واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تاملی در باب زیستنِ نعمتالله سعیدی
قلندری در فرهنگ و دوری از اختگی نظری
امثال سعیدی، دغدغه تئوریپردازی و نظریهپردازیهای خشک و بیروح و البته پُر پرستیژِ آکادمیک را نداشته و دلی نیز در گرو آن ندارند. اینها قلندرهای معرفتیِ عصر جدیدند و در پی «جایی» که یقین دارند اینجا نیست!
● گزارش تصويري مرتبط
-------------------------------
خبرگزاری فارس – گروه ادبیات انقلاب اسلامی؛ نعمتالله سعیدی، پیش و بیش از آنکه شاعر، ادیب با روزنامهنگار باشد، فردی است که بوی عالم دیگری را میدهد. این آدمها با وجود آنکه در یک حوزه خاص، بیش از سایر حوزهها سرآمد و مختصص و کارشناس هستند اما آفت تخصصزدگی آنقدرها لاغرشان نکرده که اصل قضیه را از یاد ببرند. قضیهای که با شهادت انسان به وحدانیت حضرت حق در در ازلِ هستی آغاز شد: « وإِذ أَخذ ربّک من بنیءَادم من ظهورهم ذریّتهم و أَشهدهم علی أَنفسهم أَلست بربّکم قالوا بلی!»(اعراف، 172) معدوند آدمهایی که هنوز بوی آن شهادت ازلی را بدهند و سعیدی یکی از اینهاست. روی همین حساب هم هست که او از منظر تئوریک و نظری، تکلیفش با خیلی از مسائل روشن است. دچار اختگی نظری و نسبیت معرفتی نشده است. موضع دارد. نظر دارد. با برخی امور «مخالف» است و با برخی امور هم «موافق» و البته این مخالفتها نهو موافقتها چونان مخالفتها و موافقتهای سیاسی، بیریشه نیست که بهتعبیر حضرت امیر(ع) چونان آن بوته صحرایی باد و باران دیده، ریشهدار است و در طوفانهای معرفتی، محکم. از همین منظر هم هست که سعیدی ژستِ بیطرفی نمیگیرد. او تکلیفش را مشخص کرده است. در عصری که «نگاه فرهنگی» به همه چیز مدِ روز شده و متر کردن انسان و جامعه و حتی اخلاقیات و دین از منظرگاه فرهنگ به دینِ کسانی تبدیل شده که توهم داناییشان بیش از داناییشان است - مرضی که حتی بعضا جریانات مذهبی نیز از آفت آن در امان نماندهاند - سعیدی هنوز همه چیز را از منظرگاه دیانت و آن تعهدی میبیند که انسان در ازل خلقت به خالقِ هستی داد. از همین رو هم هست که برخلاف خیلیها که دیانت را با فرهنگ متر میکنند و آن را در کنار سایر امور، وجهی از اجتماعِ انسانی میبینند، دیانت و اخلاق را رها و مطلق دیده و برعکس همان خیلیهای چند سطر قبل، فرهنگ و امر فرهنگی را با آن متر میکند. مسالهای که هنوز خیلیها، ولو آکادمیسینها تکیلفشان را با آن معلوم نکردهاند و اصلا این صد و اندی تعریف ارائه کردن برای «فرهنگ»، خود ناشی از همین تذبذب است که نقطهای یقینی یافت می نشده است. سعیدی و امثال او را میتوان در زمره کسانی دانست که اندیشهورز دوران گذار هستند. آنها به قاعده «من گنگ خوابدیده و عالم تمام کر، من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش!» از عوالمی سخن میگویند که برای خیلیها، غریب است. اینها تیپهایی هستند که بوی «جایی» را استشمام کردهاند که یقین دارند «اینجا» نشانی از آن «جا» ندارد. افتادهاند پی آن «جا» که هر جا که باشد یقین «اینجا» نیست از همین رو هم هست که در این قالبهای روزمره و خطکشی شده نمیگنجد. چنین آدمهایی، بیش و پیش از اینکه «فرهنگی»، «شاعر»، «ادیب» یا «روزنامهنگار» باشند، متدیناند. مرادم از تدین نه صرفا مجموعهای از مناسک و آیینهای فردی و اجتماعیِ یک انسان دیندار بلکه عالمی است که فرد همه چیز را از نظر تا عمل و از ناسوت تا ملکوت و از فرش تا عرش از دریچه دین و وحدانیت میبیند. سعیدی در زمره چنین افرادی است. این چنین زیستنی لاجرم، سخن گفتن و سُلک و زبان خاص خود را میطلبد و چه کسی است که نداند «زبان شعر» نزدیکترین زبان به چنین زیستنی است و این چنین است که عمده چنین افرادی در طول تاریخ لاجرم نزدیکیِ قابل تامل با شعر دارند. تمایز این افراد نه به شعریت و ادبیت و حتی ژورنالیسم آنها بلکه به وجودِ آنهاست. تمایز در وجود است که تمایز در نگاه و زبان و نثر آفریده است. چنین انسانهایی در عصر ما، پیشتازان عصر عالمی دیگر هستند که فارغ از بند نام و نان و نظریهپردازی و اعتبار، راه خود را میروند و زیستن خاص خود را دارند و زبان خاص خود را میآفرینند. اینها دغدغه تئوریپردازی و نظریهپردازیهای خشک و بیروح و البته پر پرستیژ آکادمیک را ندارند. دلی نیز در گرو اینها ندارند. اینها قلندرهای معرفتی عصر جدیدند و روان در پی «جایی» که یقین دارند اینجا نیست! محمدصادق علیزاده انتهای پیام/
93/10/22 - 10:23
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]