واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فاجعهاي به نام نبود استراتژي توليد!
نویسنده : مهران ابراهيميان
انبارها و سردخانهها پر از مرغهاي پركنده است، با اين حال مرغ گران ميشود و خود را به شاخه 8 هزار تومان ميرساند، گوجه 7 تا 10 هزار توماني به كيلويي 100 تومان ميرسد آن هم در فصل سرما، زماني ديگر سيبزميني خود را از زيرزمين و به خاطر تركيهايها قيمتش را پرواز ميدهد و با يك اخم به زمين گرم ميخورد، خيارهاي كرماني با كاهش روبل روسيه ضرر ميكند و موز دم عيد بالا ميرود، پرتقال شب عيد كافي است اما وارد ميكنيم، نياز سالانه برنج ما حداكثر 600 تا 700 هزار تن است اما 2 ميليون تن وارد ميكنيم و...
از سوي ديگر انبارها به گفته مسئولان مملو از كالاهاي اساسي است، پس مشكل اين همه نابساماني كجاست؟ نابسامانيهايي كه نه فقط مختص اين دولت است بلكه سابقهاي چند ده ساله دارد.
ممكن است اين جواب از سوي مسئولان تا حدودي مسئوليت را مبرا كند، وقتي ميگويند:«سياه بازار داريم و نوبري! خشكسالي داريم و ترسالي» اما آنها خوب ميدانند كه اين جواب قانعكننده و نافي تمام مسئوليتها نيست و انتظار ميرود بعد از گذشت اين همه سال اين چرخه توليد تا مصرفكننده نهايي مانند كشورهاي توسعهيافته كمتر دچار تنشهاي غيرمنطقي ناشي از محاسبات آماري شود.
چرخه توليد تا مصرف و چرخه واردات تا مصرف معيوب است، اين چرخهها جزيرههايي جدا هستند كه هر از چند گاهي با وزش بادي صداي صاحبان آنها با باد و جرياني سياسي بيشتر به گوش تصميمسازان ميرسد و با تصميمات سليقهاي و عاري از پشتوانه علمي و تحقيقاتي ضرر را به مصرفكننده و توليدكننده ميزنند.
بازار مصرف و صادرات كالاهاي اساسي ما نياز به اطلاعات آماري دقيق دارد. نميتوان بعد از گذشت اين همه سال و با وجود اين همه نيروهاي تحليلگر، مدير و تحصيلكرده همچنان يك سال از كمبود سيبزميني و گراني آن رنج ببريم و يك سال از كمبود پياز! يكسال درختهاي انگور را از ريشه بكنيم و جاي آن درخت انار بكاريم و يك سال زعفران را از ريشه بكنيم و جاي آن پسته بكاريم!
به خوبي به ياد داريم وقتي كه كنستانتره سيب ايران در بازارهاي اروپا با مشكل مواجه شد، حاصل تحقيقات و برنامهريزي 15 سال قبل چينيها در كاشت درخت سيب شيرين و تصاحب بازارهاي هدف بود. آنجا كه بعد از 15 سال و به ثمر رسيدن درختهاي سيب چيني به راحتي بازار اروپا را تقديم آنها كرديم. متأسفانه هنوز هم نه نياز داخلمان را ميشناسيم و نه برنامهاي براي بازارهاي هدف داريم، آنچنان كه هندوانههاي افغاني سال گذشته جاي هندوانههاي ما را در امارات گرفتند و مثال از اين دست مثنوي هفتاد من ميشود.
واقعيت تلخ و انكارناپذير اين است كه ما دچار فقدان استراتژي درتوليد و صادرات هستيم و از آن مهمتر حتي به خود اين زحمت را ندادهايم كه طي اين سالها به آن فكر هم بكنيم زيرا اگر چنين بود حداقل آمار نيازهاي داخلي را به استانها ابلاغ ميكرديم و براساس توانايي شهرها و استانها و ويژگيهاي جغرافيايي براي كشاورزي برنامهريزي ميكرديم. ما حتي نميدانيم بازارهاي جهاني چه ذائقهاي دارند و چه تقاضايي را ميتوانيم تأمين كنيم. براي آن حتي يك پاياننامه هم سفارش ندادهايم. آنگاه مرتب و دائم اين جمله را تكرار ميكنيم كه اقتصاد بايد مقاومتي شود!
اقتصاد چگونه مقاومتي ميشود وقتي ما استراتژياي براي حال كشاورزي، توليد و واردات و مصرف خود نداريم. براي آينده برنامه نداريم و حتي قادر به كنترل بازارهاي داخلي بر اساس داشتههايمان نيستيم؟
چرا بايد مسئولان بعد از انعكاس اخبار گراني از سوي رسانهها دست به تنظيم بازار بزنند؟ تا كي قرار است چنين روشي را ادامه بدهيم و همين كه يك بازار خارجي به طور موقتي باز ميشود، تمام بازار داخلي را برهم ميزنيم و مصرفكننده داخلي را هيچ ميپنداريم و هر آنچه در بازار داخلي داريم، صادر ميكنيم و بعد هم با بسته شدن آن منفذ (صادراتي) ضرر را به توليدكنندگان تحميل ميكنيم؟
چه زماني قرار است آمارها و دادههاي اطلاعاتي و ظرفيتهاي كشور برايمان با اهميت شود؟حتماً بايد خشكسالي ذهنمان را فعال كند؟ حتماً بايد سرمان به سنگ بخورد؟ تحريمها كارساز شود كه به فكر استراتژي توليد باشيم؟ به تعبير مقام معظم رهبري تا كي قرار است مسئولان پول آسان را ترجيح دهند، به خود بياييم!
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۰:۳۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]