واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهید «عباس واعظی»
همسر شهید: پیش از ازدواج خواب شهادتش را دیده بودم
همسرش قبل از ازدواج با او خواب شهادتش را دیده بود، قاری و معلم قرآن بود و در پرواز «سی-۱۳۰» به آسمان پر کشید و هیچ وقت پای به زمین نگذاشت.
به گزارش خبرنگار فعالیتهای قرآنی خبرگزاری فارس، در ادامه دیدار جامعه قرآنی با خانواده معظم شهدا هیأتی متشکل از آقایان حسن ربیعیان و مصطفی یادگاری قاریان قرآن کریم، زنگنه نماینده اتحادیه تشکلها، قربانی رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران و نمایندگان تعدادی از رسانهها به دیدار خانواده شهید «عباس واعظی» رفتند. شهدا گواهان و ناظران جامعه هستند در ابتدای دیدار یادگاری به تلاوت آیاتی از کلامالله مجید پرداخت، سپس قربانی گزارشی از برگزاری یادواره سورههای سرخ ارائه کرد و پس از وی حسن ربیعیان قاری بینالمللی قرآن کریم طی سخنانی گفت: شهید واعظی در این منزل به تلاوت قرآن کریم مشغول بودند و خانهای که در آن قرآن خوانده شود مانند ستاره در آسمان میدرخشد. مصطفی یادگاری هم در وصف شهدا گفت: شهدا گواهان، شاهدان و ناظران جامعه هستند. شهدای قرآنی هم گلهای سرسبد بوستان شهادت هستند که به فوز عظیم نائل شدند و مرگ آنها از نوعی است که هر کسی شایسته آن نیست.
در ادامه همسر شهید در خصوص شهید واعظی گفت: عباس سال 1340 در تهران به دنیا آمد و ازهمان دوران با فعالیتهای مذهبی آشنا شد. آشنایی ما هم به فعالیتهای مذهبی عباس مرتبط است زیرا وی در دعای ندبه با پدرم آشنا شد و بعد از آن با خانوادهاش به خواستگاری من آمدند، هنگام خواستگاری فقط مذهبی بودن خانواده و حجاب برایش مهم بود. زیارت امامرضا(ع) به جای جشن عروسی آن زمان من معلم بودم اما اولویت برایم زندگی بود و در طول این این سالها چندین بار مرخصی بدون حقوق گرفتم تا به زندگی ما لطمهای وارد نشود. از همان ابتدا زندگی را با سادگی آغاز کردیم و به جای برگزاری جشن به زیارت امام رضا(ع) رفتیم.
عباس قاری قرآن بود و در مسجد امامجواد(ع) حوالی 16 متری امیری به فعالیت و آموزش به کودکان میپرداخت. در دوران خدمت هم در عقیدتی سیاسی فعالیتهای مذهبی و قرآنی داشت و در کنار آنها مسئول روابط عمومی بود. در دوران زندگی مدتی به اصفهان و مدتی به قزوین رفتیم. عباس در این ایام هم در کوی سازمانی به بچهها خوشنویسی و قرآن آموزش میداد. خوابی که همسر شهید پیش از ازدواج درباره شهادت همسرش دیده بود پیش از ازدواج با عباس خواب دیدم جوانی با کت و شلوار در درون آبی زلال قرار دارد و به من گفتند وی شهید «سید محمدتقی» همسر شماست. فردای آن شب این خواب را با امامجماعت مسجد محل درمیان گذاشتم. وی گفت: همسری خوب و مؤمن نصیب شما میشود. گفتم من باید منتظر سید باشم. گفت: نه همسر شما سید نیست اما انسان خوب و مؤمنی است.
عباس با وجود دغدغههای فراوان برای تربیت بچهها بسیار وقت میگذاشت و برخی اوقات به بهانه بازگرداندن دخترم از مدرسه و دانشگاه با او صحبت میکرد تا اگر خواسته یا مشکلی دارد با پدرش درمیان بگذارد. همچنین روزهای جمعه به همراه حجتالاسلام علوی مسئول وقت عقیدتی سیاسی ارتش به کوه میرفتند و پسرها را هم با خود میبرد. انسان بیتکلف، آرام و بی توقعی بود و در زندگی از هیچچیز حتی غذا ایراد نمیگرفت. در عین حال بر روی بچهها بسیار اثر میگذاشت و فرزندانم همگی انسانهایی مؤمن و درسخوان بار آمدند.
این روزهای آخر هم برای مانور باید به چابهار میرفتند، البته چند هفته قبل از مانور برای هماهنگیها به چابهار رفته بود. در آن ایام من بیمار بودم و حتی به عباس گفتم اگر میتوانی به این سفر نرو اما او رفت و ساعت 14 از اخبار متوجه شدم که هواپیما سقوط کرده است. البته باورم نمیشد که همسرم در این هواپیما بوده اما گویا قسمت این بود که عباس از این پرواز به معراج پربکشد. انتهای پیام/
93/10/27 - 09:56
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]