تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حق، شمشير بُرَّنده اى است بر ضد اهل باطل.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804540255




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقد کتاب «طعمه لذیذ» «طعمه لذیذ»ی که اسلام و مقدسات را نشانه گرفت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نقد کتاب «طعمه لذیذ»
«طعمه لذیذ»ی که اسلام و مقدسات را نشانه گرفت
مجموعه داستان کوتاه «طعمه لذیذ» اثر پاول باولز اثری است که در آن نگاه منفی نویسنده را به دین و اهل دین، مخصوصا «عرب جماعت» (مسلمان) نشان می­‌دهد.

خبرگزاری فارس: «طعمه لذیذ»ی که اسلام و مقدسات را نشانه گرفت



به گزارش خبرگزاری فارس، پاول باولز (1910- 1999) نویسنده­‌ای آمریکایی است که به سفر و آشنا شدن با فرهنگ‌های مختلف علاقه زیادی داشته است. او از سال 1947 تا پایان زندگی‌­اش را در مراکش زندگی کرده و به تحقیق و مطالعه در فرهنگ­‌های آن منطقه مشغول بوده و پاول علاقه‌­مند به موسیقی نقاشی و کارهای هنری بوده و از کودکی و خانواده­ خود به خوبی یاد می­‌کند. از او آثار زیادی در موسیقی و رمان و داستان کوتاه برجای مانده و پس از مرگ در نیویورک دفن می‌­شود.

«طعمه­ لذیذ» پاول که در سال 1991 برنده­ جایزه «رنا» شده، اولین ­بار در ایران توسط سمانه جعفری­‌پور به فارسی بازگردان شده است؛ این کتاب 76 صفحه­‌ای در سال 1393 با هزار تیراژ از سوی انتشارت روزگار نو به چاپ رسیده و شامل سه داستان کوتاه «طعمه­ لذیذ، یک حادثه­ دور، دره­ گرد» است. این داستان‌‌ها نگاه منفی نویسنده را به دین و اهل دین، مخصوصا «عرب جماعت» (مسلمان) نشان می­‌دهد. باتوجه به این که ترجمه­ کتاب اشکال زیادی دارد، منسجم نیست، و مفهوم به­ خوبی منتقل نمی­‌شود، شاید برخی قضاوت‌­ها در مورد متن، متوجه اثر اصلی نباشد. در داستان‌­ها تعلیق، ابتدا، اوج و فرود وجود دارد؛ باورپذیری رعایت شده، و پیرنگ خطی و مناسب است. در سه داستان­ از ایماژهای بویایی استفاده شده و مانند بسیاری از رمان­‌های مدرن، تمرکز نویسنده روی بوهای مشمئزکننده است: مثل بوی گوشت فاسد شده، بوی مدفوع آدمی و ... راوی، «سوم شخص» و گاهی هم «غیرقابل اعتماد» است. صحنه‌پردازی چندان دقیق و شفاف نیست و برخی اوقات آن­قدر مبهم است که آزاردهنده می‌شود:

(در بلندترین قسمت دره رودخانه­‌ای وجود داشت... که از آبشاری که از صخره­‌ها پایین می­‌آمد، سرچشمه می­‌گرفت و ادامه می­‌یافت تا شکاف دیگری پیدا می­‌کرد که به انتهای دره­ دیگری ختم می‌‌شد که با فشار مانند یک طناب سیاه و محکم ... به دره­ تنگی سرازیر می‌­شد. در بالای آن شکاف زمینی وجود داشت که در آن روستایی بود که در آن خانه­‌های کوچکی وجود داشت...) و صدالبته اشکال ترجمه، مشهود است. *بدون این­که نام «اسلام» یا کلمه­ «مسلمان» در داستان­‌ها آورده شود، تصویر تیره و واژگونی از مسلمانان ارائه شده و گویا نیت مؤلف از چنین قرینه‌­هایی، بیان ارتباط بین مسلمانان با توحش و دنائت بوده است. در برخی موقعیت­‌ها که با شک و ترس و اشمئزاز و احساس ناخوشایند همراه است، از نشانه­‌ها و نمادهای کلامی و تصویری اسلامی و مربوط به مناطق مسلمان‌­نشین (گنبد، نخل و نخلستان، شتر، منطقه­ گرم، ریش، لحن عربی، صدای اذان، ...) استفاده شده و اماکن مقدس، جاهایی ترسناک و متروک نمایش داده شده است؛

مثل: هیچ بادی نمی‌­وزید، نخلستان نیز پابرجا بود، ... وقتی از کنار دیوارها عبور می‌کردند بوی مدفوع آدمی به مشامشان می‌­رسید ... دیوارها به پایان رسید، و بیابان درخشان پیدا شد. به یک خانه­ کاه‌گلی خرابه برخوردند که گنبد کوچکش پابرجا مانده بود ... پشت آن هم انبوهی از نخل­‌های کوچک بی­‌مصرف قرار داشت ... سگ وحشی­‌ای که سه پا داشت به طرف آنها دوید. (داستان2) گفت شاید یکی [آهو] را کشته باشند. پاسخ داد: حتما به امید الله.// دو مرد همیشه ریش می‌‌گذاشتند و به ­شدت علاقه داشتند در مباحث علوم دینی که در ساعات داغ گذرگاه­‌های هانوت نزدیک بازار برقرار می­‌شد شرکت کنند. (داستان1- این دو مرد سرگرمی دیگرشان هم گذراندن اوقات با زنان جوان است!) و .... *در داستان دوم پروفسور (اهل اروپا) اغلب با معصومیت و اعتماد از عرب­‌های بومی درخواست یا سؤال می­‌کند اما آنان با خشکی و طمع و به شکلی مرموز جواب می‌­دهند: پروفسور با حالتی بچه‌­گانه گفت: کاش همه مرا هم می‌­شناختند. خدمتکار با ترش­رویی گفت: هیچ­کس تو را نمی­‌شناسد.// «پروفسور خیالش راحت بود در واقع امید داشت که خدمتکار او را تنها بگذارد و برود، او به خوبی می­‌دانست که خدمتکار راضی است...» اما بعد خدمتکار بر می‌گردد و اموالش را می­‌دزدد!// «صورتش (خدمتکار) اصلا خوشایند نبود. چشم‌هایش تقریبا بسته بود ... با جسارت تمام و با لحن عربی به پروفسور گفت: به چه فکر می­‌کنی؟»// *بومی‌­های مغربی بی‌­ادب و گداصفتند و اروپایی‌­ها بزرگوار و معصوم: «...پسربچه‌های ترش­رویی که به ­سمت ماشین می‌­دویدند و بیهوده به چمدان­‌های او چنگ می­‌انداختند.» و: «خدمتکار ملتمسانه خواهش کرد: یک سیگار به من بده! پروفسور گفت: البته! و پاکت را به طرفش دراز کرد.»// «پروفسور مانند یک کودک که انگار به­ دنبال چیزی است با دقت گوش داد.»// *عرب‌­ها (مسلمان) حتی نام بدشگونی هم دارند: نام «حسن رمانی» را زمزمه کرد و از آن نام بدشگون عصبانی شد. از آن سفر و راه به ­شدت خسته بود. (داستان 2)//

*عرب­‌ها (در داستان 1و 2) اهل خوش­گذرانی و بطالت و مسخره کردن دیگران و رقص و زن بارگی­‌اند.// مردی که «وقتی نزدیک شد با آوایی مانند صوت یک مؤذن گفت سلام علیکم» یک دزد قالتاق است که با نیرنگ و جلب اعتماد سه هم­‌کیش جوانش (مسلمان) آنان را می­‌کشد! ... «او انگشتانش را به لبه­ تیغ گذاشت و حس خوش­آیندی از قدرت و مالکیت به خود گرفت.» (داستان 1)// *... این­ها [عرب=مسلمان] اهل کارهای خلاف اخلاق هم هستند: «مانگری فکر دیگری به ذهنش رسید. به نظرش خوشآیند بود که در مقابل جوان فیلالی رفتاری با نهایت بی‌احترامی انجام دهد ... با هیاهوی زیاد سرو صدا می­‌کرد تا ... به ­شدت خسته شد، به خواب رفت.» (1/ ص 24) *در داستان سوم روحانیون کلیسا دچار جن­زدگی و آزار ارواحند و رفتارشان باعث اخراج آنها، و دفع مردم «از کلیسا» شده است. کلیسا جایی دور از روستاست که محل تنیدن تار عنکبوت­‌ها شده و جنی –یا روحی- برای -شاید- ابد می‌­خواهد در آنجا ساکن شود. جالب توجه است این کتاب با همین عنوان و طرح جلدهای گوناگون که مبین محتوای آن است در خارج از ایران منتشر شده و اکنون شاهد انتشار این کتاب در داخل هستیم. منبع: کتابستان انتهای پیام/و

93/12/02 - 11:47





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن