تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زباله را شب در خانه هاى خود نگه نداريد و آن را در روز به بيرون از خانه منتقل كنيد،...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826051813




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آزاد انديشي اسلامي (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آزاد انديشي اسلامي (2)
آزاد انديشي اسلامي (2) نويسنده: سيدحسين همايون مصباح اينك كه تصوير و انگاره اي از آزاد انديشي به دست آمده است، حضور و نقش آن انگاره را در تمدن اسلامي مي نمايانيم:نسبت آزاد انديشي اسلامي با تمدننسبت آزاد انديشي با تمدن، بيشتر دو صورت مي تواند داشته باشد.1. يك سويه.2. دو سويه.يك سويه به اين معني كه آزاد انديشي از شمار سازه ها و عوامل توليد و شكل گيري تمدني بوده باشد وليكن پس از آن ، تمدن پديد آمده به طور درون زا آزادي را پرورش ندهد.دو سويه، بيان پيوند و داد و ستد زايشي و رويشي ديالكتيك آزادي و تمدن است. آزاد انديشي از عوامل مهم در فرآيند توسعه و توليد تمدن به شمار مي آيد و از آن سوي تمدن نيز، به زايش و پرورش درون زاي آزادي مي پردازد.نسبت آزاد انديشي اسلامي با تمدن، از گونه دوم است و در آينده نيز بايد چنين باشد. از اين روي نگاه به اين نسبت در دو برهه زماني راهگشا به نظر مي رسد. اما نگاه به گذشته، نه براي ماندن در آن يا نگاه ابزاري به آن افكندن و به رخ ديگران كشيدن، بلكه براي پيدايي انگيزه جهت ترسيم و توليد برنامه هاي جامع و كارآمد براي ساختن تمدن پويا و بالنده كه در سايه سار و پرتو رخشان آن بشريت در آينده، به سوي سرمنزل مقصود سيركند شجاعت زيستن و بودن درون زا در آن.الف . نسبت آزاد انديش اسلامي با تمدن در گذشته: تاريخ و تجربه هاي گذشته اين واقعيت را به روشني به اثبات مي رساند كه اسلام توانست تمدن بزرگي را پايه و بنياد بگذارد. در پيدايي و سامان يابي چنين تمدني علتها و سببهاي گوناگوني نقش داشته و اين تمدن برساخته مجموعه آنهاست. اما بيش از همه آنها، عنصري كه سرنوشت ساز و با حقيقت اسلامي سازگار مي نمايد، همانا «آزاد انديشي» بوده است.نگاه به گذشته تمدن اسلامي كه با پيدايش اسلام آغاز و از قرن دوم هجري تا اواخرقرن ششم هجري (اين كه گفته شده است اوج تمدن اسلامي بين سالهاي دوم تا پنجم هجري بوده، بيشتر ناظر به مؤلفه هاي علمي آن، مانند رياضيات، داروسازي، پزشكي، شيمي، فيزيك و...است. اما ادبيات، هنر و عرفان، بيشتر در دهه هاي آخر شكوفايي تمدن اسلامي شكوفا مي شود و به بار مي نشيند و تا نيمه هاي قرن هفت به اوج مي رسد و ادامه مي يابد) به اوج و بارآوري خويش مي رسد، به روشني گواه حضور و بالندگي عنصر مهم و نقش آفرين بنيادين آزاد انديشي است. كه در اين حوزه در زير سقف بلند اين بناي باشكوه، چند مؤلفه بيشتر نمود دارد: تحمل، تاب آوردن ديدگاه ها و عقايد ديگران، نوآوري، تجربي انديشي، گفت و گوي منطقي.1. يكي از عاملهاي مهم رشد و شكوفايي تمدن اسلامي در گذشته (در برهه زماني مشهور كه تمدن اسلامي پديد آمد و به شكوفايي رسيد) همانا باز شدن باب نقد و انتقاد، باور داشتن و پشتيباني از آن و گسترش دامنه آن بود. تا آنجا كه اصول و باورها را در بر مي گرفت. در جامعه اي كه همه مردم، باور و احساسات شديد ديني و مذهبي دارند، در مهمترين مراكز ديني مانند مكه، مسجد النبي، در حضور پيشوايان ديني، كسان و گروه هاي دگرانديش و بي اعتقاد به دين، مي آيند و دين، و پيامبري و عصمت انبياء و فراتر از همه وجود خدا را به نقد مي كشند و انكار مي كنند؛ اما كسي مانع نمي شود و حكم تكفير و بيگانه بودن صادر نمي كند، بلكه فضاي آزاد بحث و گفت و شنود و مناظره فراهم مي گردد و چه بسياري از اين راه و در آوردگاه گفت و گو، به اسلام مي گروند، روشن است كه در پرتو اين پديده ي شگفت، چه انقلابي روي مي دهد. اين ويژگي را همه اهل انصاف و آشناي با تمدنها و تاريخ مكتبها و بشر، از شاخصه هاي رفتار اسلامي و تمدن ديني دانسته اند.«روزي مفضل (يكي از شاگردان امام صادق) در مسجد مي بيند كساني در باره ي مسائل اساسي دين سخن مي گويند و آنها را مورد نقد و حتي انكار قرار ميدهند. مفضل با آنان تندي مي كند، آنان پس از گفت و گو پي مي برند كه وي از شاگردان امام صادق(ع) است. به او مي گويند در نزد جعفربن محمد، سخناني تندتر از اين گفتيم و اصول مورد پذيرش وي را انكار كرديم و ليكن او، با آرامي و منطق پاسخ گفت.» (1)در مكتب امام صادق(ع) آزاد انديشي به گونه اي بود كه حتي شماري از شاگردان ايشان، با اعتقاد به معصوميت و مصون از خطا بودن فكر و گفتار و عمل امام(ع) با وي به بحث مي پرداختند، از ايشان براي سخني كه ارائه مي فرمود، دليل مي خواستند و گاه به حضرت ايشان ايراد مي گرفتند.نمونه هاي فراوان از فرهنگ نقد و تقليد ستيزي را در كتابهايي كه در باب احتجاجها نگاشته شده است مي توان يافت.امام خميني با تأكيد بر ويژگي انتقادي بودن تفكر اسلامي، پيشينه فرآيند تمدن سازي را بازگو كرده و با تمدن صادراتي كه برابر تقليد و گرفتن غيرمنتقدانه است، مخالفت مي ورزد:«با تمدن، اسلام مخالف نيست، با دلبستگي و محدود شدن مخالف است. همه مظاهر تمدن را انبياء قبول دارند، لكن مهار شده نه مطلق و رها... ما با تمدن مخالف نيستيم، با تمدن صادراتي مخالفيم، تمدن صادراتي ما را به اين روز نشانده است.» (2)در عرصه علوم نقلي و عقلي در تمدن اسلامي شاهد گوناگوني مكتبها، آراء و انديشه ها هستيم؛ تا جايي كه پاره اي از اين انديشه ها و مكتبها، به طور كامل نازسازگار با يكديگر هستند. در ساحت حديث، فقه و اصول، انديشه ها، و رشته هاي گوناگون، چون راوي شناسي، روايت شناسي، متن و مضمون شناسي، كه سبب افزايش و پيدايش علوم ديني و نقلي مي گردد، بروز يافته است.جريانهايي مانند: ظاهر گرايي، سلفي گري، اخباري گري، مكتب اجتهادي و اصولي، فقه روايي و فقه استدلالي، انديشه ها، روشها و مكتبهاي مختلف تفسيري و تأويلي در باب متن دين، مثل قرآن (حديث گرايي، عقل گرايي، واقعيت گرايي ساخت شناسي و زبان گرايي در تفسير)، و نيز فرقه هاي كلامي چون اعتدال ، اعتزال، اشعري گري... كه در باب جايگاه و كاركرد خرد، تبيين و تحليل مفاهيم و آموزه هاي اساسي دين مثل وحي، حقيقت قرآن، علم و قدرت خداوند، بايستگيها و نابايستگيهاي رفتار آدمي، نبوت و امامت و... به باورها و انديشه هاي گاه ناسازگاري مي رسند.و همچنين جريانهاي معنويت گرا، مانند تصوف، باطن گرايان، طريقت پويان، و حقيقت طلبان، اباحيون، عرفان گرايان نظري... كه به خرد پروري و خرد سيتزي هر دو راهنمون و راهبرند.و نيز انديشه ها و مكتبهاي فلسفي و ضد فلسفي مختلف كه همگان به گونه اي تأسيسي، تكميلي؛ امضايي؛ التقاطي و اقتباسي در دامن تمدن اسلامي پيدايي و پويايي داشته اند، برآيند روحيه و فرهنگ نقد و انتقاد پذيري در تمدن اسلامي اند، به ديگر سخن، يكي از عاملهاي كليدي زايش و رويش چنان انديشه ها و روشها و مكتبها، همانا فرهنگ نقد و انتقاد است و اگر اسلام به آزاد انديشي احترام نمي گذاشت و اعتماد نداشت، بي گمان، تمدن اسلامي شاهد اين همه انديشه ها، و باورهاي گوناگون و گاه ناسازگار و گسترش علوم عقلي و نقلي نبود.2. از نسبتهاي ناروا و نادرستي كه به انديشه و تمدن اسلامي داده شده است، همانا عاطفي و اسطوره اي انديشي و بي توجه به انديشه هاي واقع گرايانه، عيني و تجربي قملداد كردن آن است. با اين پندار و انگار گفته اند: از اين جهت است كه دانشتهاي تجربي، بويژه در ساليان و روزگاران پسيني در دامان تمدن اسلامي زايش و رويش نداشته است.البته تفكر اسلامي شاخصه هاي متنوع دارد منحصر به تجربه نمي گردد و نيز در برهه هايي از تاريخ تمدن اسلامي، به دليلهاي مختلف ، چنان وضعيتي پيش آمده است. اما اين كه آن را از ويژگيهاي تمدن اسلامي بدانيم به هيج وجه اثبات پذير نيست و واقعيتهاي تاريخي ـ تمدني و حقيقت اسلام چيزي مخالف آن را بيان مي دارد؛ چه اين كه پيشينه تمدن اسلامي نشان مي دهد كه يكي از عاملهاي برجسته شكوفايي و پيشرفت تمدن اسلامي، همانا به كاربستن و اعتبار روش و شيوه مشاهداتي و به آزمون گرفتن از سوي مسلمانان بوده است كه بعدها به اروپا رفته و بنياد دانش جديد را ساخته است و به نام اروپائيان ثبت گرديده است. اين واقعيت را مورخان و دانشمندان غربي و غير مسلمان نتوانستند انكار كنند، بلكه آن را بيان كرده و به آن اعتراف داشته اند.بريفو مي گويد:«يونانيها، طبقه بندي كردند تعميم دادند و نظريه پردازي كردند. ولي شيوه صبورانه ي مشاهده و پژوهش تجربي كه مي بايد به تفصيل و براي مدت زيادي پيگيري شود، با خلق و خوي آنان كاملاً بيگانه بود. آن چه ما علم مي ناميم همان چيزي است كه در نتيجه تجربه، مشاهده، و اندازه گيري به وجود آمده و توسط عربها در اروپا مطرح شد... تمدن اسلامي، سهم بسزايي در علم دارد.» (3)جورج سارتن، مورخ شيهر علم گفته است:«دستاورد اصلي و ناآشكار قرون وسطي ايجاد روحيه تجربه گرايي بود و اين روحيه تا قرن دوازدهم عمدتاً كار مسلمانها بوده است.» (4)و باز در سخن جيبون تاريخدان معروف انگليسي مي خوانيم:« بر اثر تشويق امراي مسلمين نسبت به علم، ذوق علمي در مسافت زيادي بين سمرقند و بخارا تا فارس انتشار يافت و گفته مي شود كه يكي از وزراي سلاطين اسلامي ، دويست هزار دينا براي تأسيس دانشگاه علمي در بغداد خرج كرد و سالانه 15 هزار دينار وقف آن نمود. اين دانشگاه 6 هزار نفر محصل داشت كه در آن فرقي ميان فقير و غني نبود...» (5)روشن است كه دانش و صنعت در گاه نااستواري ناسامان مندي انديشه و عمل، و نبود نوآوري و ابتكار نمي رويد و به زايش، پويايي و بالندگي نمي رسد. و همه اينها در نبود آزاد انديشي معني و هستي نمي يابد. اين كه تمدن اسلامي (قرن 2تا5 هجري) به اوج شكوفايي رسيده، از آن روي بوده كه آزاد انديشي، جايگاه ويژه داشته است.علوم رياضيات (مثلثات، جبر، هندسه)، علوم طبيعي ـ تجربي (شيمي، فيزيك، پزشكي با شاخه هاي گوناگون) صنايع مختلف كه از فرآورده هاي آشكار روش پيش گفته هستند كه تمدن اسلامي به اوج رشد و شكوفايي اش مي رسند و امواج سازنده آن به سرزمينهاي پيرامون راه مي يابد و اروپا از آن خوشه ها بر مي گيرد و سپس خرمن مي كند و بنياد تمدن نوين غربي را مي ريزند.استفاده از كاغذ، هر چند در تمدن چيني پيش از اسلام، رايج بوده؛ وليكن پس از ظهور و گسترش اسلام و به اسارت در آمدن چينيها به دست مسلمانان در كاربرد و صنعت كاغذسازي دگرگونيهاي اساسي به وجود آمد و سپس اين صنعت به اروپا رفت و با همكاري و نقش اثرگذار چيني ها، مسلمانان و سپس اروپاييها، صنعت چاپ، كه نقطه عطفي در فرهنگ فكري و تمدن بشري به شمار مي رود، به وجود مي آيد.«مسلمانان در بسط و گسترش يكي از مهم ترين عوامل ارتباطي فرهنگي، يعني كاغذ؛ كه مي توان آن را اساسي ترين عامل انتقال مفاهيم انساني و علمي دانست، نقش اساسي و بنيادي داشتند. اين صنعت از طريق مصر و اندلس به اروپائيان رسيد و نخستين كارخانه هاي كاغذسازي در ايتاليا، در حدود 1276م. در فرانسه1348م. در آلمان در 1390م. و در انگليس در 1495 م. تأسيس شد.» (6)امروزه چنان به صنعت موشك سازي نگريسته مي شود كه گويا مخترعان و پديدآورندگان اصلي و نخستين آن آمريكاييها و يا اروپاييهايند، در حالي كه با كشف فرمول باروت از سوي مسلمانان و استفاده از آن در توپها، مهندسان مسلمان بودند كه صنعت موشك را پايه ريزي كردند. (7)در دانش ستاره شناسي، جغرافيا و تاريخ، رياضيات و جبر، مسلمانان پيشتاز بودند:«جبر و مقابله خوارزمي در قرون وسطي نزد اروپائيان از اهميت خاصي برخوردار بود. و تا زمان ويت (1603-1540م.) پايه ي مطالعات علمي در اروپا بود. همين گونه واژه ي الگوريتم به معني فن حساب، يا محاسبه، از نام خوارزمي گرفته شده وارد زبانهاي اروپايي گشته است.» (8)مهندسان مسلمان تلاش گسترده و دقت زيادي به كار بردند تا آب را به خدمت خود در آورند؛ چيزي كه زندگي مسلمانان بستگي زيادي به آن داشت. براي آبياري زمين انواع چرخهاي آبي، پمپها و ماشينهايي كه با روش هرمي آب را بالا مي كشند، و حتي دستگاني براي بالا كشيدن آب به وسيله به كار بردن آتش ساختند... (9) در حدود 880م يك پزشك اسلامي به نام ابن فرناس در اسپانيا، نخستين وسيله ي پرواز را ساخت كه با پارچه و پر، آن را پوشش داده بود.ابن فرناس (آزمايش 880م) واقعاً موفق شد كه با اين وسيله زماني طولاني خود را در هوا نگاهدارد. (10)حسن بن الهيثم دانشمند معروف مسلمان كه در اروپا به نام الحسن شناخته مي شود، كشفيات علمي آزمايشگاهي دوران سازي انجام داده است، از جمله محاسبه انكسار نور، نظريه حركت صفحه اي بر روي جام نامرئي، اثبات اين كه همه ي كرات سماوي ، از جمله ثوابت از خودشان اشعه نوري دارند و فقط كره ماه است كه روشنايي خود را از خورشيد دريافت مي كند. و نيز با آزمايش ثابت كرد شعاعي كه از چشم خارج مي شود، سبب ديدن نمي شود، بلكه جسم مورد ديد است كه شعاعش به چشم مي تابد و به وسيله بدنه شفاف (عدسي) چشم، معكوس مي شود. (11)علي بن عباس نخستين كسي است كه حركات رحم را كشف كرده كه بر اثر انقباض، جفت را بيرون مي فشارد. برخلاف گمانه و نگره پيشين كه حركت مستقل بچه را در رحم، عامل بيرون آمدن اش از شكم مادر مي دانستند و قائل به حركت و انقباض خود رحم نبودند.او، همچنين در باره زخم گردنه رحم و سرطان در اين حدود، نوشته هايي به جاي گذاشته است. او هزار سال پيش تر از داروين از اصل انواع و ظهور آنها بر اثر دگرديسيهاي ضروري به تناسب محيط زيست و شرايط زندگي سخن به ميان مي آورد. (12)زكريا رازي بينش علمي را به غرب آموخت و سير بيماري سرخك و آبله را با دقت تمام ترسيم كرد و مرض نقرس را از رماتيسم جدا دانست. (13)ابن سينا، برخلاف اعتقاد پيشينيان كه بافتهاي شل ، مانند مغز و بافتهاي سفت مثل استخوان را التهاب ناپذير مي دانستند، اثبات مي كند كه هر دو نوع بافت التهاب پذيرند.همچنين او نخستين كسي است كه بين بيماريهاي التهاب كيسه (آبشامه) مغز و ديگر بيماريهاي واگير كيسه مغزي فرق گذاشته و آن را شرح مي دهد و اولين دستور معاينه ي تجزيه اي براي بازشناسي بيماريهاي گنيك اشتار، التهاب غيرواگير كيسه مغز و مننژيت را صادر و انجام داد و بهترين روش تجزيه اي براي بازشناسي بيماري سينه پهلو، التهاب ريه، اينتر كوستال نويرلگي، دمبل كبد و ميتل انتسوندونگ را در اختيار جامعه بشري گذاشت و اين كه پيدايي سرطان در يك عضو نشانه ي سرطاني شدن اعضاي مختلف بدن بيمار خواهد بود، مشاهده و آزموني است كه اولين بار ابن سينا انجام داد است. (14)ابن زهر، اولين تشريح روشن از التهاب ديافراگم و التهاب مربوط به خشك «كيسه آب شامه قلب» را ارائه و اختلاف آن را با بيماريهاي ريوي نماياند. (15)در دوران شكوفايي تمدن اسلامي (قرن 2تا6 هجري/9تا 13 ميلادي) آموزش ، دانايي، كتاب خواندن و كتاب داشتن، ملاك و معيار بود. در بغداد در سال 891م. يكصد كتابخانه ي عمومي وجود داشت. هر شهري براي خود كتابخانه اي تأسيس مي كرد و مسلمانان با آرامش تمام در آنها به مطالعه و پژوهش مي پرداختند و كتاب به امانت مي بردند. در كتابخانه ها براي مترجمان و رونويس كنندگان، محل ويژه اي وجود داشت و نيز سالنهاي خاص براي اجتماع ، گفت و گو و مناظره فراهم بود. (16) نمونه هاي ياد شده گواه روشني بر فرهنگ نوآوري و ابتكار، مشاهده و آزمون، تجربي و آزمايشگاهي انديشي و در مجموع، آزاد انديشي اسلامي است كه اسلام حقيقي و سنت رسول الله(ص) مهمترين عامل زايش و رويش آن بوده است. اگر غير از اين بود، امكان پيدايي تمدن شكوفا و باروري در برهه اي از زمان ياد شده ممكن نبود.3. منطق گفت و گو، تحمل ، بردباري و مدارا. اين دو امر بيشتر در زمينه و زمانه اي مي رويند كه :نخست آن كه : حقيقت جويي و كمال طلبي به عنوان اصل و قاعده زيستي پذيرفته شده باشد.دو ديگر: حقيقت و كمال منتشر و مشاع دانسته شود.سه ديگر: انحصار گرايي مذموم و مطرود گردد.چهار ديگر: انسان موجود خطاء پذير شناخته شود.پنج ديگر: شناسايي و باور به حق مندي انسان.شش ديگر: كلان انديشي و پرورش ارزشهاي عام و عمومي و انساني چون كرامت، عدالت، حيات پاكيزه و سالم، خردورزي، تعالي انساني، آسايش و امنيت همگاني...روشن است كه بردباري و گفت و گو در نبود سازه ها و زمينه هاي نامبرده عينيت نمي يابد.گفت و گو و تحمل در پيشينه تمدن اسلامي (چه هنگامي كه در اوج قدرت بود و چه در هنگام افول و ناتواني) به خوبي بازتاب دارد. كه در دو محور اين را مي توان معرفي و اثبات كرد:يك . تمدن اسلامي (نه اسلام) يك محصول خالص تأسيس بتمامه نيست؛ به اين معني كه اين تمدن (چون ديگر تمدنها) كم كم در اثر داد و ستدها و پيوندهاي هوشمندانه و سامان مند با تمدنهاي پيراموني خودش مانند تمدن يونان و روم، هند، ايران و چين شكل مي گيرد. و در اين فرايند، عناصري را بر مي گيرد، پالايش مي كند و بر بنياد عناصر تأسيسي خود، آنها را خودي ساخته و مجموعه اي را به نام تمدن اسلامي پايه ريزي مي كند و بيرون مي دهد. و آن گاه اين تمدن در مسير رشدش مجموعه اي از محصولات نويني ساخته و به ديگران عرضه مي كند. پيداست اگر شش روحيه و صفات رفتاري و ذهني پيش گفته در تمدن اسلامي نبود، داد و ستد و پيوندي بر بنياد گفت و گو و تفاهم اتفاق نمي افتاد. شايد چيزي از گونه ي طرد و يا زورگيري و استعمار به وجود مي آمد كه خوشبختانه تمدن اسلامي آن را نشان نمي دهد. بلكه اين تمدن در پناه و پگاه اسلام با اديان، مكاتب، انديشه ها، افراد، اجتماعها، فرهنگها و تمدنهاي غيراسلامي وارد داد و ستد منطقي مي گردد و براعتلاي تمدن اسلامي مي افزايد. از اين رو شايسته است كه گفته بشود يكي از ويژگيهاي تمدن اسلامي در گذشته گفت و گو بوده است. به باور حسن حنفي:«هيچ تمدني مانند تمدن اسلامي با تمدنهاي همجوار خود به گفت و گو نپرداخته است؛ چه تمدنهايي كه در شرق تمدن اسلامي قرار گرفته اند، مانند تمدن ايران و هند و چين و چه تمدنهايي كه در غرب آن واقع شده اند، مانند يونان و روم، همچنين در شمال با تمدن غربي و در جنوب با تمدن آفريقايي، به گفت و گو پرداخته است... چه در گذشته كه در موضع قدرت و پيروزي قرار داشت، چه در عصر حاضر كه در موضع ضعف و حالت شكست قرار دارد.» (17)دو. سعه صدر، مدارا، تساهل و تحمل باورها و انديشه اي ديگران و مخالفان و فراهم سازي محيط آرام أمن وآزاد براي زيستن و انديشيدن و پژوهيدن آنان، بدون هر گونه تحميل باور و پيش شرطي از سوي اسلام. بسيار افراد و گروهايي بودند كه در جامعه آن روز خويش امنيت نداشته، ولي در جامعه اسلامي با حفظ اعتقادات شان به مقامهاي بالاي علمي رسيدند:«همين افراد غير مسلمان كه برخي از آنان مهاجر به حوزه اسلام بودند، يا به دعوت اسلام رهسپار بلاد اسلامي شدند، در ديارخود، نه تنها جايگاهي نداشتند، بلكه با مشكلاتي امنيتي هم روبه رو بودند. خاندان بختيشوع اگر به بيزانس يا روم شرقي بر مي گشتند، به دليل اعتقادات شان بر مذهب نسطوريوس، مورد تكفير واقع مي شدند. اين امر مسلم است كه در يك فقدان امنيت، علمي رشد نمي كند و پزشكي اين چنين پديدار نمي گردد، بلكه آن چه اسباب تعالي و رشد شخص ايشان را فراهم آورد، سماحت و علم پروري جهان اسلام است.» (18) همچنين يكي از عوامل گسترش و پذيرش اسلام در بيرون از مركز و در محيط پيراموني مانند ايران، مصر، شمال آفريقا، اندلس و كشورهاي اروپايي چون اسپانيا و ... همانا تسامح و تساهل، تحمل و بردباري، احترام، تأمين حقوق، عرضه خدمات و توزيع عوامل و منابع زيستي براي همگان، بدون توجه به دين و اعتقادات، طبقه و منزلت اجتماعي آنها بود. دكتر خوزه از اساتيد تاريخ در دانشگاه اسپانيا، همين عامل را در گسترش اسلام در اسپانيا و مناطق همجوار مهم دانسته و مي گويد:«در دوران حكومت مسلمانان مسيحيان و يهوديان، در پناه مسلمين با آرامش زندگي مي كردندو تسهيلات شهري به تساوي بين آنها تقسيم مي شد. در طول 800 سال حكومت مسلمانان، آثار علمي، هنري و فرهنگي بسياري در اسپانيا به جاي ماند.» (19)دولت آل بويه در اواخر غيبت صغري در محدوده هاي خوزستان، فارس، اصفهان، ري، بغداد و برخي ديگر از مناطق ايران زمين تشكيل شده و حكومت را به دست آوردند و در داد و ستد فرقه هاي ديني با گذشت و مدارا و سعه صدر رفتار مي كردند. دانش، فنون و علوم اسلامي در دوران آنها رشد خوبي داشت. حمدانيان، كه حدود نيم قرن حكومت مستقل را در موصل، حلب، شمال عراق و شامات به وجود آورده و اداره مي كردند، توانستند سطح بالايي از دانش و ادب را در جامعه گسترش بدهند و تفكر اهل بيت را در منطقه پايدار و ريشه دار نمايند.فاطميون در مصر در مدت حكومت شان خدمات فراواني به دانش و اخلاق زيستي كه بازنمود روحيه مدارا بود، نمودند. بنابراين بسي شايسته و واقع بينانه خواهد بود كه گفته بشود گفت و گو و مدارا از مهمترين ويژگيهاي تمدن اسلامي در گذشته بوده است. زيرا اين ويژگي هم در آغاز پيدايش و هم در فرايند گسترش تمدن اسلامي، هماره با آن بوده است و به مانند يكي از عوامل پيشبرنده عمل نموده است. برخلاف تمدن مدرن كنوني غرب كه از همان آغاز بويژه در مرحله و فرآيند گسترشش روش و سازوكار خشونت، تحميل، جنگ و استعمار را جايگزين گفت وگو و مدارا كرد و به اين ترتيب، مهمترين ويژگي تمدن مادر (تمدن اسلامي) را وانهاد و در ماهيت از آن فاصله گرفت. تاريخ به روشني نشان مي دهد كه امواج استعمار همپاي و همزاد تمدن مدرن غرب آغاز گرديده و از سوي آن عملياتي شده است. موج اول استعمار كه به استعمار «اسكاني» معروف است، از سالهاي 1415 م آغاز و به مدت 300 سال ادامه مي يابد. در اين نوع استعمار، استعمارگر در پي جابجايي و نابودي جمعيتي و تغيير نظام اجتماعي كشور استعمار شده است. موج دوم استعمار كه به نام «اشغال سرزميني» ناميده شده است و پس از موج اول آغاز و اندكي بيش از 100 سال ادامه مي يابد، پيش از آن كه به دنبال جايگزيني جمعيتي و نظام اجتماعي باشد، متمركز بر به دست گيري سرنوشت سرزميني براي هدفهاي مورد نظر است. و پس از آن موج سوم استعمار كه از آن به «نفوذ و وابستگي» ياد مي كنند، شروع مي شود و امروز نيز، به صورتهاي مختلف ادامه دارد. و غرض اصلي همانا نفوذ، آن هم بيشتر از گونه اقتصادي و سياسي، بر كشور استعمار شده است.با توجه به آنچه گفته شد مي توان تمدن اسلامي را تمدن خردورزي و آزاد انديشي دانست، به طوري كه با فربهي و فعال بودن آن دو، تمدن اسلامي بالندگي و پويايي داشته است. و هنگامي كه آن دو بي فروغ و روي به افول گذارده اند، تمدن اسلامي نيز پژمرده و راكد شده است.ب. نسبت آزاد انديشي اسلامي با تمدن در آينده: در جهان نوين و به هم پيوسته امروز، داد و ستد و پيوند به صورتها و سيرتهاي گوناگون انجام مي گيرد. يكي از سيماهاي كار آمد آن، همانا انجام داد و ستد در قالب روشها، بافتها، ساختها و كلان هويت است. بدون شك تمدن از شمار مهمترين و بنيادي ترين روش، ساخت و كلان هويت به شمار مي آيد كه به عنوان ملاك و معيار تعامل و اجتماعي شدن در جامعه جهاني عمل مي كند. در اين فرآيند، مجموعه هايي كه چنين كلان هويتي ندارند و يا تمدن شان اندوخته ها و داشته هاي هويت آفرين براي آدميان امروزي نداشته باشد، از متن به حاشيه و از حاشيه به بيرون رانده خواهد شد. از سوي ديگر، خطر و آفتي كه داد و ستد در چنين مقياسي تهديد مي كند، يك سويه شدن پيوند است كه در سرانجام به استبداد مي انجامند. به طور معمول، هنگامي كه داد وستد به صورت يك سويه در خواهد آمد كه دستاوردهاي تمدني يك طرف داد و ستد، نسبت به طرف مقابل، تك سويه و ناكارآمد و محدود باشد. علتها، سببها و نيز راهكارهاي مختلف براي درمان آفت و تبديل تهديد به فرصت و تأمين كارآمدي پيش گفته وجود دارد كه درميان آنها آزاد انديشي (با توجه به ويژگيها و لوازم پيش گفته آن) نقش و قدرت درماني و تأميني ماندگاري دارد. و هر تمدني كه بتواند اين عنصر را توليد، توسعه، توزيع و مصرف نمايد، هم بقا و دوام خودش را بيمه مي كند و هم استبداد بازداري به عمل مي آورد. از اين روي تمركز بر آزاد انديشي اسلامي در فرآيند تمدن سازي و پويايي آن بسي حياتي است. افزون بر اين:1. در زمانه اي كه هم اكنون در آن زندگي مي كنيم و نيز در آينده زيستي، دين، معنويت و اخلاق براي بسامان شدن حيات اجتماعي، يك نياز و ضرورت به شمار مي گردد.2. در جهان اسلام به دليل آن كه دين (اسلام) نقش بسيار پررنگ در زندگي فردي و اجتماعي دارد، به طور طبيعي، به عنوان مهمترين سازه ها و عامل تمدن ساز و يا تمدن سوز (در صورت فهم و عمل نادرست) شناخته مي شود.3. و از آن رو كه انديشه و تفكر و برساخته ها و دستاوردهاي عيني و بيروني و اجتماعي آن بدنه وسيع از تمدن را مي سازد، توجه به بالندگي و خلاقيت آن كه تنها از راه آزاد انديشي به وجود مي آيد، لازم است. بنابراين، باز احيا و شكوفايي تمدن اسلامي در آينده، سخت با آزاد انديشي اسلامي در پيوند است، تا جايي كه شهيد مطهري، تنها راه حمايت و حفاظت از اسلام را در آينده ، تقويت و كاربرد آزاد انديشي مي داند:«من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار مي دهم كه خيال نكنند راه حفظ معتقدات اسلامي، جلوگيري از ابراز عقيده ديگران است. از اسلام فقط با يك نيرو مي شود پاسداري كرد و آن علم است و آزادي دادن به افكار مخالف و مواجعه صريح و روشن با آنها..» (20)روشن است كه پياده شدن و جامه ي عمل پوشيدن اين مهم، در گرو زمينه ها و عوامل آزاد انديشي در اسلام است. يعني بايستي اسلام چنين گنجايي و توانايي داشته باشد، كه از اين پس به بررسي آن مي پردازيم. پي نوشتها:1. بحارالانوار، علامه مجلسي، ج58/3، مؤسسه الوفا، بيروت.2. صحيفه نور، امام خميني، ج68/8؛ ج49/4؛ ج196/11، وزارت ارشاد.3. روزنامه اطلاعات 4/77/6/25.4. همان.5. همان.6. پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، دكترعلي اكبر ولايتي، ج64/1، مركز چاپ و انتشار وزارت خارجه.7. فرهنگ اسلام در اروپا، خانم دكتر زيگريد هونكه، ترجمه مرتضي رهباني، ج 85/1-87، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.8. پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ج118/1.9. فرهنگ اسلام در اروپا، ج184/1.10. همان.11. همان/207-209.12. همان، ج122/2.13. همان/123.14. همان/122-125.15. همان/125.16. همان/277.17. روزنامه كيهان 1380/7/5، انديشه و تمدن اسلامي، حسن حنفي.18. مجله انديشه حوزه، شماره 47-24/48-25، مقاله پويايي و بالندگي تمدن اسلامي، دكتر علي اكبر ولايتي.19. روزنامه جام جم، 1380/3/26، خلاقيت و نوآوري، گفت و گو با دكتر خوزه.20. پيرامون انقلاب اسلامي، شهيد مرتضي مطهري/19-20، صدرا، تهران.منبع:نشریه حوزه 148-149/خ
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 492]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن