واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بهترينها را براي فرزندتان گزينش كنيد
كانون خانواده اولين و اساسيترين عاملي است كه در رشد شخصيت فرزندان تأثيرگذار بوده و در آشنايي فرد با جامعه نقش بسزايي دارد.
نویسنده : بهنام صدقي
نحوه برخورد و ارتباط اعضاي خانواده با يكديگر تأثير فراواني در پيشزمينههاي اجتماعي و رواني او داشته و رفتاري كه فرزند در اين كانون به دست ميآورد مستقيماً در رشد طبيعي و سلامت رواني او اثر ميگذارد. والدين با تأثير بر افكار و انديشههاي فرزند شيوههاي رفتاري وي را با ديگران طرحريزي ميكنند. اگر والدين رفتاري واقعبينانه و متعادل داشته باشند فرزند نيز داراي رشد شخصيتي متعادلي خواهد بود اما در سوي ديگر درخواستهاي نابجاي والدين و اعضا بدون توجه به تواناييهاي فرزندان موجب تغيير در ساختار رفتاري و رواني فرزند شده و اولين تناقضات را در او ايجاد خواهد كرد. دكتر رضا پورحسين، روانشناس باليني در گفتوگو با ما به ابعاد مختلف اين موضوع پرداخته است. گفتههاي اين كارشناس را در ادامه ميخوانيد. همسويي اعضاي خانواده با هم و استفاده از روشهاي عقلاني، مشاركت دادن همه اعضا در تصميمگيريها، مسئوليتپذيري و اجازه اظهار نظر به تمام اعضاي خانواده موجب رشد شخصيتي كودك در همه جنبهها به صورت هماهنگ خواهد شد پس خانوادهها بر اساس نوع ارتباطي كه با يكديگر دارند ساختارهاي متفاوتي دارند كه هر كدام تأثيرات مختلفي بر شخصيت و عملكرد كودكان خواهد داشت كه از ميان آنها به بررسي برخي از مهمترين اشكال عاطفي و رفتاري خانوادهها ميپردازيم. شكل اول: دموكراتيك و بهرهمند از رفتارهاي عاقلانه در تمامي ابعاد در اين شكل احترام متقابل وجود دارد و تمامي اعضا درباره مسائل اظهار نظر كرده و در بحث شركت ميكنند و در تصميماتي كه گرفته ميشود داراي وظايفي هستند. پس هر كس موظف به انجام امور محوله خود است. اين روش همكاري و فعاليت اساس خانواده را تشكيل داده و رفتار عاقلانه در آن تأثيري فراگير دارد و فرزنداني كه در چنين خانوادهاي رشد مييابند غني از محبت و داراي شخصيتي متعادل خواهند بود. چنين فرزنداني دانا و موفق پرورش مييابند چراكه آنها ياد گرفتهاند درست و صحيح به وظايف خود عمل كرده و با شور و مشورت به بالا رفتن كارايي خانواده كمك كنند. ساختار خانواده عاقلانه، فرزندان را در همه ابعاد شخصيتي رشد و پرورش ميدهد. شكل دوم: بيقيد و بند در اين خانواده هيچ گونه مشاركتي وجود ندارد و هر كسي به ميل خود و بر اساس اهداف خود عمل ميكند. آنها اعضايي بينظم و بيتوجه به يكديگر هستند كه نه تنها نسبت به هم غيرمسئولانه عمل ميكنند بلكه خودخواهانه و بيبند و بارند. در نهايت چنين فرزنداني داراي شخصيتي متزلزل و خودرأي خواهند بود كه در ارتباط با ديگران و فرآيند اجتماعي شدن مشكل خواهند داشت. شكل سوم: مستبدانه در اين ساختار از خانواده، تصميمگيرنده يك نفر است و اوست كه اعمال و رفتار ديگران را كنترل ميكند و در حقيقت او تنها تصميمگيرنده است و همه بايد مطابق ميل او رفتار كنند و فقط او حق اظهارنظر دارد و دستوراتش بايد بدون كم و كاست اجرا شود. او وظايفي را خودخواهانه براي ديگران در نظر ميگيرد تا در جهت هدفي كه مدنظر دارد حركت كنند. در كانون چنين خانوادهاي كودكان مورد توجه نيستند و نيازهاي اوليه كودك تأمين نميشود، به آنها محبت نميشود و احساس امنيت نميكنند، غالباً دچار استرس و اضطراب هستند، چنين كودكاني در اجتماع جايي نداشته، حالات تهاجمي از نشانههاي بارز آنهاست و بيشتر در معرض اختلال ضد اجتماعي هستند. شكل چهارم: تركيبي در اين شكل، خانواده داراي رفتار و عملكردي متفاوت و گاهي متضاد است. در چنين خانوادههايي فرزندان بدون داشتن هدف مشخص و متأثر از رفتار والدين دچار چندگانگي بوده و افرادي بياراده و بددل خواهند بود كه قدرت تصميمگيري ندارند. آنها افرادي سرخورده خواهند بود كه در آينده براي جبران كمبودها و اختلالات عاطفي خود از هيچ راهي فرو گذار نخواهند كرد. شكل پنجم: محبت كم، كنترل زياد بعضي از والدين بر اين نظرند كه با سختگيري بر فرزندان تربيت بهتري حاصل شده و باعث موفقيت آنان خواهد شد پس با سختگيري بيش از اندازه كودك را در تنگنا قرار داده و آزادي و استقلال را از او سلب ميكنند. اين سختگيري بيش از اندازه باعث عدم اعتماد به نفس كودك شده و در آينده تصميمگيري را براي او دشوار خواهد ساخت. شكل ششم: محبت زياد، كنترل كم در اين شكل رفتاري والدين بيش از اندازه و بدون كنترل به كودك محبت ميكنند، محبتي كوركورانه كه در موقعيتهاي مختلف شكل ديگري به خود ميگيرد. به عنوان مثال: در يك موقعيت كه كودك دچار اشتباه شده، اشتباهش را ناديده گرفته و در موقعيتي ديگر او را مورد تنبيه و توبيخ قرار ميدهند. ادامه چنين رفتاري كودك را گيج كرده، باعث لوس شدن، وابستگي و عدم استقلال وي در آينده خواهد شد. شكل هفتم: محبت كم، كنترل كم هيچ كودكي نميتواند در شرايط كمبود عاطفه و عشق و محبت رشد يابد و چنين زندگي براي او بيارزش و تهي خواهد بود. هر زمان كه والدين به درستي با كودك و فرزند خود رفتار كنند و كنترل بجايي داشته باشند و اجازه ابراز وجود به كودك بدهند او نيز خواهد آموخت كه در فرايند اجتماعي شدن، كنترل و انضباط لازم است. فرزندي كه عشق و محبت لازم را از والدين دريافت نكرده باشد همسري مناسب براي شريك زندگي خود نخواهد بود چراكه پيوند آنها بدون عشق و محبت دوام نخواهد داشت. شكل هشتم: محبت كافي، كنترل كافي بهترين و موفقترين شكل رفتاري كانون خانواده، شيوهاي است كه داراي محبت كافي و كنترل كافي باشد. در چنين كانوني والدين ابعاد مختلف كودك را به درستي شناخته و متناسب با آن رفتار ميكنند. در حقيقت در زمان مناسب كودك را مورد تشويق، حمايت، كنترل، عشق و محبت خود قرار ميدهند. كودكاني كه در چنين فضايي رشد ميكنند افرادي پويا، با اعتماد به نفس و اجتماعي خواهند بود. نتيجه گيري كانون خانواده به عنوان اولين نهاد اجتماعي تأثيرگذارترين ساختار را در شكلگيري رفتار و شخصيت كودك در دوران ابتدايي زندگي دارد. اين خانواده است كه كودك را در برقراري ارتباط با دنياي بيرون آموزش ميدهد كه چگونه مسئوليتهاي اجتماعي را بپذيرد و نسبت به تعهدات اخلاقي، مذهبي و اجتماعي پايبند باشد، پس شايسته است والدين با دقت و حساسيت خاصي به نيازهاي فرزندان خود توجه كنند تا در آينده در تشكيل جامعهاي پويا و متعادل سهمي داشته باشيم. به ياد داشته باشيم كودكيمان چگونه بود و چگونه گذشت و سعي كنيم بهترينها را براي فرزندانمان گزينش كنيم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]