واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: رشد خواهم کرد حتی زیر این سقف شیشه ای روزنامه پیام آشنا چاپ کرج روز یکشنبه در ستون نگاه روز خود به قلم "تیلدا حسینی " در گزارشی با عنوان " رشد خواهم کرد حتی زیر این سقف شیشه ای" به شرایط اجتماعی و فعالیت های اداری و سیاسی بانوان در کشور بویژه استان البرز پرداخت.
روزنامه پیام آشنا می نویسد: به عنوان یک زن چقدر در زندگی به موانع پنهانی برخورد کرده اید که شما را از حرکت و بالندگی باز داشته است؟ حضور نیرویی منفی، نهانی و ناشناخته که در مقطعی مهم از زندگی حرفه ای شما به شدت مانع پیشرفت تان شده ولی هیچ گاه نتوانسته اید جنس، ماهیت و منبع آن را کشف کنید. چند درصد از شما بانوان فرهیخته ای را می شناسید که با وجود استعداد فراوان و توانمندی های والای مدیریتی همچنان در مقطعی از کار خود با نوعی ایستایی روبرو شده اند؛ گویی ناگهان تمام چرخ دنده های جامعه از حرکت بازمی ماند تا مردی به جای زنی در رده مدیریتی قرار گیرد و بعد آرام چرخه از نو فعال می شود، غافل از این که استعدادی نابود شد، حقی ناحق شد و رنج سالها زحمت با نادیده گرفتن اصل شایسته سالاری قربانی کلیشه جنسیتی شد.
اگر شما نیز مثل من کنجکاو هستید بدانید چرا سهم زنان در مدیریت کلان استان یا کشور این قدر اندک است؟ چرا سهم مردان در مدیریت 35 برابر زنان است و چرا زنان کشور ما حدود 5 درصد پست های مدیریتی دستگاه های دولتی کشور را عهده دار هستند در حالی که بر اساس گزارش سازمان ملل متحد در سال 1996، در برخی کشورهای پیشرفته سهم زنان در اشتغال 45 درصد و در مدیریت 41 درصداست، این یادداشت را بخوانید. بویژه شما بانوانی که در آغاز راه حرفه ای خود هستید و مطمئنا در آرزوی ارتقاء شغلی و طی مدارج بهتر علمی و مدیریتی هر شب رؤیا به رؤیا علیرغم تمام این پیله کردن های زندگی خواب پروانه شدن می بینید!
باور کنید یا نکنید طبق آمار و گزارش سازمان ملل متحد که شاخص تواناسازی جنسیتی کشورها را گزارش می کند، ایران جزو کشورهایی است که در پایینترین سطوح از نظر مشارکت مدیریتی زنان قرار دارد. گزارش سال 1998 برنامه توسعه ملل متحد بیانگر این است که سوئد با داشتن 7900 امتیاز بالاترین کشور و نیجریه با 121 امتیاز بدترین وضعیت را از حیث شاخص مشارکت مدیریتی زنان داشتهاند. ایران آن زمان در میان 102 کشور مرتبه 87 و امتیاز 261 را به دست آورده است. مقایسه رتبه ایران در سال 1998 با آخرین رتبه محاسبه شده در سال 2002 میلادی نشاندهنده آن است که معیارهای ملی نه تنها بهبود نیافته، بلکه وخیمتر شده، چنان که بر اساس گزارش توسعه انسانی سازمان ملل در سال 2002 ایران از مجموع 173 کشور جهان رتبه 98 را کسب کرده است. حال باید پرسید اینک در سال 2014 میلادی و در میان 187 کشور جهان چه رتبه ای را داراست!؟
سالهاست شاهد شعار حضور زنان در جامعه هستیم ولی چقدر ملاک این حضور، سمبولیک و صوری است و چقدر حضوری فعال و پویا؟ چقدر شعار است و چقدر واقعیت؟ اصلا این حضور تا کجا تا کدام مرز جایز است و در کدام نقطه حاشیه امن شما تهدید می شود و مجبورید برای بدست آوردن جایگاه ارزشمندی که عمری برایش تلاش کرده اید، کمی بیشتر بجنگید و حتی اندکی صدایتان را بالا ببرید شاید این سقف شیشه ای بالای سر شما ترک بردارد!
سقف شیشه ای را اگر بخواهیم به زبان خیلی ساده تر تشریح کنیم، کافیست نگاهی به دور و بر خود بیندازیم و ببینیم بانوان شاغل تا چه حد در کار خود پیشرفت می کنند و دقیقا در کدام نقطه به طور ناگهانی دچار نوعی مکث می شوند و از پیشرفت باز می مانند؟
یکی از تعاریف سقف شیشه ای «عدم توفیق زنان در دستیابی به سطوح عالی مدیریت» است. این اصطلاح اولین بار در سال 1986 در مجله «وال استریت ژورنال» به کار رفت. با این تعریف ساده می خواهیم تأثیر این سقف را بر سر بانوان ایران بیشتر بررسی کینم و به این موضوع بپردازیم که اصلا بانوان از وجود چنین سقف نامطلوبی با خبر هستند؟ در صورت آگاهی از آن چگونه با این پدیده کنار آمده اند؟ چه عواملی مانع رشد و بالندگی شغلی زنان است؟
عوامل و مؤلفه های زیادی در ایجاد این سقف شیشه ای مؤثر است که از جمله آنها می توان به شکاف و تبعیض جنسیتی حاکم در هر جامعه اشاره کرد. مردان در کار کمتر به زنان اعتماد دارند و بسیاری از آنها معتقدند زنان برای پست های عالی مدیریتی مناسب نیستند چون احساساتی عمل می کنند یا بازخورد منفی در کار را حرفه ای تلقی نمی کنند بلکه از آن برداشت شخصی دارند. بسیاری از مردان نیز اصلا حضور مدیر زن و تمکین از وی را نمی پذیرند. از دیگر سو شخصیت خود بانوان نیز در ایجاد و تحمل این سقف شیشه ای بی تأثیر نیست. بسیاری از زنان از اعتماد به نفس پایینی برخوردار هستند و خواسته خود را شفاف و واضح بیان نمی کنند، اعتراض نمی کنند و به یک انگاره منفی نسبت به خود رسیده اند که سبب شده جامعه نیز براحتی این انگاره و ناتوانی زنان را بپذیرد و به این ترتیب چرخه معیوبی ایجاد می شود که فقط منجر به کاهش توانمندی های زنان می شود.
نباید فراموش کرد که دخیل کردن زنان در روند توسعه کشور و رفع بسیاری از تبعیض ها و شکستن کلیشه های جنسیتی و سنتی سبب رشد و بالندگی سرزمینی خواهد شد که بخش اعظم آن را زنان و قدرت و باورهای آنان تشکیل داده است.
7411 / 1200
16/09/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]