واضح آرشیو وب فارسی:الف: برنده بزرگ بحران اوکراین
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۰۴
"از نظر واشنگتن، جنگ میان غرب و روسیه چیزی فراتر از درگیری بر سر تمامیت ارضی اوکراین است. این جنگ اکنون تبدیل به حمله به نظم جهانی لیبرال غربی شده است؛ نظمی که آمریکا در پایان جنگ سرد به سختی برای ایجاد آن براساس دموکراسی خود، حاکمیت قانون و بازارهای آزاد تلاش کرد. اگر چه روسیه قدم به این راه نگذاشته و غرب را به چالش کشیده، اما این چین است که برنده اصلی بحران میان غرب و روسیه خواهد بود."به گزارش ایسنا، پایگاه اینترنتی اینسایدر در تحلیلی درباره تاثیرات ژئوپلتیکی جنگ میان آمریکا و روسیه بر منافع چین مینویسد: «روسیه قدم به راه نظم جهانی غربی نگذاشت و به جای آن اکنون نظم امنیتی اروپا به ویژه کشورهای اروپای شرقی را به چالش میکشد.صحبت از یک جنگ سرد جدید در محافل سیاسی واشنگتن آغاز شده است. دیدگاههای مشابهی نیز در مسکو مطرح شدهاند. کُنستانتین سونین، استاد دانشکده عالی اقتصاد در مسکو درباره تفکر کرملین میگوید: روسیه اکنون درحال انجام یک ماموریت مقدس است. روسیه در حال حاضر در جنگ با آمریکا است.سیاستگذاران آمریکایی ظاهرا در تلاش برای اعمال تحریم علیه مسکو و احتمالا تسلیح اوکراین، چندان به تاثیر ژئوپلتیکی بلندمدت این مناقشه بر روابط با چین توجه نکردهاند. در صورتی که راه حل مشخصی برای جنگ اوکراین وجود نداشته باشد، برنده این بحران کشور چین خواهد بود. آن گونه که صندوق بینالمللی پول اعلام کرده، اکنون چین با توجه به برابری قدرت خرید، از آمریکا در مقام اقتصاد شماره یک جهان فراتر رفته است. پکن همچنین دست به یک طرح بزرگ تقویت قوای نظامی خود زده است.چین همچون دیگر ابرقدرتهای تاریخ به ویژه آمریکا در اواخر قرن نوزدهم، به دنبال ظهور به عنوان قدرت مسلط بر منطقه خود است و روسیه به ظهور چین کمک میکند.اگر آمریکا و اروپا روابط خصمانه خود با روسیه را بهبود نبخشند ممکن است چین حتی زودتر از انتظار به جایگاه مقابله با آمریکا برسد. اقتصاد روسیه به سبب کاهش قیمت نفت و تحریمهای غرب ضربه دیده است. بانک جهانی اکنون پیشبینی میکند در سال ۲۰۱۵ تولید ناخالص داخلی روسیه به میزان ۲.۹ درصد کاهش خواهد یافت. همچنین بانک توسعه و بازسازی اروپا نیز برآورد کرده اقتصاد روسیه در سال جاری میلادی تا حدود پنج درصد کوچکتر خواهد شد. روسیه در تلاش برای مقابله با بحران اقتصادی خود، رو به آسیا آورده تا منابع طبیعی خود را فروخته، وامهایی را به دست آورده و توافقات نظامی جدید منعقد کند. به عنوان مثال مسکو و پکن در ماه مه ۲۰۱۴ یک قرارداد گازی ۴۰۰ میلیارد دلاری امضا کردند. همچنین در نوامبر ۲۰۱۴ یک قرارداد چارچوبی به منظور ارسال گاز به چین نیز امضا شد. در سپتامبر ۲۰۱۴ چاک هاگل، وزیر دفاع سابق آمریکا عنوان کرد که روسیه و چین مشترکا در حال توسعه سیستمهای تسلیحاتی جدید هستند.انتظار میرود در سال جاری میلادی تجارت روسیه با چین به ۱۰۰ میلیارد دلار افزایش یابد در حالی که در سال ۲۰۱۴، این میزان ۹۰ میلیارد دلار بود. منطق نزدیک شدن روسیه به چین ساده است: چین نیازمند منابع است و روسیه آنها را در اختیار دارد. روسیه نیز نیازمند بازارها ، سرمایهگذاری خارجی و پول است و چین آنها را در اختیار دارد.همچنین منافع ژئوپلتیکی دو کشور اشتراکاتی دارد. چین نمیخواهد آمریکاییها بر دریای چین جنوبی مسلط شوند. روسیه نیز نمیخواهد غرب یعنی آمریکا و اروپا به آنچه که از نظر مسکو حوزه نفوذ روسیه محسوب میشود وارد شوند. به طور خلاصه روسیه و چین خواهان جهانی نیستند که در تسلط آمریکا باشد. چنین مسالهای کاملا آشکار است.همزمان چین و روسیه به نوعی رقبای ژئوپلتیکی یکدیگر نیز هستند. روسیه با فروش نفت، گاز و دیگر منابع طبیعی به چین در کوتاه مدت منافعی را به دست میآورد. با این حال تبعات این کار در درازمدت تقویت هرچه بیشتر چین که رقیب بلندمدت روسیه خواهد بود، است. مسکو به چین کمک میکند تا از نظر اقتصادی هرچه بیشتر رشد کند و قدرتمندتر شود در حالی که روسیه ضعیفتر میشود.رهبران اروپا به درستی از بابت وضعیت اوکراین نگران هستند. تلفات در این کشور روبه افزایش بوده و اقتصاد اوکراین در معرض سقوط است. باید راه حلی برای بحران اوکراین پیدا شود. در حال حاضر صحبتهای زیادی به ویژه در واشنگتن درباره فضای پس از شوروی یعنی جمهوریهای متعلق به شوروی سابق که پس از سقوط شوروی مستقل شدند، وجود دارد.سیاستگذاران آمریکا و اروپا باید به یاد داشته باشند که فضای پس از شوروی همان فضای پیش از شوروی یعنی امپراطوری تزاری روسیه است. روسیه همچنان خود را قدرت مسلط منطقهای میداند که فرهنگ و تاریخ آن به روسیه منافعی ویژه بخشیدند. همانگونه که به گفته جو بایدن، معاون رییس جمهوری آمریکا ترسیم مجدد نقشه اروپا غیرقابل پذیرش است، اما این حقیقت نیز وجود دارد که در صورت رخ دادن آن بازگرداندنش دشوار خواهد بود.به رغم آنکه محکوم کردن برخی اقدامات روسیه قابل درک است، اما مذاکرات غرب با مسکو باید ادامه یابد. آمریکا نیز باید بررسی کند که چطور در بلندمدت یک ابرقدرت مثلثی باشد. اکثر متفکران راهبردی آمریکا با این مساله که چین و نه روسیه بزرگترین چالش ژئوپلتیکی علیه آمریکا در قرن ۲۱ است، موافقند. راهبرد ۱۰۱ میگوید که روسیه باید وزنه متقابلی علیه قدرت نوظهور چین باشد. با این حال در حال حاضر سیاست آمریکا و اروپا در حال هل دادن روسیه به آغوش چین است.چنین چیزی یک اشتباه ژئوپلتیکی است. اگر مناقشه روسیه و آمریکا بهبود نیابد این چین است که برنده این مناقشه خواهد بود.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]