محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832583603
تحقق اقتصاد مقاومتی با «مطلوبهای بیفایده»! / آیا تجربه فقر همواره بیفایده است؟
واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
رویازدگی در قحطی قناعت (1)
تحقق اقتصاد مقاومتی با «مطلوبهای بیفایده»! / آیا تجربه فقر همواره بیفایده است؟ فقر خوشآیند نیست. بلکه مشخصاً «بد آیند» است. اما ما باید بدانیم که گاهی در «بد آیند»ها هم منافعی پنهانشده! ما باید یکبار برای همیشه لوازمِ باور به این گزاره را بپذیریم: «هر چیزی که برای ما منفعت دارد لزوماً خوشآیندمان نیست».
گروه اقتصادی فرهنگ نیوز - محمدحسین امینی: هیچکس آن اندازه نادان نیست که فقر را تمجید کند! اما آیا آنها که به دلیل ناتوانی مالی از آغاز نوجوانی مجبور به حمایت از خانواده شدهاند بهسادگی دچار بحران هویت میشوند؟ آنها اصلاً وقتی برای این بحرانها دارند؟! پیشرفت تهاجم فرهنگی در میان جمعیتهایی که «چندان گرفتاری ندارند» بیشتر نیست؟! جمعیتهای گرفتار، جمعیتهایی که وقت سر خاراندن ندارند!، جمعیتهایی که چون هدف مهمی مانند «تلاش برای زنده ماندن» دارند و زمانی برای تلف کردن ندارند، دشمنانِ اینجور جمعیتها آیا میتوانند بهسادگی آنها را از درون تهی کنند؟ نیازهای اینگونه اجتماعات آیا واقعیتر از آن نیستند که بتوان آنها را با فنون رسانه فریب داد؟ آیا همهی نقشهایی که تنگدستی بازی میکند همیشه منفی است؟بیشک با این آغاز همگان بر نگارنده خواهند شورید! اما مسئله بسی فراتر از آن است که «تمجیدِ فقر» تلقی شود! فقر خوشآیند نیست. بلکه مشخصاً «بد آیند» است. اما ما باید بدانیم که گاهی در «بد آیند»ها هم منافعی پنهانشده! ما باید یکبار برای همیشه لوازمِ باور به این گزاره را بپذیریم: «هر چیزی که برای ما منفعت دارد لزوماً خوشآیندمان نیست»فقر، بیماری، گرفتاری، همهی چیزهایی که متفقالقول میخواهیم ریشهشان را بکنیم و جهانی بسازیم که از آنها عاری باشد، آیا همهی زوایا و کنجهایشان هم منفی است؟ آیا تجربهی فقر نمیتواند هیچ سودی داشته باشد؟ در یک نگاه کلیتر، آیا تجربهی ناتوانی نمیتواند جنبهی مثبت هم داشته باشد؟ آیا همهی گرفتاریها مطلقاً منفیاند و بهتر است بهکلی نباشند؟ آیا بهتر بود همهی بیماریها اصلاً وجود نمیداشتند؟! آیا بهراستی جهان بدون فقر، بدون بیماری و بدون گرفتاری همان جهانی است که ما به دنبال آن هستیم؟بگذارید کار را از کار بگذرانیم و مسئله را حسابی تند و تیزتر کنیم! آیا «آزادی» هدف است؟ آیا ما انقلاب کردیم تا آزادانه بر سرنوشت خود حاکم باشیم؟ آیا کسانی که آزادند و بر سرنوشت خویش کاملاً حاکماند لزوماً خوشبختترند؟ آزادی «شرط لازم» کامیابی و فرهمندی و سعادت است یا «شرط کافی» آن؟ با آزادی قرار است چه کنیم؟رفاه و سلامتی و آزادی، برای چه کسی؟با فقر مبارزه میکنیم تا رفاه جانشین شود. رفاه را برای چه میخواهیم؟ با بیماری مبارزه میکنیم تا سلامتی جانشین آن شود. سلامتی را برای چه میخواهیم؟ از محدودیتِ انتخابها خوشمان نمیآید. میجنگیم تا آزاد باشیم. با آزادی میخواهیم چه کنیم؟یک معتاد برای تهیهی مواد مخدر به پول نیاز دارد. اگر فقیر باشد نمیتواند مخدر تهیه کند. او هم از فقر بیزار است. او هم مایل است فقر ریشهکن شود. او هم میخواهد رفاه جای فقر را بگیرد. اما او رفاه را برای مواد مخدر میخواهد! …برای چنین کسی فقر بهتر است یا رفاه؟برخی سلامتی را صرفاً برای «بهرهمندی بیشتر و بهتر از لذتها» میخواهند. از بیماری بدشان میآید چون حس و حالشان را میگیرد و نمیگذارد درستوحسابی لذت ببرند. اگر سلامت باشند راحتتر غرق در خوشیها و فراموشیها میشوند. بیماری که از راه میرسد آنها مجبور میشوند یاد «پایانپذیر بودن لذتها» بیفتند. آنها دلشان نمیخواهد به این واقعیت فکر کنند… برای چنین کسانی بیماری بهتر است یا سلامتی؟یک ملت تصمیم میگیرد آزادانه تصمیم بگیرد. یعنی نه میخواهد «مجبور باشد» به این معنا که یکراه بیشتر پیش پایش نداشته باشد. نه میخواهد «مُکرَه» باشد به این معنا که ملتهای دیگر انتخابهای او را محدود کنند، نه میخواهد «مُضطَر» باشد به این معنا که شرایط طبیعی انتخابهایش را محدود کنند. خلاصه اینکه نه «اجبار» را میپسندد، نه «اکراه» را، و نه «اضطرار» را. میخواهد «مختار» و «آزاد» باشد. فرض کنیم همهی هزینههای آزادی را هم پرداخت و به معنای حقیقی کلمه آزاد شد. حالا میخواهد با این آزادی چه کند؟ بد نمیشود اگر پس از تقبل هزینههای فراوان نداند میخواهد با آزادیاش چه کند؟ چنین ملتی - ملتی که نمیداند چرا آزادیخواه بوده - راستی لایق آزاد بودن است؟ پرسش را فربهتر کنیم: هرکس که آزاد و مختار است - یعنی انتخابهایش محدود نشده - الزاماً برای آزاد بودن و مختار بودن «لیاقت» داشته؟تلخ است اما کدام واقعیت تلخ نیست؟ واقعیت این است که تعداد «چیزهایی که همهجا و در همه حال خوباند» خیلی کم است. رفاه برای بعضیها خوب است، برای بعضیها نه. سلامتی برای بعضیها خوب است، برای بعضیها نه. آزادی برای بعضیها خوب است، برای بعضیها نه. همهچیز به این بازمیگردد که قرار است چهکار کنیم.«گوشتِ بدون استخوان» وجود ندارد!برخی همواره مایلاند «دسترسی» هایشان افزایش یابد. آنها از این مسئله غافلاند که «دسترسی داشتن» نه همیشه ضروری است نه الزاماً مفید! کما اینکه «دارایی» لزوماً مفید نیست. اگر بدانیم که به ازای هر دسترسی یک «مسئولیت» تعریف میشود و هرکس دسترسیهایش بیشتر است مسئولیتهایش بیشتر است، شاید برای افزودن بر دسترسیهایمان اشتیاق چندانی نشان ندهیم! اگر مطمئن باشیم که هر دارایی یک دسته «وظیفه» ایجاد میکند شاید برای «دارا بودن» هُل نزنیم!تلخ است اما کدام واقعیت تلخ نیست؟ واقعیت این است که شراکتی که ما گاهی قصد انجام آن را داریم شراکتی ناممکن و حتی ممنوع است! ما میخواهیم با این دنیا «صرفاً در سود» شریک شویم! این شراکت اگر حتی ممکن هم بود، حرام بود! شراکتِ ممکن و مُجاز «شراکت همزمان در سود و زیان» است. تلخ است اما ما نمیتوانیم هرروز برای «داشتن دسترسی بیشتر به همهچیز و در همهجا» تلاش کنیم و فرض را بر این بگذاریم که وقتی این دسترسیها پیدا شد مسئولیتهایمان اضافه نمیشود! این ممکن نیست. هر دسترسی و هر بهرهمندی و هر جایگاه و هر مقام و هر پست و هر محضر و اساساً هر توانی که برای ما ایجاد شود یک مسئولیت مشخص برای ما میآورد. آنها که امکانهای کمتری دارند، دسترسیهایشان محدودتر است، بهرهمندیهای خُردتری داشتهاند، و سهمشان از جایگاه و مقام کمتر از دیگران بوده، بیشک مسئولیتهای کمتری نیز خواهند داشت. گوشت بیشتر یعنی استخوان بیشتر! این معنای مشارکت در سود و ضرر بهصورت توأمان است. هرکس سود بیشتری میخواهد باید سرمایهی بیشتری بیاورد. هرکس نمیخواهد بیشتر مسئول باشد و بیشتر «مورد سؤال واقع شود» دسترسیهای بیشتری هم نخواهد داشت. و هرکس به دسترسیها و جایگاهها و امکانهای بیشتر علاقه دارد، نمیتواند «مسئولیت بیشتری» نپذیرد.تلخ است اما کدام واقعیت تلخ نیست؟ واقعیت این است که در دنیایی زندگی میکنیم که «همهی گوشتها استخوان دارند!». سلامتی و رفاه و آزادی نیز گوشتهای بدون استخوان نیستند. جمعیتی که سلامتی میخواهد اولاً باید بهای سلامتی را بپردازد، ثانیاً باید بداند که قرار است با سلامتیاش چه کند. گروهی که به دنبال رفاهاند، نهتنها باید برای رسیدن به آن هزینه کند، بلکه باید بدانند که رفاه را برای چه میخواهد. همچنین است آزادی. آزادی نه آسان به دست میآید، نه وقتی به دست آمد آسان حفظ میشود، نه به این سادگیها میتوان از زیر بار مسئولیتهایی که داشتنش به بار میآورد گریخت!فایدهی «مطلوبها» در چیست؟ما باید بهای آزاد شدن را میدادیم و دادیم. باید بهای آزاد ماندن را هم بدهیم و دریغ نداریم. اما به مسئولیتهای ناشی از آزاد بودن هم توجه کافی داریم؟ یک ملت آزاد، مردمی که مجبور نیستند و نمیگذارند راههای پیش پایشان از بیرون محدود شود، چنین مردمانی آیا میتوانند نسبت به وضع دیگر ملتها بیتوجه باشند؟ آیا میتوانند به تقلای دیگران برای آزاد شدن بیاعتنا باشند؟ هیچ انسان آزاد و مختاری میتواند نسبت به سلب آزادیهای دیگر همنوعان خود بیتوجه باشد؟ پس آزادی را برای چه میخواهد؟! اگر یک موجودِ آزاد هم تصمیم به بیطرفی بگیرد، آزادی خودش را کجا نشان میدهد؟ همهی ملتهای مجبور و مُکرَه و مُضطَر هم در برابر «سلب آزادی دیگران» بهناچار سکوت میکنند. اگر ملتهای آزاد و مختار هم سکوت کنند، چه فرقی میان آنهاست؟ما باید بهای مرفه شدن را بپردازیم. اما وقتی مرفه شدیم قرار است چه کنیم؟ آیا قرار است «مرفه بودن» یکی از نیازهای اصیل ما تلقی شود؟! همهی مرفهان به خاطر رفاهی که دارند کامیاباند؟ دنیا یا آخرت خود را به کمک رفاه آباد کردهاند؟ چه کسی تضمین میکند ملت ایران پس از کسب رفاه، دنیا و آخرت آبادتری داشته باشد؟ چه کسی میتواند تضمین کند که ما با تورم صفر درصدی و رشد اقتصادی ۶ درصدی انسانهایی سعادتمندتر خواهیم بود؟ مگر همین حالا ملتهایی با همین وضعیت نیستند؟ آنها الزاماً از ما کامیابترند؟ما باید بهای سلامتی را بدهیم. ما باید با بیماریها بجنگیم. اما با سلامت بودنمان قرار است چه کنیم؟ آیا سلامتی «وضعیت عادی است» و مشکلِ بیماری این است که آمده و وضعیت عادی را بر هم زده؟! یا سلامتی «بهخودیخود» - و منهای اینکه بیماری وجود دارد یا ندارد - ارزشی دارد که نمیتوان از آن گذشت؟ راستی «سلامتی» به چه درد میخورد که همیشه با معارضِ آن یعنی «بیماری» میجنگیم؟ با جسم و روان سالم قرار است چهکاری انجام دهیم که بیماری مانع انجام دادن آن میشود؟ماجرا را چطور باید دید؟برخی بر این باورند که این دست پرسشها بهکلی بیمعنا هستند! گمانشان این است که هر چیز بر کیفیت و کمیت زندگی انسان بیفزاید، یا از رنجهای او بکاهد، یا بر دوام و قوام لذتهای او دامن بزند «بهخودیخود» مطلوب است. اینکه سلامتی را چرا میخواهیم، آزادی را برای چهکاری لازم داریم، رفاه را چرا دوست داریم… اینها از نگاه برخی «پرسشهایی از سرِ بیدردی» هستند! و این هم یکی از واقعیتهای تلخ دنیای ماست.کسی منکر این نیست که «چلوکباب، بیشتر از نان و پنیر به ناهار شبیه است!» اما مسئله همینجا تمام نمیشود. یکراه این است که تا دنیا دنیاست تلاش کنیم «نان و پنیر» های هرچه بیشتری را به «چلوکباب» تبدیل کنیم، و تصور کنیم که چون خداوند از ما توقعی بیش از وسعمان ندارد، در مسیر چلوکباب کردن نان و پنیرها، هرچقدر موفق شویم مأجور خواهیم بود. یکراه دیگری هم هست که نظم و همت و توکل بیشتری میطلبد! و آن اینکه ترتیبی بدهیم تا آنهایی که بههرحال هنوز نان و پنیر میخورند «حس کنند چیزی که میخورند از چلوکباب کمتر نیست!» کاری کنیم تا «احساس سعادت» از وابستگی به چرب و شیرین دنیا مستقل شود و بهواقع به روزگاری برسیم که یک رفتگرِ متقی، نه خودش گمان کند که الزاماً از رئیسجمهور کمتر است، نه هیچکدام از ما چنین گمانی داشته باشیم. رسیدن به آن روز قطعاً از رسیدن به زمانی که همگان یا رئیسجمهور هستند یا در شُرُف ریاست جمهوری سختتر است!اگر همهی انسانها نمیدانند، دستکم آن یک درصد نخبه بهخوبی میدانند که منابع سیارهی زمین محدودتر از آن است که بتوانیم همه را به سطح بالایی از رفاه برسانیم. هنر ما شاید این باشد که مُترَفین[1] و مسرفان و مُتکاثِرانی[2] را که همنوعان خود را فراموش کردهاند به خود بیاوریم. آنها را قانع کنیم که انفاق برای خودشان خوب است. خمس و زکات برای خودشان خوب است. مالیات دادن برای خودشان خوب است. احساس بهتری خواهند داشت اگر دست دیگران را هم بگیرند. اگر حق جامعه را ادا کنند. هنر ما شاید این باشد که اسرافهای ناشی از اِتراف و تَکاثُر را مانند عصای موسی به دریای فقر و مسکنت بزنیم و به دنیایی برسیم که همه در وضعیت «کفاف» زندگی میکنند. دنیایی که نه کسی بیش از نیازش مصرف میکند نه کسی از رفع نیازهایش ناتوان است. این هدف را سیارهی ما و امکانات ما میتواند تحمل کند. اما کشاندن انسانها به مسابقهی رفاهطلبی به هر اسمی - از رقابت منفی تا رقابت مثبت - چیزی نیست که حتی دنیای ما کشش آن را داشته باشد.اگر همهی انسانها نمیدانند، دستکم آن یک درصد نخبه بهخوبی میدانند که ما برای ماندن نیامدهایم. همه رفتنی هستیم. این جسم و این لذتها را همهی ما خواهیم باخت. انسانها باید روزی متوجه شوند که مرحوم حضرت آیتالله بهجت که به گواهی فرزندشان «روزانه نزدیک به ۱۰ ساعت عبادت میکردند» تارکدنیا نبودند! ایشان هم برای امرارمعاششان تلاش میکردند. ایشان هم اهل خانواده بودند. ایشان هم اهلوعیال داشتند. ایشان هم خدایناکرده اهل تنبلی نبودند! اما ایشان میدانستند که انسان بیشوخی مسافر است. و سفر، به قول محمدکاظم کاظمی «سنگین است…»[3] ما میدانیم که فضای قلب و روانمان لحظهبهلحظه پر از آلودگی میشود. اگر کسانی به دنبال انس مداوم با آبشار رحمت الهی هستند، این از سر عادت یا عدم اهتمام آنان به امر دنیا نیست، به این خاطر است که آلودگیها بیشوخی انسان را از سعادت محروم میکنند. نقش آن انس و آن ارتباط همان نقش دستگاه عصبی است که اگر ضعیف باشد یا از کار بیفتد چهبسا هزاران آسیب ببینیم و اصلاً متوجه نشویم چون دردمان نمیگیرد!تلخ است اما کدام واقعیت تلخ نیست؟ «باید از چیزی کاست تا به چیزی افزود...» نه ما آن اندازه وقت داریم، نه دنیای ما آن اندازه کشش دارد که میلیاردها انسان به آن رفاهی برسند که روزبهروز استانداردهایش رشد میکند! بیست هزار سال طول کشید تا 200 سال پیش شدیم 1 میلیارد نفر. و تنها در عرض 200 سال شدهایم 7 میلیارد نفر! پس ما داریم به شکل وصفناپذیری بیشتر زنده میمانیم. منابع این سیاره محدودند. گسترش رفاهی که استانداردهایش در حال رشد باشد مطلقاً امکان ندارد و عقلا محال است. ما مجبوریم – یعنی همین یکراه را بیشتر نداریم! - که قناعت پیشه کنیم و در زندگی قانعانه الگوی ملتها باشیم. باید الگوی «قانعانه زیستن» را با انقلابمان صادر کنیم. آنها که سرمایههای فیزیکی دارند باید «به شکل سازمانیافته» به فکر محرومین باشند. این پراکندن فقر نیست! این ترویج بی کارگی نیست. این «دیگر خواهی» است. این یعنی حالا که امکانات «کم» نیستند اما «کمیاب» هستند چون متقاضی بسیار زیاد شده، آنها که متمکن هستند همنوعان خود را از یاد نمیبرند. همسایهی خود را از یاد نمیبرند.اینکه حواسمان به «گرسنه نخوابیدن همسایه» باشد ترویج و تأیید فقر نیست! فقیرنوازی همان «فقر نوازی» نیست! فقیرنوازی ناشی از اندیشه به روزگاری است که نعمتهایمان از ما گرفته شود و ما هم به بینوایی بیفتیم. کسانی که از «حقِ معلومِ فقرا در زندگیِ دارندگان» سخن میگویند به دنبال ترویج بیکارگی نیستند! دنبال پایین آمدن از برج خیالاندیشی و پذیرش این واقعیت تلخاند که «فقر وجود دارد». و فقر تنها زمانی رفع میشود که افراد متمکن حاضر شوند «حق محروم» را بدهند. اصلاً میدانیم «حق محروم»[4] یعنی چه؟ یعنی بخشی از داراییهای صاحبان انواع سرمایه متعلق به خودشان نیست!اگر توجه به محرومین و فقرا و فرودستان سکهی رایج باشد نظر خداوند جلب میشود و چه کسی میداند وقتی نظر خدا جلب شود چه ناممکنهایی ممکن خواهد شد؟ ما یک رژیم تا بن دندان تجهیز شده را ساقط کردیم چون توجه خدا به ما جلب شد. خمینی کبیر صراحتاً وصیت کرد که «به همه در كوشش براى رفاه طبقات محروم وصيت مىكنم كه خير دنيا و آخرت شماها رسيدگى به حال محرومان جامعه است كه در طول تاريخ ستمشاهی و خانخانی در رنج و زحمت بوده اند. و چه نيكو است كه طبقات تمکن دار بهطور داوطلب براى زاغه و کپرنشینان مسكن و رفاه تهيه كنند»[5].کسانی که تلاش میکنند «کمک به محرومین» را در «تلاش برای کارآفرینی و نجات محرومین از بیکاری» خلاصه کنند انگار نمیدانند که:1. محرومین مستقل از اینکه ما موفق به کارآفرینی بشویم یا نشویم در اموال ما شریکاند.2. ما بدون اصلاحِ نظام توزیع فرصتها و امکانات که خمس و زکات و مالیات و انفاق اجزای منفک ناشدنی آن هستند اصلاً موفق به رفع مشکل بیکاری نخواهیم شد.3. اگر روند رشد استانداردهای رفاه متوقف نشود دنیای ما کشش اینکه همه به سطح قابل قبولی از رفاه برسند را ندارد و محرومیت قابل ریشهکن شدن نیست.ادامه در قسمت دومپی نوشت:[1] - «مُترَف» از ریشهی تَرَف است به معنای ایستادگی در نعمت و عادت کردن به نعمت. مترف کسی است که دارای نعمت و ثروت زیادی است و در بهرهوری از ثروت همانگونه که خودش میخواهد رفتار میکند. سید علیاکبر قریشی، قاموس قرآن.[2] - کسانی که در بسیاری مال بر دیگران غلبه کنند و بدان ببالند؛ فرهنگ معین. / با همدیگر نبرد کننده در بسیاری مال؛ فرهنگ دهخدا.
[3] - و کسی گفت، چنین گفت، سفر سنگین است / باد با قافله عمری است که سرسنگین است...؛ محمدکاظم کاظمی؛ گزیده اشعار «قصه سنگ و خشت»
[4] - مرتضی مطهری؛ بیست گفتار، گفتار سوم در مبانی حقوق ازنظر اسلام، نسخه پیدیاف، صفحه 60 / در اسلام واقعاً برای فقرا و عجزه و ضعفا حقی در اموال دیگران منظور شده است. خداوند در سوره اسراء آیه 26 میفرماید:«و آت ذالقربی حقه و المسکین و ابن السبیل» «حق خویشاوندان و فقرا و بیچارگان را بده.» و در سوره معارج آیات 24 و 25 میفرماید «و الذین فی أموالهم حق معلوم. للسائل و المحروم» «از برای سائلان و محرومان بهرهای معین در اموال مؤمنین هست.» ضعیفان و عاجزان و بینوایان که قادر به کار و کسب نیستند و یا کسبوکارشان وافی نیست مکلف به کار و زحمت نیستند، یا بیش از آن اندازه که کار میکنند و توانایی دارند مکلف نیستند؛ پس تکلیف از آنان ساقط است. از طرف دیگر درست است که آنها تولیدکننده نیستند و وظیفه کار و عمران را نمیتوانند انجام دهند اما نمیتوان آنها را محروم کرد زیرا بهحکم اصل عدل در مذهب شیعه و بهحکم رابطه غائی که بین آنها و مواد این عالم است این سفره که پهنشده برای آنها هم پهنشده: «و الأرض وضعها للأنام» یعنی خداوند این زمین را برای همه (نه برای بعضی) قرار داده. اینها اگر قادر بودند و وظیفه خود را انجام نمیدادند جریمهشان این بود که از این سفره محروم باشند ولی حالا که قادر نیستند حق عدالت آنها سر جای خود باقی است. واقعاً ضعفا و فقرا و بینوایان در اموال اغنیا ذیحقاند. فرق بین فلسفه اجتماعی و مبانی حقوقی اسلامی که بر اصل علت غائی مبتنی است با مبانی حقوقی مادی یکی در همینجاست. مطابق مبانی حقوقی الهی اسلامی واقعاً بینوایان ذیحقاند. اما طبق مبانی حقوقی غیر الهی حقوق فقط و فقط با فعالیت و تولید و کار و صنعت ایجاد میشود.
[5] - وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی ره
93/12/26 - 17:07 - 2015-3-17 17:07:04
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]
صفحات پیشنهادی
هنر مديريت مصرف پيش شرط تحقق اقتصاد مقاومتي
هنر مديريت مصرف پيش شرط تحقق اقتصاد مقاومتي نویسنده اولاد آدم اين يك اصل غير قابل انكار است كه اقتصاد هر كشوري بايد در مقابل شوكهاي دروني و تكانههاي ناخواسته و بيروني تابآوري داشته باشد اما سؤال اين است كه ميتوان در دنياي امروزي درها را به روي جهان خارج بستجزییات اقدامات وزارت نفت برای تحقق اقتصاد مقاومتی
دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۰ ۴۷ اولویت دهی به بخش خصوصی برای اجرای طرحها تمرکز بر روی توسعه میادین مشترک نفتی و تکمیل فازهای باقیمانده پارس جنوبی و گازرسانی به شهرها و روستاهای فاقد گاز طبیعی از جمله اقدامات وزارت نفت در راستای تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی است به گزارش خبرنگار خروحیه بسیجی لازمه تحقق اقتصاد مقاومتی است
امام جمعه رابر روحیه بسیجی لازمه تحقق اقتصاد مقاومتی است امام جمعه رابر گفت داشتن روحیه بسیجی و جهادی لازمه تحقق اقتصاد مقاومتی است به گزارش سرویس اقتصادی جام نیوز حجتالاسلام مرتضی جعفری با گرامیداشت 14 اسفند ماه روز تاسیس کمیته امداد امام خمینی و هفته احسان و نیکوکاری- ریشه و تجربه های اقتصاد مقاومتی در بدو انقلاب
ریشه و تجربه های اقتصاد مقاومتی در بدو انقلاب تهران - ایرنا - اصطلاح اقتصاد مقاومتی برای نخستین بار توسط رهبر معظم انقلاب در دیدار ایشان با جمعی از کارآفرینان سراسر کشور در تاریخ 16 6 1389 مطرح شد و تا امروز توسط ایشان در 76 موضع زمانی و مکانی مختلف مورد توجه توضیح و تأکید قرارامکان تحقق اقتصاد مقاومتی با از بین بردن فساد اقتصادی
دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰ ۲۶ یک کارشناس اقتصادی گفت بزرگترین مشکل کشور عدم همکاری سیستم بانکی است و تا زمانی که بحث فساد اقتصادی حل نشود تحقق اقتصاد مقاومتی امری بعید است علیرضا پورفرج - استاد دانشگاه- در گفتوگو با خبرنگار ایسنا اظهار کرد در شرایط فعلی وضعیت تولید به این صتوسعه منطقه ای بورس کالای ایران در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی
استاندار آذربایجانشرقی توسعه منطقه ای بورس کالای ایران در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی اصلاح ساختار اقتصاد کشور از جمله شفاف و روانسازی نظام توزیع کشف قیمت و شیوههای نظارت بر بازار در سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی توسط مقام معظم رهبری تاکید شده است از این رو توسعه منطقهایتحقق اقتصاد مقاومتی، اوج تعامل دولت و بخش خصوصی است
تحقق اقتصاد مقاومتی اوج تعامل دولت و بخش خصوصی است نقش فعالان بازار سرمایه در انتخابات اتاق بازرگانی تهران بسیار جدی است متخصصان مالی کشور معتقدند جای خالی کارشناسان مالی در تصمیم سازی ها موجب شده قوانین و مصوبات با نقایصی همراه باشد که برای اقتصاد کشور مشکل ساز شده است آفتاب- بخش معدن و صنایع معدنی در تحقق اقتصاد مقاومتی جایگاه ویژه دارد
معاون وزیر صنعت معدن و تجارت بخش معدن و صنایع معدنی در تحقق اقتصاد مقاومتی جایگاه ویژه دارد تهران - ایرنا - معادن وزیر صنعت معدن و تجارت گفت بخش معدن و صنایع معدنی در تحقق اقتصاد مقاومتی و نیز توسعه و استقلال اقتصاد کشور جایگاه ویژه و راهبردی دارد به گزارش خبرنگار اقتصادی ایوزیر اقتصاد: تحقق اقتصاد مقاومتی بدون مشارکت دانشگاهیان ممکن نیست
دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۸ ۱۰ وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت دستیابی به رشد اقتصادی مطلوب و ساختن جامعهای که مردم در آن زندگی باکیفیتی داشته باشند مستلزم مشارکت دانشگاهیان است به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا علی طیبنیا وزیر اقتصاد و دارایی با حضور- رییس اتاق بازرگانی قزوین: اقتصاد مقاومتی با مشارکت جدی بخش خصوصی تحقق می یابد
رییس اتاق بازرگانی قزوین اقتصاد مقاومتی با مشارکت جدی بخش خصوصی تحقق می یابد قزوین - ایرنا - رییس اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی قزوین گفت هرگونه توفیقی با ایده اقتصاد مقاومتی با مشارکت جدی بخش خصوصی تحقق می یابد علیرضا کشاورز قاسمی روز سه شنبه در نشست مطبوعاتی در جمع- نظام بانکی کشور، باید در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی حرکت کند
نظام بانکی کشور باید در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی حرکت کند شیراز- ایرنا- مدیر کل بانک مهر اقتصاد استان فارس گفت نظام مالی و بانکی کشور باید با همت و عزم ملی و به شکل هماهنگ و منسجم در جهت اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی مد نظر رهبر معظم انقلاب حرکت کند تا بهره وری در تولید در کشوبازیگران اصلی عرصه اقتصاد مقاومتی مردم هستند / تولیدکنندگان برای مقابله با دشمن سختی ها را به جان بخرند
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی بازیگران اصلی عرصه اقتصاد مقاومتی مردم هستند تولیدکنندگان برای مقابله با دشمن سختی ها را به جان بخرند بازیگران اصلی عرصه اقتصاد مقاومتی مردم هستند و در این راستا هم دولت باید با کوچک کردن دولت و واگذاری واقعی به مردم نقش مردم را پررنگ تر کمیرآخوری در نشست خبری «کمیته پیگیری مفاسد اقتصادی» مطرح کرد لزوم فرهنگسازی برای تحقق اقتصاد مقاومتی
میرآخوری در نشست خبری کمیته پیگیری مفاسد اقتصادی مطرح کردلزوم فرهنگسازی برای تحقق اقتصاد مقاومتی عدم توجه دولت به وعدههای اقتصادیدبیر انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران گفت متأسفانه ما در بحث اقتصاد مقاومتی علاوه بر مباحث اقتصادی از بحث فرهنگ هم غافل شدیم و باید یک فر-زنان، طلایه داران اقتصاد مقاومتی
زنان طلایه داران اقتصاد مقاومتی زنان به عنوان عامل پرورش و رشد نیروی کار در جریان بهره وری و تولید ناخالص ملی سهم دارند که با سرمایه گذاری در اطلاعات دانش ها نگرش ها و مهارت های زنان به این ارزش افزوده خواهد شد بنابراین تلاش و نظارت و توجه ملی به این امر بازخورد مستقیم در پگزارش فارس از تجمع اعتراضی دانشجویان مقابل وزارت صنعت مطالبه دانشجویان از مسئولان برای تحقق اقتصاد مقاومتی/ حم
گزارش فارس از تجمع اعتراضی دانشجویان مقابل وزارت صنعتمطالبه دانشجویان از مسئولان برای تحقق اقتصاد مقاومتی حمایت از تولید داخل و کاهش واردات حربه تحریم را از بین میبردجمعی از دانشجویان دانشگاه تهران با حضور مقابل وزارت صنعت ضمن اعتراض به سیاستهای وزارت صنعت در خصوص واردات به ذشهبازی در نشست خبری «کمیته پیگیری مفاسد اقتصادی»: دولت برای تحقق اقتصاد مقاومتی تلاش کند/وجود ایرادا
شهبازی در نشست خبری کمیته پیگیری مفاسد اقتصادی دولت برای تحقق اقتصاد مقاومتی تلاش کند وجود ایرادات جدی در مدیریت وزیر صنعتدبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی گفت ما پای اقتصاد مقاومتی ایستادیم دولت نیز باید برای تحقق آن تلاش کند به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس حسین شهبازعضو منتخب هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی خراسان رضوی مطرح کرد تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی در رأس برنامهها / ر
عضو منتخب هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی خراسان رضوی مطرح کردتحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی در رأس برنامهها رفع مشکلات بنگاههای اقتصادی کوچک را پیگیری میکنیمعضو منتخب هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی خراسان رضوی با بیان اینکه مشکلات بنگاههای اقتصادی کوچک را پیگیری میکنیم گفت تح-
اقتصادی
پربازدیدترینها