محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842650710
چرا فقط یک ابوریحان بیرونی داشتیم؟
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
چرا فقط یک ابوریحان بیرونی داشتیم؟ وبلاگ > جعفریان، رسول - به مناسبت هفته پژوهش، یک سخنرانی برای دانشجویان دانشکده الهیات مشهد داشتم. عنوانش موانع پژوهش در قرن سوم و چهارم هجری بود. محور این بود که انبوهی از کتاب و عالم از آن دوره درخشان داریم، اما یک انقلاب علمی که بتواند مسیر تاریخ را عوض کند نداشتیم. چرا؟
فرصتی دست داد تا به مناسبت روز پژوهش در دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده الهیات، در خدمت شماری از اساتید و دانشجویان باشم. آنچه در پی می آید خلاصه ای از سخنرانی ایراد شده توسط این بنده خدا تحت عنوان موانع پژوهش در تمدن اسلامی است.
سالهاست که خواسته یا خواسته، به مناسبت تدریس درس فرهنگ و تمدن اسلامی، این پرسش برای بنده مطرح بوده است که چرا ما نتوانستیم یک انقلاب علمی تمام عیار در تمدن اسلامی، داشته باشیم. از نظر زمانی، مقصودم، نبود یک انقلاب علمی در بهترین قرنهای تمدن اسلامی، یعنی قرن سوم و چهارم است. و اما از نظر انقلاب علمی، تقریبا همان مفهومی را که تامس کوهن در کتاب ساختار انقلاب های علمی مراد کرده، منظور دارم. البته کوهن، بیشتر به علم به معنای علوم تجربی و به اصطلاح ساینس می اندیشد، اما حقیقت آن است که نه فقط در آنها، بلکه در بخش های دیگر هم تقریبا به همین شکل راه را ادامه داده ایم بدون آن که بستر یک انقلاب علمی را که حاصلش تأسیس یک تمدن اصیل مبتنی بر علمی دقیق باشد، فراهم سازیم.
یک نکته مهم این است که طی دهه های گذشته، میان دو قضاوت متعارض گرفتار آمده ایم. یکی ستایش از گذشته مان هست که سعی کرده ام خودمان بسیار مهم و بزرگ جلوه دهیم، کاری که مرتب عده ای در بوق و کرنا می کنند، و دیگر، عقب افتادگی شگفت ما برابر تمدن غربی و با شاخص های تمدن روز در میان بشر که در آن هم خیلی گزارش داریم و به رغم همه تلاشها برای انکار آن توسط عده ای، به دلیل جذابیت و سرعت و دقتی که در این تمدن جدید هست قادر به این کار نبوده ایم.
رفت و برگشت بین این دو قضاوت مهم است. اما به هر حال، و صرف نظر از همه بحث های فلسفی ـ فردیدی یا غیر آن، حس می کنیم که حتی در اوج تمدن اسلامی با همه برتری هایی که بوده، چیزی به نام انقلاب علمی نبوده است.
مسلما این به معنای تحقیر داشت ها نیست که کسانی چنین تصور کرده اند، بحث بر سر این است که به هر حال، آن اتفاقی که باید برای یک تحول عمیق می افتاد نیفتاد. علت این امر چه بوده است؟ تحولی و انقلابی که بتواند در یک زمان نسبتا کوتاه، تحولی بزرگ پدید آورد.
فکر کردن در این باره، به نفع ماست، ما به هر حال، جزئی از تمدن بشری هستیم و نمی توانیم حساب خودمان را از آن جدا کنیم. حتی تصور این را هم نباید بکنیم که خودمان به تنهایی می توانیم یک دنیای تازه ای از تمدن که جنبه جهانی داشته باشد بیافرینیم. این که مربوط به آینده است، ما نسبت به گذشته که بی ارتباط با آینده ما هم نیست، باید فکر کنیم که چرا پیشتازی در تحول در حد کلان و یک انقلاب برای ما رخ نداده است؟
شرح این مطلب از دیدگاه کوهن، بر محور شناخت پارادایم ها، علت نهادینه شدن آنها، عدم تغییر و نبودن یک بحران جدی در باره آن از نظر پرسشهای تازه و پاسخ های مربوطه است.
این رویه البته مهم است و لازم است به صورت کلی به آن توجه شود. شاید نقاط ضعفی داشته باشد، اما به هر حال، اگر یک انقلاب اجتماعی، در اثر انباشته شدن بحران پدید می آید، بحران در سرمایه ها، کاهش سرانه درآمد، فقر و بیکاری، پاسخ ندادن به نیازهای جامعه، قانع نکردن مردم، بازی کردن با آنها، مشکلات فرهنگی و .... در حوزه علم هم وقتی بحران نباشد، یعنی این که پاسخ های تازه برای پرسشهای کهن متناسب نباشد، و اوضاع به گونه ای باشد که ما به همان داشت های قدیمی قانع باشیم و با همانها همه شرایط خود را توجیه کنیم، طبعا بحرانی که مقدمه یک انقلاب باشد در کار نخواهد بود.
البته این بحران، می تواند عوامل مختلفی داشته باشد. یک کشف جدید، ساختن یک ابزار تازه، دریافت گردش خون یا کشف میکروب یا ساختن قطب نما یا تلسکوب و ... و به دنبال آن تردید درگذشته، به هر چیزی که بنیاد یک علم مادر را در هم ریزید و پس از آن باقی علوم هم بالتبع تغییر جدی را شروع کند.
پرسش ما این است که چرا این بحران در تمدن اسلامی پدید نیامد و ما به پرسشها و پاسخ هایی که در حوزه فیزیک و متافیزیک از ارسطو رسیده بود، یا از بقراط و جالینوس در طب یا از بطلمیوس در نجوم قانع شدیم؟ جالب است که حتی برای راه دادن همین علوم یونانی هم به تمدن اسلامی هم با کلی دردسر روبرو بودیم و هنگامی هم که پذیرفتیم، برای مقبول کردن آن میان عامه، رنگ تقدس به آن دادیم و آن را ارث پدری به حساب آورده، گاه ارسطو و افلاطون را پیغمبر هم خطاب کردیم. چندی نگذشت که این سرمایه را به صورت درسی درآوردیم و بر سر کان یکون آن به جان هم افتاده صدها شرح و حاشیه نوشتیم و نتوانستیم از آنها هم عبور کنیم. تازه اینها برای کسانی بود که به این تمدن نیم نگاه مادی داشتند، بسیاری که همه اینها را کفر و زندقه می دانستند و هنوز هم می دانند، حتی اگر بر زبان نیاورند.
یک جای کار ما باید ایراد داشته باشد که نتوانستیم چنین بحرانی را پدید آوریم، یا اگر هست، آن را به هم تفهیم کنیم و بگوییم که این پاسخها، مشکلات علمی ما را حل نمی کند و باید دنبال پاسخ های تازه ای بود.
یکی از مهم ترین نقاط ضعف ما این بوده است که ما در باره «علم» و ماهیت آن کمتر فکر کردیم. بحث از «علم» از وقتی منطق آمد، وقتی تقسیمات علم آمد برای ما مهم بود، اما زمانی دراز ما از اهمیت ماهیت علم، به خصوص از حیث معرفت شناسی غافل ماندیم.
این غفلت ما را گرفتار مشکلات بیشماری کرد که تنها یکی از آنها، خلط کردن روشهای شناخت دینی و فلسفی و علمی بود. وقتی یک صفحه علمی را در یک متن قدیمی می خوانیم، همزمان با استدلال های فلسفی و علمی و دینی در حل و فصل پرسشهای آن کوشش می کنیم و این یعنی یک دشواری بزرگ.
تازه وقتی کسانی از راه رسیده و ادعای «شهود» هم کردند و نیاز به «علم حصولی» را منکر شده و همه چیز را با علم حضوری در میافتند، یا ادعا می کردند که دریافته اند، مشکل دو چندان می شد. قرنها با همین ادعای شهود علمی، سدی بزرگ بر سر راه علم درست کردند و بقیه را به ناخالصی در وجود و بی لیاقتی در فهم یقین و عین الیقین متهم کردند.
عکس آن هم بود، تلاش کردیم همین دریافت های شهودی را مثلا با داده های نجومی یونانی پیوند بزنیم، به حدی که اندیشمندان بزرگی در جهان شهود، چنان غرق در مثالهای نجومی و افلاکی بودند که اگر آنها را از دستشان درآوریم، نصف ساختمانشان ویران خواهد شد. (بنگرید به همین کتاب «نجوم کهن در آموزه های ابن عربی»).
هنر ما درست کردن یک تمدن التقاطی بود. یک تمدن التقاطی که تنها بخشی از پرسشهای ما را جواب می داد و البته این جوابها، مقداری از دشواری های ما را حل می کرد و همین امر نوعی «اقناع»را پدید می آورد، اقناعی که ما را از «بحران» دور کرده و نیاز به «انقلاب» را از سر ما بیرون می کرد.
شاید چون دقیق و عمیق هم نبودیم، و کندوکاو علمی را طالب نه، بیشتر قناعت پیشه کرده و به همان داشت هایی که داشتیم، اکتفا می کردیم.
در عالم علم و دانش، مهم ترین مشکل، بسنده کردن و قناعت پیشه کردن به دانستن اندک است. چیزی است که گاه رنگ دینی هم به خود می گرفت و گفته می شد که همین مقدار کافی است. اگر ما به آن هم آیه و حدیث که در اهمیت علم و یقین است عمل کرده بودیم، و ارزش دانایی را آن گونه که به ما گفتند فهمیده بودیم، مسلما به این مقدار بسنده نمی کردیم.
علم هیچ گاه آن مقامی که باید میان ما نداشته و با انواع بهانه ها نه تنها آن را ترویج نمی کردیم بلکه سد راه آن می شدیم.
فقط یک نمونه آن این است که علم را ویژه افراط خاص می دانستیم و می گفتیم همه افراط شایسته داشتن علم نیستند و این لیاقت و شایستگی خاصی می خواهد. علومی مانند کیمیا را که همان شیمی بود، ضمن آن که از اساس مسیرش را اشتباه رفته بودیم، فقط شایسته افرادی می دانستیم که مقام شامخی دارند و گویی در شان افراد عادی نیست که این دانش را فرا گیرند. نکات مهمی در این باره در کتاب المصباح فی اسرار المفتاح در این باره هست که خواندنی است.
این قبیل نکات، یعنی آنها که ما را در علم قناعت پیش هی کرد و ما را از «دانایی»و علم دور می کرد، بسیار فراوان است.
شاید یکی از مهم ترین نکات دیگر آن بود که برخی از دانش ها را اساس دانش نمی دانستیم و عالم را فقط بر افراد خاصی که علم خاصی داشتند اطلاق می کردیم. گویی بقیه جاهل هستند.
بماند که گاه برخی از علوم یا معلوماتی از علوم را غیر شرعی می دانستیم و نشر آن را جایز نمی شمردیم و توصیه می کردیم که مصداق آن چه تعلیم آن لازم است، علم خاصی است. و .... حتی تا این اواخر هم برخی از این علوم را شرک آمیز می دانستیم. این که بزرگترین عالم مسلمان سعودی که سلفی است تا سی چهل سال قبل، رساله می نویسد که نظریه خورشید مرکزی با قرآن ناسازگار است و اگر کسی باور داشته باشد، منکر قرآن شده، فاجعه منحصر به فردی در مبارزه ما علیه علم نیست و پیشینه و پسینه دارد.
التقاطی بودن تمدن ما، و نداشتن یک سامان کلی برای پیشرفت بیشتر، توان قدرت نقد خود، شکستن برخی از حصارها، و جدی تر فکر کردن به نقاط کور و تاریک و تلاش برای روشن کردن آن، از موانع جدی پژوهش در میان ماست. ترس از تغییر بزرگترین مانع بر سر راه ترقی ما بوده است، این که اگر تغییر کنیم همه چیز را از دست خواهیم داد. دل و جرات تغییر را نداشتیم و همیشه محافظه کارانه به تغییراتی که در پاسخ های جدید رخ می داد عمل کردیم.
این که ما امثال ابوریحان بیرونی کم داریم، و در قرن سوم و چهارم نتوانستیم مثل ابن خلدون تولید کنیم، و وقتی هم تولید شد، آن هم دیر هنگام نتوانستیم تکثیر کنیم، اینها به معنای آن است که ما قادر به شناخت دقیق بحران در تمدن خود نبوده ایم.
ابن خلدون یک انقلاب علمی در حوزه علوم اجتماعی پدید آورد که تا حال نیز ما به طور جدی آن را در تفکرات اجتماعی مان بسط نداده ایم، به طوری که هنوز هم هستند کسانی که او را در افکار اجتماعیش یک ماتریالیست می دانند و علاقه مند هستند با عرفان، مسائل اجتماعی را درک کنند.
آنچنان که از الفهرست ابن ندیم می فهمیم، ما در تمدن خود، کوهی از اندیشه های مختلف، از آثار ترجمه شده پدید آوردیم، اما نتوانستیم سامانی میان آنها برقرار کنیم. خیلی زود برای عده ای یونان مقدس شد، و برای عده ای کفر و زندقه. بیشتر وقت ما صرف دفاع از لاطائلاتی شد که خیال می کردیم به پرسشهای اصلی ما پاسخ می دهد. قدرت تردید در آنها نداشتیم. تا وقتی این قدرت تردید نیاید، تا وقتی نقاط کور بیش از نقاط روشن دیده نشود، امکان یک انقلاب علمی وجود ندارد.
البته و صد البته، علم به بافتن نیست که کسی عجایب و غرایب بگوید، یا رطب و یابس ببافد، که حتی اگر چنین کند، ممکن است کوتاه مدت، عده ای را مدهوش و به تعبیر علمی تر، قانع کند، اما بزودی، کنار گذاشته خواهد شد.
برای مثال، ما انبانی از علوم غریبه را که از اساس بی پایه بود و تصور می کردیم بسیاری از مسائل ما را پاسخ داده و نیازهای علمی و صنعتی ما را برآورده می کند، تولید کردیم. اما چه حاصلی داشت؟ آن هم ستایش و تمجید از عالمانی که عارف بودند و دیگران می گفتند اینها در خانه طلا می توانند درست کنند. نمونه اش جملاتی که گزی در تذکرة القبور در باره آقا محمدبیدآبادی می گفت که او طلای خالص تولید می کند. گاهی هم از سر تواضع می گفتیم، توان این کار را دارند اما انجام نمی دهند... و از این دست حکایات که اندازه ندارد... تا بالاخره در دنیای جدید معلوم شد که چنین کاری از محالات است و عجیب آن که هنوز هم در باره برخی همین ادعاها می شود.
به اختصار بگویم، ما باید علمایی که حاق علم را درک کرده، شفافیت آن را باور دارند، روشهای میان علوم و دانایی مختلف را خلط نمی کنند، در دانستن قناعت پیشه نیستند، و یکسره مروج علم و دانش هستند را پاس بداریم. از حرف نو، نه بافتن، نگران نباشیم. فقط با احترام گذاشتن به پرسشهای تازه و پاسخ های جدید به آن مشکلات است که امید داریم بتوانیم یک انقلاب علمی ایجاد کنیم. ما دایما باید نقاط کور را رصد کنیم و برای آنها پاسخ داشته باشیم پاسخی که در مجموع بتواند ما را قانع کند، ما یعنی مجموعه را. آنچنان که زندگی بهتری هم داشته باشیم.
البته، ایجاد انقلاب علمی برای مجموعه ای فراهم خواهد آمد که در نوک پیکان ترقی علم باشد. ما در این زمینه باید جایگاهی را که داریم بشناسیم، نقطه مطلوب و موجود در عالم را هم درک کنیم، و شریک با این کاروان اندیشه به نقطه ای برسیم که متفکران ما بتوانند جلوتر از همه حرکت کنند. روزگاری ابوریحان چنین بود، اما ... تعداد کم بود، آنچه بود، نه به اندازه ای بود که بتواند یک انقلاب علمی ایجاد کند.
به عبارت دیگر انقلاب علمی کار یک نفر در یک زمان کوتاه نیست، کار یک مجموعه طی چندین قرن است، اما در همین حال، یک کشف، نوعی خاص از دانایی که حتی ممکن است گاه اتفاقی پدید آید، می تواند بستری را آماده کند.
اگر ما در تمدن اسلامی به امثال رشید الدین فضل الله و خواجه نصیر به این چشم نگاه کرده بودیم و کارهای آنها را به صورت متن درسی بلکه به عنوان روش پژوهشی درآورده بودیم، مطمئنا الان در نقطه بهتری قرار داشتیم.
چهارشنبه 26 آذر 1393 - 22:49:08
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]
صفحات پیشنهادی
چرا فقط امام حسین (ع) مراسم اربعین دارد؟
چرا فقط امام حسین ع مراسم اربعین دارد مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم به این سوال که چرا از میان اهل بیت عصمت و طهارت فقط برای اباعبدالله الحسین ع مراسم اربعین میگیرند پاسخ داده است به گزارش ایسنا به نقل از عقیق در پاسخ این مرکز به سوال مذکور آمده اسزاینده رود، متروی اصفهان را زیر آب برد؟/ معاون اجرایی مترو: فقط نشتی داشتیم که طبیعی است
زاینده رود متروی اصفهان را زیر آب برد معاون اجرایی مترو فقط نشتی داشتیم که طبیعی است جامعه > شهری - ایرنا نوشت معاون اجرایی سازمان قطارشهری اصفهان خبر بالا آمدن آب رودخانه زاینده رود و زیر آب رفتن ایستگاه متروی نزدیک به سی و سه پل را تکذیب کرد سعید کورنگ بهشتیچرا رسانههای غربی فقط اسیدپاشیهای ایران را منعکس کردند؟/ 105 مورد اسیدپاشی در انگلیس طی یک سال
باشگاه خبرنگاران گزارش میدهد 1 چرا رسانههای غربی فقط اسیدپاشیهای ایران را منعکس کردند 105 مورد اسیدپاشی در انگلیس طی یک سال اسیدپاشی بر روی افراد در ایران اگرچه همواره سر و صدای جهانی را به دنبال دارد اما آیا این حادثه فقط در کشورمان اتفاق میافتد و سایر کشورها از بروز چنینچرا اربعین فقط برای امام حسین(ع) است؟
چرا اربعین فقط برای امام حسین ع است چرا فقط برای امام حسین علیهالسلام روز اربعین تعیین شده و برای امامان دیگر و حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مراسم روز اربعین نداریم به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران برای توضیح جواب این سوال به این مطالب توجه کنید 1 فداکاریچرا فقط خودروی بیکیفیت چینی وارد کنیم
چرا فقط خودروی بیکیفیت چینی وارد کنیم رییس کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی با غیرقابل قبول دانستن واردات خودروهای بیکیفیت چینی گفت که اگر برخی خودروسازهای خارجی از حضور در بازار ایران منفعت میبرند اما نمیخواهند به ما منافعی برسد باید معامله با آنها را قطع کنیم ایسناچرا صفویه سقوط کرد؟ فقط در یک کلام!
چرا صفویه سقوط کرد فقط در یک کلام مدتی قبل مقاله ای در باره رستم الحکماء و باورهای او در باره مهدویت نوشتم که در همین وبلاگ می توانید ملاحظه بفرمایید پیش از آن هم در مهدیان دروغین در باره صفویان و ادعاهای مهدی گرایانه نوشته بودم دیگران هم البته مطالبی در این باره نوشته انداربعین، چرا فقط امام حسین(ع)؟ |اخبار ایران و جهان
اربعین چرا فقط امام حسین ع این واژه به معنی چهل و از اصطلاحاتی است که در متون دینی حدیثی و تاریخی کاربرد زیادی دارد و بسیاری از امور با این عدد و واژه تعریف و تحدید شدهاند مثلاً کمال عقل در چهلسالگی آثار چهل روز اخلاص آثار حفظ چهل حدیث دعای چهلنفر دعا برای چهل مؤمنچرا فقط امام حسین مراسم اربعین دارد؟
چرا فقط امام حسین مراسم اربعین دارد مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم به این سوال که چرا از میان اهل بیت عصمت و طهارت فقط برای اباعبدالله الحسین ع مراسم اربعین میگیرند پاسخ داده است سایت عقیق مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم به این سوال کهچرا فقط برای امام حسین (ع) مراسم اربعین برگزار میکنند؟
چرا فقط برای امام حسین ع مراسم اربعین برگزار میکنند مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم به این سوال که چرا از میان اهل بیت عصمت و طهارت فقط برای اباعبدالله الحسین ع مراسم اربعین میگیرند پاسخ داده است به گزارش نامه نیوز به نقل از عقیق در پاسخ این مرکز باقدامات مسئولین اجرایی مرتبط با توسعه حرم شاهچراغ(ع) مورد نظارت و رصد بازرسی است
رئیس منطقه 3 سازمان بازرسی کل کشور اقدامات مسئولین اجرایی مرتبط با توسعه حرم شاهچراغ ع مورد نظارت و رصد بازرسی است شیراز - ایرنا - رئیس منطقه سه سازمان بازرسی کل کشور و بازرس کل استان فارس در نشست مسئولین دستگاه های اجرایی مرتبط با بازسازی و نوسازی 57 هکتار مصوب اطراف حرم حضرتدسترنج هر گره انگشتان «رعنا»: فقط 25 ریال!
گفتوگو با یک زن خانهدار قالیباف دسترنج هر گره انگشتان رعنا فقط 25 ریال رعنا حنفی از پشت تلفن با رعنا حنفی در ملاقاتی حضوری فرقهای اساسی داشت از پشت تلفن او زنی بود که در خانه قالی میبافد اما از روبهرو زنی جوان و باتجربه بود که خانهداری و قالیبافی را به بهترین شکل انجامچراغ سبز هافبک محبوب آبی ها: حاضرم مجانی برای استقلال بازی کنم
زمزمه بازگشت جانواریو چراغ سبز هافبک محبوب آبی ها حاضرم مجانی برای استقلال بازی کنم بازیکن برزیلی و سابق استقلال گفت قلعهنویی دوست دارد که من در نیم فصل دوم به استقلال برگردم و دوباره فوتبال بازی کنم به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز جانواریو به استقلال برمی گردد این شایعه اچرایی جنجال تلآویو-ریاض علیه ایران هستهای (بخش اول) «جنجال ساختگی» ایران هستهای، چه سودی برای اسر
چرایی جنجال تلآویو-ریاض علیه ایران هستهای بخش اول جنجال ساختگی ایران هستهای چه سودی برای اسرائیل و عربستان دارد با وجود اینکه صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران مشخص شده است اما ترس از افزایش قدرت این کشور و نیز برخورداری از امتیازات آمریکا از جمله دلایلی است که طرفهایی مانبرای نجات زمین، فقط یک سال وقت باقی است
برای نجات زمین فقط یک سال وقت باقی است دانش > طبیعت - توافق بر سر یک قرارداد جهانی بر سر کاهش انتشار کربن در سال آینده تنها راه باقیمانده برای حفاظت از شیوه نادرست زندگی در قرن بیستویکم است نسیبه خانلرزاده وزیر انرژی انگلیس در آستانه اجلاس تغییرات آبوهواییچرا ورزش در دوران کودکی مهم است؟
چرا ورزش در دوران کودکی مهم است کاهش میزان ورزش در مدارس باعث افزایش چاقی مفرط و بیماریهای مزمن در کودکان شده است مطالعات جدید به بررسی تاثیر عدم فعالیت فیزیکی به کارایی عصبی کارایی شناختی و تحصیلات پرداختهاند در طی 30 سال گذشته فعالیت فیزیکی در میان کودکان کاهش یافته است65 درصد بازنشستگان فقط نان می خورند!
65 درصد بازنشستگان فقط نان می خورند افراد فقط میتوانند با حقوقی که دریافت میکنند نان بخرند و با افزایش قیمت نان این نیاز آنها نیز برطرف نمیشودرئیس کانون عالی بازنشستگان و مستمری بگیران سازمان تامین اجتماعی از تشکیل کمیته های بررسی افزایش حقوق بازنشستگان خبر داد و گفت 65 درصرضازاده فقط سه سال عملکردش در فدراسیون خوب بود/ هنوز جایزه رقابت جهانی لهستان را نگرفتم
مولایی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران رضازاده فقط سه سال عملکردش در فدراسیون خوب بود هنوز جایزه رقابت جهانی لهستان را نگرفتم وزنه بردار دسته 105 کیلوگرم در خصوص وضعیت فعلیاش گفت در حال حاضر فیزیوتراپی انجام میدهم و وضعیت جسمانیام خیلی بهتر شده است بهادر مولایی در گفتگو با خ-
گوناگون
پربازدیدترینها