واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ماجراهاي گوجه فرنگي با مردي كه رفت و مردي كه آمد
نویسنده : اولاد آدم
اولاد آدم بالاخره در اين دور بسته گوجه فرنگي گير كرده است و نميداند كه چه بكند. به قول شاعر راهي نه ز پيش و پس، در شهر چنين بيكس... ميگوييد چه شده باز مگر؟! و لابد انتظار داريد كه من بگويم مردي كه از مغازه كنار خانهشان گوجه فرنگي ميخريد رفته است و حالا با آمدن يك مرد ديگر كه از جلوي خانهشان حتي گوجه فرنگي هم نميخرد، مجبوريم كه گوجه فرنگي را گرانتر از برنج بخريم. يكدفعه گوجه فرنگي شده است سلطانالمركبات. يكدفعه گازش را گرفتهاند و عين دلار و مسكن و ماشين و صدتا چيز ديگر كه كشيدندشان بالا، او را هم كشيدهاند بالا و ديگر قيمتش ماند رويش و هيچكس هم نه تنها ككش نميگزد كه مكدر هم نميشود.
روزگار عجيبي است نازنين!... و ديگر نميتوان در كنار كوبيده گوجه سرخ كرده گذاشت و در املت از گوجه استفاده كرد و در آبگوشت يا هر چيز ديگري. بله. گوجه فرنگي از سفرهها رفت. او نيست كبوتر كه چو برخاست نشيند! ميپرسيد علتش چيست؟ و من ميگويم كه مگر علت ميخواهد؟ مگر علت گراني خانه و اجاره خانه معلوم شد؟ مگر علت گراني ماشين و كرايه تاكسي معلوم شد؟ مگر.... البته طوطيان شكرشكن شيرين گفتار چيزهايي گفتهاند. بله. درست حدس زديد، بحث كارشناسي عمدهاي صورت گرفته.... اولاد آدم از آنجايي كه فردي وظيفهشناس ميباشد و در سنگر تحقيق و تفحص، صنعت نوپايي دارد، دلايلش را يكجا با هم گرد آورده و آب سرد را رويش ريخته تا تازه بماند:
1- سال گذشته گوجه فرنگي بهبهان و كنگان در جنوب با قيمت مناسبي خريداري نشد به همين دليل امسال با كاهش توليد آن در اين مناطق مواجه شديم. بنابر اين با كاهش توليد، افزايش قيمت همراه با غبار پراكنده داريم و هيچ مغز متفكري هم نه در وزارتخانه، نه اتحاديه و نه هيچ نهاد ديگري ننشسته ببيند چه ميزان لازم داشتهايم و چه ميزان نه. حالا آن گوجهها كه خشك ميكنند و از مرز شرقي و غربي ميدهند برود هيچ! حالا آنهايي را كه رب ميكنند و از مرز شمالي و جنوبي خارج ميكنند هيچ! حالا...
2 ـ در اين فصل ميوه و سبزي غالباً از جنوب كشور تأمين ميشود و به دليل بعد مسافت، هزينه حمل و نقل بالاي اين محصولات بر روي قيمت نهايي آن در بازار تأثير ميگذارد. هي ميگويند كه فاصله جنوب و شمال بيشتر شده، شما ميگوييد نه. پارسال فاصله كمتر بود گوجه ارزانتر بود. حالا فاصله بيشتر شده و شده آنچه كه بايد ميشده. اصولاً فاصله چيز خوبي نيست. براي برداشت فاصله بايد اقدام فوري كرد. الان فواصل طبقاتي را ببينيد. اولاد آدم ماشين ندارد ولي دلال ميدان بار پرادو دارد لابد!
3 ـ براي كشت برخي محصولات كشاورزي و زودرس شدن آنها در فصل سرد سال سطح مزرعه را با نايلون ميپوشانند و به دليل آنكه هزينه نايلون هم به هزينه توليد اضافه ميشود در نتيجه قيمت محصول توليدي گرانتر از معمول ميشود. پس نايلون خيلي مهم است. يك پتروشيمي است و يك نايلون. شما نميدانيد كه بينايلوني كشيدن چقدر بد است. قبلاً به جاي نايلون، پلاستيك ميكشيدند ارزانتر درميآمد، حالا اما نايلون با توجه به روابط نمايندگان و وزارت نفت و نهادههاي پتروشيمي، شده است كفن مجلسي. گران است. بله! گوجه بايد بكشد بالا.
4 ـ سرماي هوا، هزينه حمل محصولات از جنوب به تهران و كاهش حجم توليد گوجه فرنگي موجب گران شدن قيمت اين محصول در بازار شده است. به اين ترتيب هزينه حمل هم حرف حساب است. الان شما ببينيد يك مسافر را سوار قطار ميكنند، 300 جور قطار دارند برايش. سبز و سرخ و آبي. روان و غيرروان. يك مرغ و دو مرغ و سيمرغ. سفير و كاردار و رايزن. نميدانم با بن و بيبن و عادي و تختي و لوكس و...اين هزينه حمل ما را كشته. فكر كنيد بخواهند ويآيپي هم بكنند گوجههاي قرمز را!
5 ـ اين اتفاق كه امسال در مورد گوجهفرنگي افتاد معمولاً در مورد محصولاتي مثل پياز، سيبزميني و خيار هم پيش ميآيد به طوري كه، يك سال حجم توليد يك محصول آن قدر زياد ميشود كه كشاورزان دچار ضرر و زيان ميشوند و سال ديگر آن محصول را كشت نميكنند. بنابراين عادي است. مثل سيل كه ميآيد. مثل زلزله. مگر ما براي مقابله با آنها كاري ميكنيم كه براي مقابله با اينها كاري بكنيم. اين به آن در!
اينها دلايلي بودند كه رئيس اتحاديه ميوه و سبزي براي قيمت 10 هزار توماني گوجه آورده بود و اولاد آدم در استنتاجش دخل و تصرف كرده بود. اما خداوكيلي، هيچكي نيست كه برنامهريزي كند كه يك ايراني چقدر روغن، چقدر برنج، چقدر گوجه، چقدر.... در طول سال لازم دارد و منابع تأمين آن را مشخص كند؟ يعني هر كس هر كاري خواست ميكند؟ گفتمان اقتصاد ليبرالي كه خيلي خواهان دارد همين است؟ يعني الان توي ناف امريكا هم شير تو شير است؟
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۳ آذر ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]