واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: توقف در مرزهای افراطی گری هفته نامه مرز پرگهر سیستان و بلوچستان در ر مقاله شماره 479 خود مطلبی به قلم "حسینعلی الله دینی" با عنوان،" توقف در مرزهای افراطی گری" چاپ و منتشر کرد.

در ادامه مطلب آمده است: معمولا یکی از شاخصه هایی که در شناخت سطح بلوغ فرهنگی یک جامعه مورد ارزیابی قرار می گیرد، چگونگی کُنش و واکنش افراد آن جامعه به وقایعی است که در زندگی روزمره با آن روبرو می شوند.
بدیهی است که بازخورد و نحوه کُنش افراد با وقایع پیرامونی در افراد مختلف متفاوت است و عوامل گوناگونی می تواند در آن دخیل باشد.
به عنوان مثال علاوه بر ویژگی های خانوادگی که تاثیر بسزایی در کُنشهای رفتاری افراد دارد، بهبود شرایط زندگی، بالا رفتن سطح رفاه عمومی، افزایش درصد افراد دانشگاهی و فراگیری آموزش عمومی و بهداشت از عواملی است که اگر در هر جامعه ای اتفاق بیفتد رفتارهای فردی و گروهی آن جامعه را بهبود می بخشد.
درارتباط با همین موضوع نکته دیگری که همواره درزمینه کُنشهای رفتاری افراد مورد بحث قرار می گیرد، سابقه فرهنگی و تاریخی آن جامعه است.
به عبارتی کُنشهای رفتاری یک فرد ارتباط نزدیکی ابتدا با ساختار خانواده، پس از آن محیط پیرامونی اعم از امکانات و فضای فرهنگی و اقتصادی شهر و روستا و در نهایت کشور و ملتی دارد که در آن متولد شده و پرروش یافته است.
اما با پیشرفت سریع فناوری ارتباطات در یک دهه ی اخیر و فرو ریختن مرزهای مجازی چُنان تغییری در این کره ی خاکی اتفاق افتاده است که دیگر نمی توان افراد یک جامعه را با وجود تفاوت ساختار فرهنگی و اجتماعی، زبان و رسومات اجدادی متفاوت از تاثیر موج تحولات دور نگاهداشت.
این پدیده شاید از دید افرادی که در سه و چهار دهه قبل متولد شده اند و امروز در سنینی هستند که اکثریت فعال جامعه بشری را تشکیل می دهند، چندان قابل فهم نباشد، ولی پیشقراولان نسلی که دوران جنگ سرد و تفکیک کشورها به دو بلوک شرق و غرب را به چشم دیده و تجربه کرده اند، از آنچه امروز می بینند و می شنوند، غافلگیر شده اند.
زیرا بسیاری از آنان پیش بینی می کردند که درسالهای پایانی قرن بیستم و آغاز هزاره سوم جامعه بشری به سمت و سویی خواهد رفت که جنگ بر سر مرزهای جغرافیایی کم شده، تناقضات فرهنگی کاهش یافته، خرافات و کینه ورزی های قرون وسطایی از میان خواهد رفت و به تبع آن اکتریت جامعه بشری با دستیابی به دانش نوین، تمدن نوین و توسعه فرهنگی، از افراطی گری فاصله گرفته و در جهانی عاری از جنگ و خشونت، قحطی و نابرابری با صلح و آرامش در کنار یکدیگر زندگی خواهند کرد.
نسل گذشته وقتی اتفاقاتی که این روزها از گوشه و کنار جهان گزارش می شود را کنار هم می چیند، آن آرزوی بزرگ را از دست رفته می بیند زیرا نه تنها شکافهای ناشی از افراطی گری و عقب ماندگی های فرهنگی و زیاده طلبی های استکبار از میان نرفته بلکه تشدید هم شده است.
امروز نه تنها مشکلی را که گروهی از یهودیان با مهاجرت خود به سرزمین فلسطین به وجود آوردند، همچنان لاینحل مانده معضل دیگری نیز برآن افزوده شده و بخشی بزرگی از مردم جهان نگران آینده خود کرده است،این اتفاق نامبارک، رواج افراطی گری در طیف وسیعی از افرادجوامع مختلف و در سطوح متفاوت است.
دیگر مهم این نیست که یک سیاه پوست آمریکایی یا لندن نشینی آفریقایی تبار یا شهروندی از کشورهای جدا شده شوروی سابق باشی، دیگر تفاوتی نمی کند که آمریکایی، عراقی، لبنانی، کانادایی و افغان)، پاکستانی و یا اهل یکی از کشورهای شمال آفریقا هستی.
مهم این است که جامعه بشری در یک گسترده جغرافیایی ناهمگون و با فرهنگهای گوناگون، مبتلا به یک کُنش رفتاری غیرمتعارف به نام افراطی گری شده است.
کاملا واضح بودکه تداوم رفتارهایی خشن و غیر انسانی مانند بریدن سر و قطع انگشتان دست انسانها به انگیزه هایی واهی، ربودن و تجاوز و کشتن و فروش دخترانی که در سنین بلوغ هستند، انفجارهای انتحاری هر روزه و کشتن مردمان بیگناه، تاثیرات مخربی بر افکار عمومی جامعه بشری گذاشته است.
ولی این اعمال نفرت انگیز علاوه بر آزردن انسانهای با وجدان، تاثیر مخرب دیگری هم از خود بر جای گذاشته و آن بیدار کردن روحیه افراطی گری در میان طیف وسیعی از آدمیان است.
مشکل اینجا است که پدیده افراطی گری به جوامعی که دچار فقر اقتصادی و فرهنگی هم نیستند رسوخ کرده و به عرصه اندیشه سیاستمداران و روزنامه نگاران هم وارد شده است.
دیگر تفاوتی نداردکه خبرنگار یک نشریه محلی، سردبیر فلان روزنامه ی مهم پایتخت، یا سردبیر گاردین و جرزالم پست باشی، مهم این است که با وجود تنوع فرهنگی و زندگی در جوامعی متفاوت، در مقوله افراطی گری همسو و هم قلم شده ای.
دیگر مهم نیست که نخست وزیر فرانسه، نماینده مجلس شورای اسلامی، نماینده کنگره آمریکا، عضو مجلس عوام انگلیس یا رییس جمهور مصر هستی، مهم این است که ماهیت گفتمانی را که مطرح می کنی ریشه در افراطی گری دارد.
در واقع آنچه این روزها در سطح اخبار جهانی قرار می گیرد،کمتر از صلح و آشتی و همزیستی مسالمت آمیز انسانها خبر می دهد، بلکه بیشتر پیامی تلخ از افراطی گری را در خود نهفته دارد.
اگر هرکدام از این وقایع به صورتی منفرد و به فاصله زمانی چند ساله در این کره خاکی اتفاق می افتاد، می توانست بی اهمیت و توجیه پذیر باشد.
بهم پیوستگی زمانی و پراکندگی جغرافیایی این وقایع و انجام ده هزار حمله تروریستی در60 کشور جهان با 18هزار قربانی و61درصد افزایش به سال 92 میلادی آنهم در نخستین سالهای هزاره سوّم که با انفجار برجهای دوقلوی نیویورک آغاز شد، هشدار می دهد که بخش انکار ناپذیری از جامعه بشری در مرزهای افراطی گری متوقف شده و اگر عاقل اندیشان جهان برای عبور از این مرز فاجعه چاره ای نیندیشند، باید چشم به راه وقایع تلخ تری بود.
7437/2047/
04/09/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]