تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):اگر مردم تعقل می کردند و مرگ را تصور می کردند، دنيا ويرانه مى‏شد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820008758




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«پنجره‌های تشنه» چاپ دوم را تجربه کرد


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:


به لطف تقریظ رهبر انقلاب؛
«پنجره‌های تشنه» چاپ دوم را تجربه کرد
انتشارات سوره مهر از امروز چاپ دوم کتاب «پنجره‌های تشنه» حاوی سفرنامه ضریح جدید امام حسین(ع) از قم به کربلا را در بازار کتاب توزیع می‌کند.




به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، «پنجره‌های تشنه» روایت سفر ضریح جدید امام حسین (علیه السلام) از شهر مقدس قم به کربلای معلی است که با نثری داستان‌گونه به نگارش درآمده است. این اثر بیش از هر چیز نمایش‌دهنده سبک یادداشت‌نویسی مهدی قزلی است که به‌دلیل محتوای معنوی خود برای عموم مخاطبان می‌تواند بسیار قابل اعتنا و توجه باشد.

رهبر معظم انقلاب پس از مطالعه، تقریظی بر این اثر نوشته‌اند که به شرح ذیل است:

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست‌
این چه شمعی است که جانها همه پروانه‌ اوست‌

اى شعله‌ فروزان، اى فروغ تابان، اى گرمابخش دل‌هاى خلایق! تو کیستى با این شکوه و جلال، با این شیرینى و دلنشینى، با این هیبت و اقتدار، با این‌همه لشکر دل‌به‌همراه، با غلغله‌ فرشتگان که در کنار موکب تو با آدمیان رقابت می‌کنند؟ تو کیستى اى نور خدا، اى نداى حقیقت، اى فرقان، و اى سفینة النجاة؟ چه کرده‌اى در راه خدایت که پاداش آن خدائى‌شدنِ هر آن چیزى است که به تو نسبت می‌رساند؟ بنفسى انت، بروحى انت، بِمُهجَةِ قلبى انت، و سلام الله علیکَ یومَ وُلِدتَ و یوم اُستُشهِدتَ مظلوماً و یوم تُبعَثُ فاخِراً و مَفخَراً. 93/2/29.

بسیار خوب و با ذوق و سلیقه نوشته شده است؛ و با نگاه هنرمندانه و کنجکاو و نکته‌یاب. خواندم تا 93/2/28.

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

رسیدیم به روستای نهر میان. مردم یاحسین‌گویان می‌دویدند سمت ضریح، انگار که بخواهند تریلی را فتح کنند. چند دقیقه ایستادیم و موقعی که تریلی داشت حرکت می‌کرد، به مردم می‌گفتیم لبه حفاظ را ول کنند که یک‌وقت زمین نخورند. پسر جوانی سماجت می‌کرد. گفتم: پسرجان، ول کن، الآن زمین می‌خوری. پسر که فهمید دیر یا زود باید تریلی را رها کند، به من گفت: "ببین، من فرشادم، من را  به اسم دعا کن کربلا". بعد تریلی را ول کرد. داشتیم دور می‌شدیم که داد زد: "فرشاد... یادت نره". همان‌جا نشست به گریه کردن و کف دستش را کوبید زمین. دور می‌شدیم و فرشاد نشسته بود کنار جاده. من هم نشستم پشت تریلی به گریه. حاضر بودم همه چیزم را بدهم جایم را با فرشاد عوض کنم.   تسنیم 115  



۲۳/۰۹/۱۳۹۳ - ۱۰:۰۸




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن