واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
ریشه بی اعتمادی ما به سیستم از کجاست؟
هیچ دقت کرده اید ما عادت نداریم به آدم هایی دورتر از خودمان و خانواده مان اعتماد کنیم. مطمئن باشیم که کارهایشان را درست انجام می دهند و قصد ضربه زدن به ما را ندارند. از محدوده امن خانواده که پایمان را بیرون می گذاریم، می رسیم به دنیای ناامن بیرون از خانه.
هفته نامه چلچراغ - نگار مفید: هیچ دقت کرده اید ما عادت نداریم به آدم هایی دورتر از خودمان و خانواده مان اعتماد کنیم. مطمئن باشیم که کارهایشان را درست انجام می دهند و قصد ضربه زدن به ما را ندارند. از محدوده امن خانواده که پایمان را بیرون می گذاریم، می رسیم به دنیای ناامن بیرون از خانه.
به جایی که آدم ها کمین گرفته اند تا یکدیگر را لت و پار کنند و حساب همدیگر را بالا بکشند و در ذهن خود طناب دار تو را ببافند. حتی دیده شده که در محیط امن خانه هم هستند آدم هایی که این احساس بی اعتمادی را با خود این طرف و آن طرف می برند. طبق عددهایی که اعلام شده، نزدیک به 40 درصد از ایرانی ها نسبت به سیستم بی اعتماد هستند و نمی توانند با نگاهی مطمئن به آدم هایی دورتر از حریم خانه شان نگاه کنند.
این میزان از بی اعتمادی نسبت به سیستم هایی فراتر از خود و خانواده، نشان دهنده جامعه ای ترسیده است که نمی خواهد یا نمی تواند به سمت مدیریت سیستماتیکی که لازمه دنیای مدرن است، قدم بردارد. حوصله ای برای رقابت ندارد، علاقه ای به ریسک در کار و زندگی اش ندارد و با حالتی همیشه مدافع در حال انداختن توپ به خارج از زمین خودش است. این بی اعتمادی در ما، مثل یک پتک سنگین است که هر روز و در جزئی ترین موقعیت های زندگی مان سر راه ما قرار می گیرد. وقتی که توی صف اتوبوس ایستاده ایم و پیش از رسیدن اتوبوس بعدی شروع به غرولند می کنیم که «هیچی توی این مملکت سر جاش نیست».
یا لحظه ای که از توی صف بانک ماندن خسته شده ایم و به کارمند بانک چشم غره می رویم تا به او ثابت کنیم که «کارش را درست انجام نمی دهد.» وای به روزی که کار اداری داشته باشیم. دیگر نور علی نور است. ما آن ها را دست می اندازیم که به جای یک ساعت وقت ناهار و نمازشان، بعد از ساعت ناهار دیگر دست به سیاه و سفید نمی زنند و سعی می کنیم پیش از اولین الله اکبر اذان ظهر تمام کارهای اداری مان را تمام کنیم مبادا کار امروزمان به فردا بیفتد.
در واقعیت پنهان، ممکن است سیستم ایرادهایی داشته باشد، اما این اندازه از مخالف خوانی صرفا برای آن که نشان دهیم سرمان می شود و کسی نمی تواند سر ما کلاه بگذارد، بیش از اندازه است. مهم ترین آفت این بی اعتمادی، همان لحظه ای است که می خواهیم نشانه ای از نارضایتی اعلام کنیم و از آن جایی که حصوله نداریم یا علاقه نداریم یا کسر شأن ماست که تیر پیکان را به سمت خودمان برگردانیم، به دنبال دلایل پیش پا افتاده ای می گردیم تا خودمان را توجیه کنیم و سیستم را به عنوان مقصر اصلی جلوه دهیم.
به جای آن که با خودمان بگوییم کارمند بانک دیگر خسته شده و دست تنها مجبور است کار سه باجه را انجام دهد، جمله هایی کلی می گوییم که دیگران را هم در این جو ناراضی شریک کنیم. «برای وقت آدم ارزش قائل نیستند»، جمله ای است که در این مواقع به کروات شنیده می شود. از این دور ابطل هم که هیچ عایدمان نمی شود الا جهل مطلق. نارضایتی هایی که ریشه در بی اعتمادی ما دارند، چشم هایمان را روی اشتباه سیستم می بندند و نمی گذارند با ایرادهای واقعی رو به رو شویم.
در حالی که همه ما به همان اندازه که خاطره هایی ناخوشایند از توی صف ایستادن های فراوان و کارهای اداری بی سرانجام داریم، خاطره داریم از مسئول بیمه که خودش یک تنه حساب و کتاب ها را انجام داد یا تصویری ثبت شده داریم از مسئول دانشگاه که تک تک برای دانشجوهایش وقت می گذاشت تا دردشان را بفهمد و نامه شان را امضا کند. اما چرا انتخاب می کنیم که در موضع غرزدن علیه سیستم- در زبان شیرین فارسی به آن سامانه یا نظام هم می گویند- قرار بگیریم؟
یکی از مهم ترین مفاهیم در فیلم های اکشن و مافیایی این جمله است: «تا وقتی با کسی دوست نباشم، تبدیل به دشمنم نمی شه.» از آن جایی که در تمام این سال ها سعی کرده ایم برای خودمان دشمن تراشی نکنیم، ترجیح می دهیم از همان ابتدا تکلیف را یک سره کنیم و اصلا پای دوستی را به میان نیاوریم.
با ترس از سوءاستفاده قدم به زندگی اجتماعی می گذاریم و برایمان سخت است که ببینیم سیستم اداری همان بلایی را سر ما می آورد که در سیستم های انسانی با آن روبه رو هستیم. از آن جایی که دستمان نمی رسد تا به شکل برخورد با مشتری اعتراض کنیم، یا به این خاطر که علمی نسبت به اشتباه محاسباتی در پرونده مان نداریم، ترجیح می دهیم راه ساده تر را انتخاب کنیم تا نارضایتی مان سرپوش بی اعتمادی مان شود. به همین سادگی فراموش می کنیم که آن جعبه انتقادات و پیشنهادات که کنار در ورودی هر ساختمانی نصب شده است، آن ای میلی که در اختیار شما قرار گرفته تا درباره اتفاقات مشابه اظهارنظر کنید، دقیقا به همین خاطر است که اشتباه های احتمالی دیده شوند و از میان بروند.
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]