تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798499313




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«خطرات و خاطرات»؛ بخش بیست و هشتم سالروز فرار شاه از ایران و حضور و مرگش در مصر


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: «خطرات و خاطرات»؛ بخش بیست و هشتم
سالروز فرار شاه از ایران و حضور و مرگش در مصر
با این همه مکنت ظاهری، محمدرضا و پدرش که سال‌ها در ایران سلطنت و املاک فراوانی در ایران را تصاحب کرده بودند، لیاقت داشتن دو متر مکان برای دفن در ایران را پیدا نکردند که این هم از عبرت‌های تاریخ است.

خبرگزاری فارس: سالروز فرار شاه از ایران و حضور و مرگش در مصر



به گزارش خبرنگار گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس، ماموریت در مصر برای دیپلماتی که در یکی از سرنوشت سازترین و پرحادثه‌ترین مقاطع کشور تاریخی مصر و منطقه و همزمان با بیداری اسلامی، سکان نمایندگی ایران در قاهره را بر عهده داشته است؛ می‌تواند بسیار پرخاطره باشد. خاطرات مجتبی امانی رئیس سابق دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره ابعاد مختلفی را در بر می‌گیرد. وی خاطرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، امنیتی، رسانه‌ای و ... خود را در قالبی داستانی روایت می‌کند. گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس اقدام به انتشار خاطرات وی کرده که بیست و چهارمین بخش آن از نظر خوانندگان می‌گذرد. *** هنگامی که شاه بعد از فرار از ایران و پیروزی انقلاب اسلامی آواره شده و از همه جا رانده شد، به مصر پناه برد. مصری که به تازگی با امضای قرارداد کمپ دیوید توسط سادات به اردوگاه آمریکایی - صهیونیستی پیوسته بود. در آن زمان اردن، مغرب و آمریکا با اینکه شاه از دوست و همپیمان آنها بود، در اصل برای در امان بودن از خشم ملت و دولت ایران، ولی در ظاهر به بهانه‌های مختلف از پذیرایی شاه در کشورشان سرباز زده و به وی پاسخ منفی داده بودند. موضوعی که شاه در خاطرات خود به تلخی از آن یاد می‌کند. شاه پس از خروج از کشور در 26 دی 1357 به آسوان (شهری در جنوب مصر) رفت. بعد از یک هفته اقامت در مصر، به مغرب (مراکش) رفت، اما با بی اعتنایی و درخواست ملک حسن پادشاه وقت این کشور برای خروج او، مجبور شد آن جا را ترک کند. پادشاه اردن نیز جواب مشابهی به وی داده بود. شاه در نهایت مجبور شد با قبول ذلت در دهم فروردین 1358 با ویزای گردشگری به باهاما برود. پس از آنکه تلاش‌های او برای گرفتن پناهندگی سیاسی از انگلستان بی نتیجه ماند، در بیست خرداد همان سال مجبور به ترک باهاما و سفر به مکزیک شد. وی با شدت یافتن بیماری‌اش، در 30 مهر به آمریکا رفت و برای درمان پزشکی در بیمارستان نیویورک بستری شد، اما با اعتراض مردم ایران و اشغال سفارت آمریکا، کارتر نیز عذر او را خواست. «جیهان سادات» همسر دوم سادات در خاطرات خود می‌گوید: فرح پهلوی پس از آن که هیچ کشوری شاه و همراهان او را راه نداد، با وی تماس می‌گیرد و با شرح وضعیتشان، از او می‌خواهد موافقت سادات را برای اقامت آنان در مصر بگیرد. جیهان سادات می‌گوید وی نیز موضوع را با سادات در میان گذاشته و او موافقت می‌کند و شاه به همراه اعضای خانواده و چند نفر دیگر از همراهانش به مصر می‌روند. بعید است موافقت سادات برای ورود شاه به قاهره به همین سادگی باشد که جیهان سادات ترسیم می‌کند. سادات کسی نبوده که در این باره بدون موافقت و یا حتی دستور آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها بتواند تصمیمی بگیرد. آمریکایی‌ها می‌دانستند و امیدوار بودند که با ورود شاه به قاهره، مشکل مهمی در روابط ایران و مصر ایجاد شود که اثرات آن دراز مدت بوده و مانع نزدیکی مصر و ایران شود. آمریکایی‌ها ترجیح داده بودند مصر را به ورطه دشمنی با جمهوری اسلامی ایران سوق دهند تا اینکه خود را درگیر این موضوع کنند. مدت کوتاهی پس از ورود شاه به مصر، بیماری وی اوج می‌گیرد و پزشکان معالج طحال او را خارج کردند. وی سرانجام در روز پنجم مرداد 1359، در سن 61 سالگی، در قاهره می‌میرد. بعد از مرگ شاه، سادات برای وی تشییع جنازه رسمی در حد یک پادشاه برگزار کرد. این موضوع این نظریه را تایید می‌کند که کل این روند توطئه‌ای برای دور کردن ایران و مصر بوده که توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی مدیریت شد. جنازه شاه در مسجد الرفاعی قاهره دفن شد. مسجد الرفاعی یکی از مساجد قدیمی است که در منطقه باستانی قاهره قرار دارد. جالب است که شاه در مقبره‌ای دفن شده که ملک فؤاد و همسرش (پدر و مادر فوزیه همسر اول شاه) نیز همان جا دفن شده‌اند. گفته شده که بقایای جنازه رضاخان نیز بعد از انتقال از موریس مدتی در مسجد رفاعی دفن شده بوده و سپس به ایران منتقل شد. به نظر می‌رسد موضوع انتقال بقایای جسد رضاخان از موریس به قاهره و سپس ایران عاری از حقیقت است و چنین داستانی که توام با برخی تشریفات ظاهری بوده، به منظور کسب آبرو برای این خاندان منحوس نقل شده است. خاطرات دیگری به نقل از اظهارات یکی از نزدیکان شاه از بدبختی‌های وی در خارج از کشور و آوارگی وی دارم که طی همین سلسله خاطرات منتشر خواهد شد. برخی از افرادی که در سال‌های 1370 و 74 تا 78، ( ماموریت‌های اول و دوم من در قاهره) به مصر می‌آمدند، بیشتر از سر کنجکاوی تمایل داشتند، قبر شاه را ببینند. حتی در برخی از جراید در همان سال‌ها نوشته شد که گویا فائزه هاشمی نیز در سفر خود به مصر به دلیل کنجکاوی به آنجا رفته بوده است. از قضا یکی از وابستگان شاه نیز همزمان در آن محل حاضر بوده و او بدون اطلاع از ماهیت وی با او گفت‌وگویی داشته است. این فرد که وابسته به خاندان پهلوی بوده سخنانی از فائزه هاشمی نقل کرد. در همان زمان برخی از مطبوعات داخلی از گفته‌های فائزه هاشمی انتقاد کردند. در سال 1375 شخصی از ایران برای شرکت در همایش جهانی بیمه به قاهره آمده بود. وی اصرار کرد که قبر شاه را ببیند. مادر و خانواده من نیز چندین بار از من خواسته بودند که قبر شاه را ببیند. مادرم ظلم زیادی از شاه دیده بود. دو تن از برادران من در زمان شاه زندانی سیاسی بودند. یکی از برادرانم در سن 16 سالگی توسط ساواک دستگیر شده بود و ساواک هشت ماه او را ممنوع الملاقات کرده بود. او را به سختی شکنجه کرده بودند. این موضع با توجه به اینکه شایع شده بود که او را کشته‌اند، فشار زیادی را به مادرم وارد کرده و این ایام از تلخ‌ترین ایام زندگی وی بود. در هر حال من نیز که عمویم حاج صادق امانی توسط جلادان رژیم شاه به شهادت رسیده بود و بسیاری از خانواده مان از جمله پدر همسرم در آن دوران سیاه در زندانهای ستم شاهی شکنجه شده بودند، با نفرتی که از او داشتیم فرصت را مناسب دیدیم که قبر شاه را ببینیم. باری به اتفاق شخص مذکور به مسجد رفاعی رفتیم. قبر در اتاقی متروک قرار داشت که درش قفل بود. خادم را پیدا کردم و گفتم می‌خواهم قبر را ببینیم. او تصور کرد ما می‌خواهیم برای وی فاتحه بخوانیم! در را باز کرد و داخل شدیم. معلوم بود که این قبر مراجعه کننده‌ای ندارد. ظاهراً فقط فرح سالی یک بار به آن جا می‌آمد که البته الان و بعد از انقلاب مصر او نیز دیگر نمی‌آید که دلایل آن را بعداً خواهم گفت. در آن اتاق متروک یک پرچم مجعول ایران با آرم شیر و خورشید و لوحی فلزی که متنی در آن خطاب به شاه نوشته شده بود و سنگ قبر مرمری که با حروف برجسته نام و نشان او را نوشته بودند، قرار داشت. بر روی سکویی، قرآنی نیز بر روی رحل باز گذاشته شده بود. در ذهن خود تصور می‌کردم که چه دریایی از آتش در زیر این قبر شعله می‌کشد و او چگونه تقاص این همه جنایت را پس می‌دهد. با این همه مکنت ظاهری، او و پدرش که سال‌ها در ایران سلطنت و املاک فراوانی در ایران را تصاحب کرده بودند، لیاقت داشتن دو متر مکان برای دفن در ایران را پیدا نکردند که این هم از عبرت‌های تاریخ است. چند نفر از خادمان مسجد هم به داخل آمده بودند. بیشتر به دنبال گرفتن انعام بودند. با ذهنیت خودشان و برای خوشامد ما، دست‌هایشان را به حالت دعا گرفته بودند و سوره حمد می‌خواندند! ما هم از سادگی و بی خبری آنان خنده‌مان گرفته بود. دوست همراه ما ابتکاری به خرج داد. عربی هم بلد بود. دست در جیبش کرد و به خدام مسجد گفت: می‌خواهم به شما انعام بدهم، اما این جملاتی که من می‌گویم را با صدای بلند بگویید! آنها هم سرشان را به علامت قبول تکان دادند. دوست ما با صدای بلند گفت: اللهم! و آنها تکرار کردند؛ اللهم. ادامه داد: العن! خدام‌ها انگار برق گرفتشان! همگی ساکت ماندند. دوست ما گفت چرا نمی‌گویید؟ بگویید: اللهم العن. خادم‌ها که جدیت دوستمان را دیدند با صدای بلند گفتند: اللهم العن. دوست ما ادامه داد: صاحب هذا القبر. خادمان که توقع نداشتند، باز هم مکث کردند، ولی با یکی دو بار تکرار دوستمان بالاخره جمله کامل را چندبار تکرار کردند: اللهم العن صاحب هذا القبر. دوست ما نیز در ادامه شرحی درباره جنایات شاه در حق ملت ایران داد. به مادر من نیز اشاره کرد و گفت که شاه فرزندان وی را بدون هیچ گناهی سالها زندانی و شکنجه کرده است. خادم‌ها نیز که معلوم بود فاتحه خواندشان اقدامی نمایشی بوده است، زبانشان باز شد و علیه حاکمان دیکتاتور و غیر مردمی مثل شاه سخنانی گفتند و ضمناً به مبارک نیز که در آن زمان حاکم بود طعنه می‌زدند. بعدها خدام مسجد متوجه شده بودند که اندک ایرانی‌هایی که سر قبر شاه می‌روند، قصد فاتحه خوانی نداشته و برای کنجکاوی و یا فرستادن لعنت به آنجا می‌روند. لذا سعی می‌کردند با حفظ ظاهر بی طرف، دریافت انعام از این افراد را تضمین کنند. انتهای پیام/

93/10/26 - 11:42





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن