واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: «روباه» آبروي جشنواره را خريد
جسورانهترين فيلمهاي امسال سينماي ايران را درست در روزهايي كه عدهاي جسارت را بازيهاي فرمي و سكوت بازيگرها و ايدههاي مازوخيسمي ترجمه كردهاند، دو كارگردان از نسل دوم سينماي پس از انقلاب ايران يعني «بهروز افخمي» و «مسعود جعفريجوزاني» با پول بنياد سينمايي فارابي ساختهاند
نویسنده : مهدي آذرپندار
جسورانهترين فيلمهاي امسال سينماي ايران را درست در روزهايي كه عدهاي جسارت را بازيهاي فرمي و سكوت بازيگرها و ايدههاي مازوخيسمي ترجمه كردهاند، دو كارگردان از نسل دوم سينماي پس از انقلاب ايران يعني «بهروز افخمي» و «مسعود جعفريجوزاني» با پول بنياد سينمايي فارابي ساختهاند. دو فيلمي كه جسارتشان در پرداخت متهورانه به موضوعات روز و مردمي بودن روايتشان نهفته است.
«روباه» بهروز افخمي سالها بود كه جايش در سينماي ايران خالي به نظر ميرسيد؛ يك فيلم جاسوسي حادثهاي با ريتم تند و پر از حادثه و با تخيلي وارسته از مرزهاي معمول سينماي ايران كه به واسطه آن ممكن است جاسوس اسرائيلي در ايران، برادر «بنيامين نتانياهو» از آب درآيد و نام «قاسم سليماني» و داعش و «احمدينژاد» هم به وسط كشيده شود؛ فيلمي كه قرار است در پايان آن، به احاطه امنيتي اطلاعاتي جمهوري اسلامي ايران افتخار كنيد.
«روباه» البته ادامه مسير درستي است كه «ابوالقاسم طالبي» در «قلادههاي طلا» پيمود اما از بد حادثه، «قلادههاي طلا» بيش از آنكه به عنوان فيلمي حادثهاي شناخته شود، به علت پيوند با حوادث جنجالي سال ۸۸ برچسب سياسي خورد. به همين سبب، بعد حادثهاي –جاسوسي آن كمتر مورد توجه قرار گرفت. اما حالا، سينماي جمهوري اسلامي ايران پس از گذشت سالها از ساخت فيلم جاسوسي و مترقي «روز شيطان»، صاحب يك اثر قابل دفاع ديگر در اين ژانر مغفول مانده شده كه ميشود با سينه ستبر از آن دفاع كرد.
«روباه» البته يك اثر خشك جاسوسي با مأموران اخم كرده و قهرمانان عضلاني نيست، بلكه اتفاقاً اين لحن طنز داستان و شوخيهاي بامزه با افرادي چون «حسين فرحبخش» و «عبدالله عليخاني»، «محمود احمدينژاد»، «حاجقاسم سليماني» و «بنيامين نتانياهو» است كه فيلم را از ريتم نينداخته است. فيلمي كه با سر بالا و بدون عرق شرم، داستان تخيلي اما نزديك به واقعيت خود را بازگو ميكند و از طعنههاي شبهروشنفكري نميهراسد. همين هم ميشود كه «روباه» مزدش را با استقبال در سينماي «اهالي رسانه در برج ميلاد» ميگيرد و نفس اهالي رسانه را به واسطه ريتم تندش در سينه حبس ميكند.
فيلم «افخمي» البته بياشكال نيست، چنانكه خروجي فيلم روي پرده، پروسه توليد شتابزده و كوتاهمدت آن را گواهي ميدهد. به ويژه آنكه برخي بازيگران اين فيلم، به سبب برخي فشارهاي درونسينمايي كه مختص چنين فيلمهايي است، از بازي در آن انصراف دادند و توليد فيلم به تعويق افتاد. اما به جز اينها و يكي، دو سكانس بيدليل، آخرين فيلم «افخمي» يك اثر سرپا و استاندارد است كه از پس ديدن نمونههاي امريكايي آن، سالها بود كه آرزوي داشتنش در سينماي ايران را داشتيم.
ارزش كار «افخمي» هم دقيقاً در همينجاست. در روزهايي كه تلاش ميشود سينماي ايران بيش از هر زمان ديگري، اروپايي مسلك باشد و از سينماي ورشكسته و جشنوارهپسند فرانسه تقليد كند و با عناوين پرطمطراقي چون «هنر و تجربه» لخت بودن پادشاه پوشانده ميشود، سينماي «افخمي» با نگاهي به آثار جاسوسي هاليوودي، اما با رنگ و بوي ايراني و براي مردم توليد شده است. بابت همين هم بايد از «بهروز افخمي» تشكر كرد. بابت اينكه فيلمش را براي سرگرمي مخاطب ساخته و البته در پس سرگرمي، منافع ملي كشورش را نيز كاملاً در فيلم لحاظ كرده است. البته بايد ۹روز در تاريكخانه سينماي شبهروشنفكري سر كرده باشيد تا قدر اكران فيلم «افخمي» در يك صبح باراني در روز دهم جشنواره را بدانيد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]