تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836951035
این مرد از 46 سال پیش در پارک ملت عکاسی میکند! +تصویر
واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: این مرد از 46 سال پیش در پارک ملت عکاسی میکند! +تصویر
جوون که بودم خیلی خوشگل بودم، قد کشیده، سینهکفتری، چهارشونه، سیبیل از بناگوش در رفته، موها فرفری، صورت تمیز و سفید، کلاه شاپو، اما داشتیم بارمیزدیم، جک باربر ناغافل در رفت و خورد تو گیجگاهم، چشمام چپ شد بعدشم یه بار با دزد درگیر شدم، تیزی کشید، دستمو کشیدم، چهارتا انگشت رو رد کرد، اما خورد به پنجمی...
به گزارش آخرین نیوز به نقل از جام جم، اسمم احمد، احمد راد، اما همیشه خواهر برادرا و قوم و خویش و رفقا صدام می کنن بهروز. سال 1327 توی همین تهرون به دنیا اومدم. بچه چهارراه امیریه هستم. ته تغاری خونه بودم. دو تا برادر، یک خواهر و آخر سر هم من. شش یا هفت سالم بود که پدر و مادرم مُردن. منم پیش برادرهای بزرگ تر موندم. برادرا بزرگم کردند. هر دوتاشون نظامی بودن و خلاصه هرجوری بود منو سر و سامون دادن. تا کلاس ششم بیشتر درس نخوندم، بچه شر و شیطانی بودم. با رفیق و رفقای مدرسه، حسابی معلم ها رو اذیت می کردم، تا دلتون بخواهد شر بودم برای همین اصلا اسم مدرسه ها و معلم هام یادم نیست، از بس که هر سال می انداختنم بیرون و برادرها مجبور بودن که اسمم را مدرسه دیگری بنویسن. ده سالم که بود افتادم دنبال کار، اتفاقی و بزن بهادری شدم شاگرد عکاس محلمون. وردستش می ایستادم و هر کاری که می گفت انجام می دادم، نگاتیو می بردم تاریک خونه، عکس چاپ می کردم، عکس سه در چهار می گرفتم، پادویی می کردم تا پونزده شونزده سالگی. کم کم دوست داشتم برای خودم کار کنم، جوونی بود و کله پر باد. یک کمی پول جمع کرده بودم، چه کنیم؟ چه نکنیم؟ رفتم بازار اولین دوربینم رو خریدم. هنوز هم قشنگ یادم هست. دوربین لوبیتل دوی اصل روس بود؛ از این دو لنزه ها. اون موقع بیشتر دوربین ها روسی بودن. یک دوربین آنالوگ تمیز. 25 تومن ناقابل دادم و خریدمش. دیگه تمام فکر و ذکرم عکاسی بود، دوست داشتم از آرتیست ها فتو بگیرم؛ رفتم لاله زار. عصر تا شب با سه تا عکاس دیگه در لاله زار راه می رفتیم و از آرتیست ها و لوطی ها عکس فوری مینداختیم و تندی می بردیم تاریک خونه. بعد برمی گشتیم و می دادیم دستشون، هر عکس یک تومان. بعدها گفتن که پارکی توی خیابان پهلوی ساخته شده، پارک بزرگ و خوشگلی است، ما هم اومدیم اینجا ببینیم چه خبره. دیگه موندگار شدیم تا امروز. 46 ساله میام اینجا از رهگذرهای پارک عکس می گیرم. با گل، با بلبل، با سرو، با چنار، روی چمن، پای نیمکت، کنار دریاچه، بغل مجسمه، دونفری، تک نفری، پرتره، تمام قد، با لبخند، با اخم، زیر بارون، توی برف، ظل آفتاب، برگ ریزون پاییز، شکوفه بهاری و... موهای سرم را ضربدر ده کنی هم کم است اگر بگویم از مردم عکس انداختم. دوست و رفیق زیاد داشتم، راستش خیلی رفیق باز بودم. اینجا چهل تا عکاس بودیم حالا شدیم چهار تا! یا سرشون رو گذاشتن زمین و مُردن یا سکته غم نون رو خوردن و افتادن گوشه خونه یا معتاد تریاک و هروئین شدن و آواره کوچه پس کوچه ها و جوی آب. اون موقع ها مردم خیلی عکس مینداختن، دست کم روزی چهل پنجاه تا قرعه به اسم هرکدوممون می افتاد، یعنی چهل پنجاه تومن. پول کمی نبود، اما عقل نبود. می دونی؟ همه پول ها رو خرج دوست و رفیق می کردیم و عین خیالمون نبود ولی حالا عقل هست، اما پول نیست. این بستنی فروشی روبه روی پارک رو می بینی؟ این یک مغازه 18 متری بود، اون موقع گفتن بیاید بخرید 250 تومن، مُفت. هیچ کدوممون اونقدر عقل نداشتیم که بریم اینجا رو قولنومه کنیم. فکر می کردیم پاشنه همیشه به همین در می چرخه. نگاتیو هامون رو می بردیم عکاسی «سایه روشن» بغل پارک، «راک فیلم» سر محمودیه یا «چکاوک» سر پارک وی، حالا همون مغازه رو میلیاردم نمی شه خرید. تو خیالمون نبود که یه جای ثابت برای خودمون عکاسخونه داشته باشیم. کی فکرشو می کرد یه روزی تلفنی کشف بشه که همه جا دنبالت باشه، بعد همون تلفن دوربین داشته باشه و بدتر این که دست هرکسی باشه؟ هان؟ کی فکرشو می کرد؟ این جوون ها پاشون که به در پارک می رسه، گوشی هاشون رو در میارن، هرهر و کرکر، خوش و الکی از خودشون عکس می گیرن. برای هم شاخ می ذارن، لبشون رو کج و کوله می کنن، چشماشون رو گرد می کنن، دستشون یه ور و پاشون یه ور دیگه. معلوم نیست این عکس یا رو جلد مجله فکاهی! دائم هم به این عکس هایی که من نمونه رو کارتن چسبوندم و گذاشتم رو نیمکت، نیگا می کنن، می پرسن «آقا عکس میندازی؟ چنده؟ عکاسی؟» بعد که می بینن جواب چشمک هاشون رو نمیدم می گن آقا حشیش داری؟ تریاک چی؟ جون من شیشه رو که داری؟ خوب! شما باشی اعصابت خرد نمی شه؟ جوون جوون دنبال خلاف سنگین اند. سال 54 بود که زن گرفتم، اون زمان نظام آباد زندگی می کردم، زنم همسایه مون بود. عاشقش نبودم نه، دختر تر و تمیز و پاکی بود. ظاهری و باطنی. باباش خدا و پیغمبر رو می شناخت. گرفتمش و زندگی رو شروع کردیم. بعد مدتی که خرج زن و بچه زد بالا رفتم اداره راه و ترابری. اوایل انقلاب بود. گواهینامه پایه یکم رو گرفتم و شدم راننده باربرهای سنگین. چشمم رو ببین چپ شده. اهان! اینو سر کارم از دست دادم. من جوون که بودم خیلی خوشگل بودم. عکسمو ببین. قد کشیده، سینه کفتری، چهار شونه، سیبیل از بناگوش در رفته، موها فرفری، صورت تمیز و سفید، کلاه شاپو. ماجرا این بود که داشتیم بار می زدیم یهویی زنجیر جک بارانداز در رفت و خورد تو گیجگاهم، چشمم چپ شد. شش ماه افتادم گوشه بیمارستان و هفت بار عملم کردن که افاقه نکرد. همین ناقابل شد 65 درصد نقص عضو و از رانندگی برم داشتن گذاشتنم نگهبانی، یه مدتی نگهبان اداره مون تو رباط کریم بودم که دزد اومد. اونجا هم با دزد درگیر شدم که تیزی کشید، از چهار تا انگشتم رد شد و خورد به پنجمی. دو تا بندش پرید که پرید. دیگه واقعا معلول شدم که سال 85 برام بازنشستگی صادر شد. اشتباه تو زندگی ام تا دلت بخواد داشتم، خیلی زیاد ولی هیچ کدوم رو یادم نمونده، نخواستم که یادم بمونه، بشینم غصه چی رو بخورم آخه؟ چه فایده داره؟ گذشته ها گذشته. جوونیه و خامی. تا دلت بخواد خامی کردم. اونجا که گفتم عاشق زنم نبودم راست گفتم، اما عاشقش شدم چون که زندگی من رو جمع کرد. تو این شهر بزرگ انواع بدبختی و خلاف وجود داره، اگر زنم حواسش به زندگی نبود شاید من هم دچارش شده بودم. بزرگترین شانس زندگی ام اینه که خونه دارم، اون موقع ها راه و ترابری تعاونی زده بود به کارمنداش خونه می داد. ما هم سه هزار و پونصد تومن خرد خرد دادیم که برامون تو ولنجک یک واحد آپارتمان ساختند. تا چند سال پیش هم اونجا زندگی می کردم که دختر شوهر دادم و پسر زن دادم و مجبور شدم بفروشمش خرج جهیزیه و عروسی شون کنم، اما خوب الانم راضی ام. خونه ام سعادت آباده. حالا یه آپارتمان کوچیک تر. چه اشکالی داره؟ منفورترین چیزی که تو زندگی ازش بدم می آد و کابوس شب و روز من شده، همین اسباب بازی که بهش می گن تلفن همراه. واقعا بدم میاد. ما را از کار و کاسبی انداخته. میان جلوی ما ژست های مسخره می گیرن و صدبار یک دکمه را فشار میدن که مثلا عکس بگیرن. نه به نور دقت می کنن، نه به کادر کاری دارند، نه به فضا توجه ای، هیچ. تا همین چند سال پیش کار و کاسبی خوب بود ولی الان اصلا. ساعت دوازده ظهر میام تا شش، هفت عصر، سه نفر چهار نفر بیان بگن یک عکس از من بگیر، شده روزهایی که یک قران هم کاسب نبودم. در ذهنم هیچ آرزویی ندارم، آخه 67 سالگی که آدم آرزویی نمی توونه بکنه. همین که زندگیم خوبه، زنم خوبه، بچه هایم آخر عاقبت بخیر شدن. برای من بسه و زیاد. فقط دوست داشتم این هوس عکس گرفتن از سرم می افتاد، می رفتم گوشه خونه استراحت می کردم و این آخری ها بدن را از قید این ترافیک و برو و بیا راحت می کردم.
یکشنبه, 16 آذر 1393 ساعت 11:21
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[مشاهده در: www.akharinnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]
صفحات پیشنهادی
-مردی که 46 سال است در پارک ملت عکاسی میکند
مردی که 46 سال است در پارک ملت عکاسی میکند جوون که بودم خیلی خوشگل بودم قد کشیده سینهکفتری چهارشونه سیبیل از بناگوش در رفته موها فرفری صورت تمیز و سفید کلاه شاپو اما داشتیم بارمیزدیم جک باربر ناغافل در رفت و خورد تو گیجگاهم چشمام چپ شد بعدشم یه بار با دزد درگیر شدماین پیرمرد 72 ساله، "سلطان املت ها"ست! +عکس
این پیرمرد 72 ساله "سلطان املت ها"ست عکس هاوارد هلمر 72 ساله می تواند املت را در عرض 39 ثانیه درست کند بدون اینکه کمترین مشکلی داشته باشد او رازهای آشپزی خاصی دارد که از مهمترین آن ها می توان به نحوه اضافه کردن مواد اشاره داشت هاوارد هلمر 72 ساله می تواند املتالگوی اقتصادی پیشرفت اسلامی ایرانی بر عدالت محوری و مردم سالاری تکیه دارد
حجت الاسلام یوسفی الگوی اقتصادی پیشرفت اسلامی ایرانی بر عدالت محوری و مردم سالاری تکیه دارد تهران - ایرنا - مدیر گروه اقتصاد اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مردم سالاری و عدالت محوری را دو رکن اصلی الگوی اقتصادی پیشرفت در جامعه اسلامی ایرانی برشمرد به گزارش خبرنگار علمی33 سال پیش در چنین روزی ماجرای اخراج نماینده آمریکا توسط مردم سوریه
33 سال پیش در چنین روزیماجرای اخراج نماینده آمریکا توسط مردم سوریهتظاهرکنندگان با شعارهایی نظیر مرگ بر آمریکا در خیابان های دمشق به راهپیمایی پرداخته و هنگام عبور از میدان اصلی شهر که در نزدیکی سفارت آمریکا قرار دارد از فیلیپ حبیب خواستند تا سوریه را ترک کند رخدادهای 12 آذر 136مرد سال 2014 فوتبال آسیا انتخاب شد
مرد سال 2014 فوتبال آسیا انتخاب شد ناصر الشمرانی به عنوان برترین بازیکن سال فوتبال آسیا معرفی شد به گزارش نامه نیوز به نقل از جام نیوز مراسم معرفی برترینهای سال فوتبال آسیا 2014 امروز در مانیل فیلیپین برگزار شد و ناصر الشمرانی به عنوان برترین بازیکن سال قاره کهن انتخاب شد اسماتوصیههایی برای پیشگیری از کمردرد
توصیههایی برای پیشگیری از کمردرد فرسودگی ستون فقرات که میتواند ناشی از بالا رفتن سن باشد عامل اصلی کمردرد است اما با رعایت برخی نکات خطر آسیبدیدگی این عضو کاهش مییابد آفتاب دکتر میشل گلیبر از آکادمی جراحان استخوان در آمریکا گفت بسیاری از افراد مبتلا به کمردرد گله میکنندناپدید شدن مرد 42 ساله در پی آبگرفتگی در رودسر
سهشنبه ۴ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵ ۲۴ فرماندار رودسر گفت هنوز اطلاعاتی مبنی بر غرق شدن مرد 42 ساله اهل روستای زنگول دره بدست ما نرسیده اما تلاش برای یافتن جسد این فرد همچنان ادامه دارد امیر جانبازی فرماندار رودسر در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه گیلان توضیحعاقبت زندگی مرد 50 ساله بعد از 20 سال کارتن خوابی
عاقبت زندگی مرد 50 ساله بعد از 20 سال کارتن خوابی مردی پس از 20 سال کارتنخوابی در یک خرابه از شدت سوختگی و سرمای هوا جان خود را از دست داد این مرد 50 ساله از 20 سال پیش اعتیاد شدیدی به مواد مخدر پیدا کرد و خانه را برای همیشه ترک گفت او تا چند سال پیش داخل خانهای کوچک که متعلقنماینده مردم اسلامشهر در مجلس: نباید بحث بررسی صلاحیت وزاری پیشنهاد علوم را سیاسی کرد/فرهادی رای اعتماد میگیر
نماینده مردم اسلامشهر در مجلس نباید بحث بررسی صلاحیت وزاری پیشنهاد علوم را سیاسی کرد فرهادی رای اعتماد میگیردنماینده مردم تهران ری شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی گفت بحث بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی علوم در خانه ملت را نباید سیاسی کرد حجتالاسلام غلامرضا مصباحی مقدنماینده مردم اردبیل در مجلس: راهاندازی پارک علم و فناوری اردبیل سرعت میگیرد
نماینده مردم اردبیل در مجلس راهاندازی پارک علم و فناوری اردبیل سرعت میگیردنماینده مردم اردبیل نیر نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی گفت راهاندازی پارک علم و فناوری در اردبیل با توجه و عنایت ویژه معاون علمی رئیس جمهور در اردبیل سرعت گرفته و زمینه تجهیز هرچه سریعتر آن فراهمپیش بینی جمع آوری دو میلیارد ریال کمک مردمی در مهران
امام جمعه مهران خبر داد پیش بینی جمع آوری دو میلیارد ریال کمک مردمی در مهران ایلام - ایرنا - امام جمعه مهران گفت با برنامه ریزی صورت گرفته و توزیع چهار هزار قلک در بین مردم مهران برای کمک به پذیرایی از زائران پیش بینی می شود دو میلیارد ریال وجوهات نقدی جمع آوری شود به گزارش اکنجکاوی مرد میانسال جان ۳ عضو خانواده را گرفت
کنجکاوی مرد میانسال جان ۳ عضو خانواده را گرفت مرد میانسال پس از اینکه یک گلوله توپ عمل نکرده در اطراف روستا پیدا کرد آن را با خودش به خانه برد غافل از اینکه کنجکاوی او باعث فاجعهای مرگبار خواهد شد آفتاب به گزارش همشهری روز يكشنبه خبري در رسانهها منتشر شد كه از انفجار مرگبار33 سال پیش در چنین روزی التماس دیکتاتور؛ جلوی پیشروی ایران را بگیرید!
33 سال پیش در چنین روزیالتماس دیکتاتور جلوی پیشروی ایران را بگیرید صدام ضمن بازدید از جبهه جنوب نیروهای مسلح عراق را تشویق کرد که از پیشروی ایرانیان جلوگیری کنند و ایران را مجبور سازند که جنگ را متوقف کند وی به سربازان عراقی نصیحت کرد که نگذارند ایرانیان مواضع تازه ای را اشغالهنرمند پیشکسوت بسیجی: کتاب دفاع مقدس در سبد خرید مردم قرار گیرد
هنرمند پیشکسوت بسیجی کتاب دفاع مقدس در سبد خرید مردم قرار گیرد اصفهان – ایرنا – هنرمند پیشکسوت بسیجی با اشاره به ضرورت حمایت از نویسندگان دفاع مقدس گفت مردم نیز با قرار دادن کتاب در سبد خرید خود و مطالعه کتب مربوط به دفاع مقدس از نویسندگان این عرصه حمایت کنند به گزارش روز جمعپيش بيني 1689 ريالي سود هر سهم صنعتي بهشهر در سال 94
۱۲ آذر ۱۳۹۳ ۱۰ ۴۱ق ظ پيش بيني 1689 ريالي سود هر سهم صنعتي بهشهر در سال 94 شرکت صنعتي بهشهر نخستين پيش بيني درآمد هر سهم سال مالي 94 را مبلغ 1689 ريال اعلام کرده است به گزارش خبرگزاري موج شرکت صنعتي بهشهر پيش بيني شرکت پيش بيني سود هر سهم سال مالي 94 را در آذر ماه امسال مبلغ 1سقوط نفت 60 دلاری، پیش بینی تحلیل گران تا نیمه اول سال آتی میلادی
سقوط نفت 60 دلاری پیش بینی تحلیل گران تا نیمه اول سال آتی میلادی اقتصاد > انرژی - ایسنا نوشت تحلیلگران میگویند قیمت نفت در نیمه اول سال آینده میلادی کف 60 دلاری را تجربه خواهد کرد ایگور سچین رییس شرکت روسنفت گفت قیمت نفت تا پایان نیمه اول سال آینده ممکن استگزارش جروسالم پست از پس پیام اسرائیل به متحدان خود در 1+5: پیشنهادات فعلی به ایران، موجب حمله نظامی ما به تهرا
گزارش جروسالم پست از پس پیام اسرائیل به متحدان خود در 1 5 پیشنهادات فعلی به ایران موجب حمله نظامی ما به تهران می شود در حال حاضر طرفین در مورد مسئله ی متفاوتی گفتگو می کنند آنها در حال مذاکره در مورد اجازه تهران به پنج بعلاوه یک در جهت حفظ ابرو هستند به گزارش نامه نیوز جرو-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها