واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۳ - ۰۰:۳۱
یک پژوهشگر هنر معتقد است، نقاشیهای مذهبی بهعنوان زیرمجموعهای از نقاشی قهوهخانهای، با ویژگیهای خیالپردازی، پرهیز از طبیعتسازی و رئال و حفظ امانت در روایات، به بخش مهمی از خاطرات تصویری مردم کوچه و بازار تبدیل شدند و یک مکتب مهم را در نقاشی ایرانی بهوجود آوردند. هادی سیف در گفتوگو با خبرنگار بخش هنرهای تجسمی ایسنا، دربارهی نقاشیهای مذهبی که در روزهای سوگواری محرم و صفر توسط نقالان برای مردم کوچه و بازار روایت میشدند، اظهار کرد: نقاشی «خیالیساز» که بعدها توسط کریم امامی به نقاشی «قهوهخانهای» شهره شد، در عرصه روایات مذهبی، بویژه عاشورا و مصیبت کربلا هیچ تفاوتی با سایر عرصههای نظم و نثر فارسی با موضوعات آداب و رسوم و آیینها ندارد، تنها تفاوت این نقاشیها این است که نقاش در پردههای مذهبی، هنرش و دلش را توأمان به یاری میطلبد و اعتقادات آنها سبب میشود شکوه و جلال نقاشی و اجرای ذوق و استعدادشان دوچندان شود. او بیان کرد: یکی از اصول این نوع نقاشیها جدا از رعایت قانون و قاعده خیالیسازی، تلاش هنرمندان برای امانتداری حفظ روایات در به تصویر کشیدن آنها بود. همین امانتداری باعث شد نقاشی خیالیسازی دچار دخل و تصرفاتی نشود که آنها را از واقعیت دور کند. دومین نکته در خلق این نقاشیها، کاربرد رنگ در آنهاست. در نقاشیهای قهوهخانهای بهکار بردن رنگها در پردهها براساس ذوق و سلیقهی هنرمند اجرا نمیشود، بلکه براساس قواعد خاصی است که در کار او تکرار میشد.
نقاشی قهوهخانهای با موضوع کربلا
این پژوهشگر در ادامه توضیح داد: یکی از این اصول و قواعد خاص در این نقاشیها، بهکار بردن رنگ «قرمز خونریز» برای قبای حضرت ابوالفضل (ع) بود. این رنگ که رنگی بین عنابی و سرخ است در کار نقاشان قهوهخانهای فقط برای رنگآمیزی قبای حضرت عباس (ع) بهکار برده میشد و به نام «قرمز خونریز» معروف بود. این رنگ حکایت از دو وجهی سربلندی و دلاوری و همچنین نوع شهادت این شخصیت بزرگوار دارد. بنابراین میتوان گفت خیالپردازی، پرهیز از طبیعتسازی و رئال و حفظ امانت در روایات از ویژگیهای مهم این نقاشیهاست. سیف همچنین بیان کرد: این رنگها طوری بهکار برده میشدند که همپای خود اثر، پیامی را به بیننده منتقل کنند. بهعنوان مثال، رنگهای شاد و پرطراوت مخصوص انبیا و نیکان بود و رنگهای تند و خشن برای اشقیا استفاده میشد. نقاش میخواست با بهکارگیری خاص این رنگها، غیر از تیرگی دل و اندیشه اشقیاء، این مشخصه را در ظاهر آنها بهنمایش بگذارد. این پژوهشگر هنر در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: از موارد دیگری که در این نقاشیها جلب توجه میکند، کوچکی و بزرگی چهرههاست؛ هرچه چهره یک شخص در تابلو و پردههای قهوهخانهای برجستهتر و در مرکز آن باشد، نمایانگر احترام نقاش به شخصیت آن فرد است. در بیشتر پردههای عاشورایی، چهره سیدالشهدا (ع) در قلب تابلو قرار دارد و نقاش بهترین مکان را برای کشیدن چهره ایشان انتخاب کرده است. او ادامه داد: در پردههای درویشی معمولا در کنار نقاشی اصلی، روایات دیگری هم در حاشیه پردهها نقاشی میشد. نقاشها برای ادای دین بیشتر به شخصیتهای بزرگ مذهبی، صحنههایی از محشر، قیام مختار و مجازات گناهکاران را هم در کنار نقاشی اصلی و در حاشیه پردهها میکشیدند تا درویشها در کنار نقل داستان اصلی، این روایتهای فرعی را هم برای مردم کوچه و بازار بازگو کنند. وی افزود: نقاشان در این نوع پردهها، در کنار به تصویر کشیدن شوریدگی و باورهای خود، برای اینکه بتوانند ارتباط تنگاتنگی بین بیننده و آثارشان برقرار کنند، سعی میکردند نهایت ظرافت، دقت و خلاقیت را هم بهکار ببرند.
نقاشی قهوهخانهای با موضوع کربلا
سیف به اهمیت کار نقاشان پردههای مذهبی نیز اشاره کرد و گفت: نقاشان پردههای مذهبی آنقدر در نشان دادن عظمت و شکوه روایات و وقایع خوش درخشیدند که بهتر است به کار آنها به دیده یک مکتب خاص نگاه کنیم. ما رواج روایات مذهبی و بهوجود آمدن پردههای زیبای نقاشی قهوهخانهای را مدیون همین نقاشان کوچه و بازار هستیم. من ادامه مسیر آنها توسط شاگردانشان را کپیکاری نمیدانم، بلکه این رویه، یک دور تسلسل احترامآمیز است که در قالب چارچوب و اصول و قواعد خاصی ادامه پیدا کرد. این پژوهشگر اضافه کرد: نقاشان این عرصه تمام تلاش خود را به کار بردند تا با حفظ قوانین و اصول نقاشی قهوهخانهای، این هنر را بهعنوان یک مکتب ثبت و جایگاه آن را تثبیت کنند، اتفاقی که بهخوبی رخ داد و با مرگ استادان بزرگ این عرصه و شاگردانشان کمرنگ و کمرنگتر شد. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 129]