاشی شوروی اتفاق افتاده بود. من «شرکت بذر کویر کرمان» را ثبت کردم یک فاکس گذاشتم و یک کارمند. گفتم شماره همه سفارتخانه ها را از 118 تهران بگیر و فاکس بفرست که ما پرتقال و خرما و زعفران مشهد و...برای صادرات داریم. کار این طور شروع شد. الان که فکر می کنم می بینم خیلی ریسک پذیر و جسور بودم. الان دیگه چنین جراتی ندارم. *بیسکویت و پرتقال و خرما صادر و از روسیه آهن آلات وارد می کردم. بازار آسیای میانه جذاب بود. ما همه چی می فرستادیم و آهن می آوردیم. *بازار آسیای میانه را سیاست های دولت از بین برد. دولت ترکیه با قدرت وارد میدان شده بود و از تجارتش حمایت های بی حد و اندازه می کرد و بالاخره بازار را از دست ما گرفت. * بیل گیتس اگر ایران بود قطعا شرایطش فرق می کرد. اگر اعدامش نمی کردند حتما به چند سال زندانن محکوم می شد. *من که نخوردم و نبردم. بالاخره برخی ها ممکنه بر اساس یک چیزهایی که شنیدند قضاوت کنند. ولی منو که می بینن باهام رفتارشون خیلی محترمانه و خوبه، آخه من هم اگر خطایی کردم تاوانش را بیش از حد و اندازش دادم. *طبیعتا شهرام جزایری ها دغدغه شون ایجاد شغل و رفع فقر و بیکاری و تلاش بی وقفه است. *توی چی من را مشهور می دانید؟اگر تو فساد می دانید از من مفسد تر هم هست. نابغه می دانید از من نابغه تر هم هست. شهرام جزایری در انتهای مصاحبه وقتی از او کلماتی پرسیده شد تا یک کلمه و جمله درباره آن بگوید اینگونه توضیح داد: احمدی نژاد: قاطع، ولی کم تجربه هاشمی رفسنجانی: دلسوز واقعی مردم و کشور *محمدرضا رحیمی: دوست صمیمی جابرابدالی بستنی: هپی و خوشحال می کنه، من خودم را یک بستنی فروش می دونم. 3939
یکشنبه 9 فروردین 1394 - 13:21:15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]