واضح آرشیو وب فارسی:الف: واکنش طبیعی جامعه ای که تنهاست
بخش تعاملی الف – محمدرضا اصنافی، 1 آذر 93
تاریخ انتشار : شنبه ۱ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۵۷
پیرامون ماجرای تجمع های چندگانه و مراسم باشکوه تشییع پیکر خواننده جوان، مرحوم پاشایی چند نکته به ذهن می رسد:۱.وقتی یک جامعه با یک ساختار فرهنگی اجتماعی تثبیت شده با ویژگی های مثل احساسی بودن، به شدت وابسته کنش عاطفی بودن ، سیاسی بودن و ... در معرض تکنولوژی هار ارتباطی نوینی قرار می گیرد که طبیعتا فرهنگ مبدا خود را باز تولید می کند و این تکنولوژی هر روزه وجه جدیدی از زندگی فردی و اجتماعی آنرا می بلعد دو اتفاق ممکن است بروز کند. نخستین حالت ممکن است هضم ساختار های اجتماعی فرهنگی در ساختار روابط جدید باشد، تبدیل جامعه با حجم بالایی از کنش های جمعی و شبکه های اجتماعی واقعی و عاطفی به جامعه متشکل از سلول های به هم پیوسته، دارای شبکه روابط مجازی ، غیر عاطفی، قانون محور آن هم قانون ابلاغی و نه قانون برخواسته از جامعه می تواند پاسخ به این روند مدرن شدن باشد.این نوع از واکنش را به خوبی می توان در کشورهای جنوب شرق آسیا دید هر چند حاکمیت آنها بخواهد به زور چند سریال و فیلم واقعیت را چیز دیگری نشان دهد.اما وقتی یک جامعه ای از ساختار های اجتماعی فرهنگی قوی و مستحکم بهره مند است به جای هضم، در تلاشی قابل ستایش برای مغلوبه نشدن، ساختار اجتماعی خود را با وضعیت جدید هماهنگ و متناسب می کند و چیز جدیدی را خلق می کند که منحصر به خودش است، به ظاهر با بقیه رفتارهای جمعی اش در تضاد است، غیر قابل پیش بینی است و همگان را به حیرت وا می دارد.از این رو می توان حضور پررنگ در شبکه های اجتماعی، لطیفه سازی های موسمی و ... را نوعی واکنش اجتماعی به آپارتمانهای شصت متری، بیش از دوازده ساعت حضور در خارج از خانه، از بین رفتن روابط عاطفی خانوادگی و دهها الزام ناخواسته مردمی تعبیر کرد که از هنوز دل در گروه خاطرات کودکی و خانه های حیاط دار، اتاق پنج دری و مهمانی های خانوادگی مکرر دارند.۲. این که بعضی سعی در تعمیم تجمع های یادبود مرحوم پاشایی به همه جامعه ایرانی دارند و از آن به وقوع اتفاقی در لایه های زیرین جامعه نام می برند را می توان نوعی خودخواهی تهران محورانه تعبیر کرد که سعی دارد همه جامعه ایرانی و همه اقشار تهرانی را در بخشی از تهران خلاصه کند. به نظر می رسد این واقعه را باید واکنش عمومی به خبر درگذشت خواننده محبوب و تقدیر از حدود یک سال مقاومت یک جوان با صدای عاطفی و محزون با بیماری توسط بخشی از جامعه کلانشهری تعبیر کرد، جامعه ای که محترم است و نیاز های دارد و علایق و اولویتهای دارد که باید محترم شمرده شود.۳. بخشی از جامعه کلانشهری کشور که الزامات زندگی کلانشهری اجازه کنش اجتماعی حقیقی را کمتر به او می دهد و او را تا حدودی وادار به کنش اجتماعی مجازی کرده حالا نیاز دیگری دارد بنام کنش جمعی. جامعه ای که در چندین دهه قبل فرصت ها و بزنگاه های زیادی برای واکنشی اجتماعی و جمعی در اختیار داشت حالا ساختار اجتماعی جدید او را خانه نشین، سرگرم کار و فرد محور می طلبد. هشت سال دفاع مقدس، زلزله رودبار و بم، صعود به جام جهانی ۹۸ و چندین مثال دیگر نمایشی از یک کنش جمعی در سطوح وسیع جامعه ایرانی است. اما این کنش جمعی در وسعت های کمتر نیز قابل تعریف است. در بسیاری از کشور های دیگر دانشگاه( به معنای محل تمرین کنش جمعی نه سالن مطالعه ای ساکت و بزرگ با چند در ورودی!)، تشکیلات مدیریت محله ای و شهری، ان جی او ها، خیریه ها، کنسرت های عمومی و جشن های همه گانی و ... محل تعریف شده ی این کنش های جمعی است. در کشور ما نیز بخش زیادی از جامعه این کنش جمعی خود را در مسجد، هیات و مراسم های عزاداری و دعا و نیایش، راهپیمایی های سیاسی، راهپیمایی های ورزشی و ... تعریف کرده است. و حاکمیت هم آنرا به رسمیت شناخته و تقویت می کند. اما به هر حال بخشی از اجتماع که اتفاقا مراسم مذهبی همانند محرم را پاس داشته و محترم می شمارد آنرا به عنوان یک کنش جمعی با هم طیفان و هم طرازان خود تلقی نمی کند و بخش گسترده ای از حاکمیت نیز طوری رفتار می کند که نه تنها خواسته های این بخش را درک و تامین نمی کند بلکه عامدانه سعی در ندیدن و به حساب نیاوردن این کنشگران اجتماعی به عنوان واقعیت اجتماعی دارد. البته همین شکاف را نیز می توان در میان بخشی از جامعه غیر کلانشهری و بخش دیگری از حاکمیت که خواستگاه و جامعه هدفشان جامعه کلانشهری متوسط به بالا است مشاهده کرد که در جای خود نیازمند بررسی است.لذا از این رو شکاف بین حاکمیت و این بخش از جامعه کلانشهری هر روز بیشتر شده و طرفین نه تنها ادبیات یکدیگر را نمی فهمند و آنرا طنز ابلهانه ای تلقی می کنند بلکه از آن برداشتی کاملا توهین آمیز دارند. از همین رو طرفین بسیاری از رفتار های طبیعی طرف مقابل را توطئه ، شورش و دهن کجی به خود تفسیر می کنند.البته در این میان نقش رسانه های مغرضی که حیاتشان به گسترش این شکاف بستگی دارد را در ایجاد تلقی دشمنانه از رفتار طبیعی دو طرف نباید دست کم گرفت.موج های گسترده تشکیل شده در شبکه های اجتماعی واکنش طبیعی آدمهای سنتی و عاطفی دیروز است که امروز وضعیت جدید زندگی شهری اجازه کنش اجتماعی را از آنها گرفته و تجمع های و جمعیت کثیری اینچنین واکنش طبیعی همین جامعه به نیاز طبیعی خود یعنی کنش جمعی است کنشی با کمک رسانه های اجتماعی و ظرفیتی که یک جوان محبوب دهه شسصتی با بیماری مهلکش ایجاد می کند، نیازی که منتظر بهانه ای برای بروز است، حال می خواهد این بهانه باخت مقابل آرژانتین باشد یا درگذشت دراماتیک خواننده ای محبوب، خوش صدا و مبارز با سرطان.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]