واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/
تغییر موضع انفعالی مسلمانان در غرب به تهاجمی با پیام رهبری/خطابی برای فعالان جنبش 99درصد
فراموش نکنیم که این نامه علاوه بر تغییر موضع انفعال به تهاجم و سوال از جنایات غرب است، دعوت به دیدن حقیقت اسلام است و نباید از آن تعبیر به دعوت برای مسلمان شدن کرد چرا که می تواند حساسیت مذهبی مسیحیان پرتعداد غرب را برانگیزاند.
خبرگزاری فارس ـ راهبرد فرهنگ: اینکه چرا رهبر انقلاب نامهای با این مضمون را به جوانان غربی نوشتهاند محل تامل این یادداشت کوتاهی است که پایگاه مجله الکترونیک اخوت در قالب چند نکته آن را مورد بررسی قرار داده است:
1. از 1945 تا 1990 یعنی دوران جنگ سرد، رقابتی جدی میان آمریکا و شوروی حاکم بود. پس از فروپاشی قطب چپ، غربیها و بهویژه آمریکاییها برنامههایی جدید برای تسخیر کامل جهان و خصوصا منطقه غرب آسیا طراحی کردند. از بین رفتن رقیبی که او را خطرناکترین عامل تهدید زندگی مردم تصویر کرده بودند باعث شد تا مشکلات داخلی کشورهای غربی نیز امکان مطرح شدن پیدا کنند و این برای غرب یک تهدید داخلی جدی بود از همین رو نیازمند ایجاد رقیبی دیگر برای ایجاد هراس و پیشبرد اقدامات خود در جهان و کشورهای خود بودند.
2. اسلام بهعنوان قدرتی نوظهور، این رقیب جدید بود. از همین رو تلاش برای «اسلام هراسی» دوچندان شد اما به چند دلیل از جمله اینکه کشورهای اسلامی از نظر جغرافیایی دور بودند و نیز توان نظامی قدرتمندی نداشتند این هراسآفرینی موثر نیفتاد تا اینکه با ایجاد عملیات برجهای دوقلو در سال 2001 خطر اسلامگرایان برای مردم غرب، «باورپذیرتر» شد!
3. از طرفی بروز آموزههای زیبای اسلام، هویت و قدرت یافتن مسلمانان و زندگی دهها مهاجر مسلمان در غرب که بر اساس آمارهای خود غربیها، کمترین میزان جرم و بیشترین خدمات اجتماعی را داشتند، باعث شده بود تا رشد اسلام در غرب نیز به یک خطر جدی برای ابرقدرتها بدل شود که باید بهنحوی کنترل میشد.
4. پروژه «شارلیابدو» حلقه دیگری از همین ماجراست با این تفاوت که غربیها در ماجرای یازده سپتامبر علاوه بر «ایجاد فشار بر مسلمانان ساکن غرب» و «ایجاد هراس از اسلام برای انسان غربی»، «دست اندازی به کشورهای اسلامی» را نیز در دستور کار خود داشتند ولی بهنظر میرسد که در این پروژه، ـ گرچه احتمال این دست اندازی منتفی نیست ـ دو هدف داخلی مذکور مد نظر میباشند که به جلوگیری از رشد اسلام کمک شایانی خواهد کرد.
5. در مقابل پروژه اسلامهراسی همواره چند رویکرد در میان مسلمانان وجود داشته است. یک جریان که اتفاقا کمرنگ هم نبوده کاملا منفعلانه شروع به عقبنشینی کرده و بعضا تا جایی پیش رفته که سخن از حذف آیات جهاد از قرآن به میان آورده است! البته طبعا اقداماتی که سعی داشتهاند حقیقت رحمانی دین اسلام و سیره نبوی را معرفی کنند قابل ستایشاند.
6. در ماجرای این مجله اما شرایط تبلیغاتی طراحی شده توسط غرب به نحوی شکل گرفت که مسلمانان ساکن غرب به یکباره تحت فشاری سنگین و انفعالی بزرگ قرار گرفتند تا جایی که حتی اعتراضات مسلمانان ساکن غرب به چاپ مجدد کاریکاتور موهن کمرنگ بود!
7. غربیها و خصوصا فرانسویها چنان سر و صدایی راه انداختند که همه را به انفعال کشاند! جالب اینجاست که بدانیم در میان کشورهای اروپایی، انگلستان و فرانسه بیش از همه سابقه استعمار کشورهای مختلف را دارند. دست فرانسویان به خون میلیونها مسلمان و غیرمسلمان آلوده است و فقط در کشوری مثل الجزایر، مردمان مظلوم آن دیار 1.5 میلیون شهید تقدیم کردند تا توانستند استعمار فرانسوی را از کشورشان بیرون کنند! در سالهای اخیر نیز همراهی با آمریکاییها در کشتار مردم عراق و افغانستان را در کارنامه دارند.
8. درباره ذهنیت مردمان ساکن غرب نیز باید بدانیم که جامعه غربی و خصوصا نسل جوان آن که پیشتاز جنبش 99 درصد نیز بود، نسبت به عملکرد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی غرب بدبین و بیاعتماد است گرچه متاسفانه بدلیل اسلامهراسی گسترده صورت گرفته، گرایش او به اسلام با سرعت کمی رخ میدهد و هیچ مکتب جایگزین دیگری هم برای آنها وجود ندارد.
9. رهبر انقلاب با درک این مساله و فهم این معنا که این نسل از شرایط موجود خسته است و آمادگی روحی و فکری شناخت اسلام را داراست آنان را به راهکاری که بتواند تصویر ذهنی درستی را در ذهنشان ایجاد کند سوق دادند تا شاید در چند دهه آینده حتی اگر گرایش گسترده به اسلام اتفاق نیفتد، زمینه اصلاح رفتار غربیها با مسلمانان مهیا بشود.
10. فراموش نکنیم که این نامه علاوه بر تغییر موضع انفعال به تهاجم و سوال از جنایات غرب است، دعوت به دیدن حقیقت اسلام است و نباید از آن تعبیر به دعوت برای مسلمان شدن کرد چرا که می تواند حساسیت مذهبی مسیحیان پرتعداد غرب را برانگیزاند. متاسفانه رسانههای غربی که این نامه را پوشش دادند نیز عمدتا تاکید بر این معنا کردند تا از آثار آن بکاهند.
11. بنظر میرسد در ذیل این نامهنگاری چند فرصت نیز نهفته است: باید زمینه گفتوگو با مخاطب غربی را بیش از گذشته ایجاد کرد و این صرفا به معنای تولیدات به زبان انگلیسی نیست! باید مناسب ذائقه و شرایط او، تولیدات به زبانهای غربی داشت که پرداختن عمیقتر به موضوعات مطرح شده در این نامه خود راهگشاست. بهعلاوه، ارائه آموزههای ناب دین در قالبهای متنوع نیز شایسته است که بیش از گذشته مورد توجه باشد.
12. ارتباط با «مسلمانان ساکن غرب» بهعنوان بلندگوهای انتقال این پیام و تامین محتوایی آنان،از اولویتهای شرایط کنونی است. دانشجویان ایرانی خارج کشور نیز فرصتی مغتنماند.
13. تبیین موضع شفاف در قبال جریانات تکفیری که بهانه اسلامهراسی هستند و نیز اسرائیلیهای خونریز که در غرب نیز منفور هستند، نیز میتواند به ایجاد تصویر ذهنی صحیح از مسلمانان کمک نماید. بنظر میرسد ارسال پیامهای مردمی و دانشجویی و به زبان خود دانشجویان خطاب به این جوانان با مفاهیم همین نامه اقدامی موثر است.
انتهای پیام/س
93/11/07 - 12:27
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]