تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش، نابود كننده نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829393863




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بوي بهار


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بوي بهار
بوي بهار به انگشتهايم موسيقي دست مي داد تو را در روز اول فروردين ديدم. تازه به دنيا آمده بود و پروانه ها در حال و هواي بهار، پرسه مي زدند. پنجره ها همه به سمت نگاهت باز بودند و ياس، خيس از لحظه هاي تازه از سر ديوار خم شده بود. برف قله ها آب شده بودند و دماوند از شانه هايت سر مشق مي گرفت. عکس تو در آب چشمه ها جاري بود و به هرجامي رفت. «دلتنگي» از لغتنامه هاي دنيا پاک شده بود. ---روز اول فروردين بود که تو را شناختم. حقيقت در همه جاي تنم مي دويد و رگهايم منبسط شده بودند. از گيسويت بوي همه ي هستي مي وزيد و شناسنامه ات در دست نسيم، ورق مي خورد. نسيم از شوق عطر نامت به جنبش درآمده بود. برگها مي تپيدند و سبزه ها در هم گره مي خوردند. صخره ها به اعتبار نگاهت نفس مي کشيدند و گوش زمان، پر شده بود از آهنگي دلنواز و دلنشين: باز... اي الهه ي ناز... ---روز اول فروردين بود که تو را سرودم. شعرهايم موزون ترين شعرهاي جهان بودند و لحظه به لحظه به زبانهاي زنده دنيا ترجمه مي شدند. چشمهايم شاعر شده بودند و دستهايم از غزل، سرشار. انگار هواي رودکي در من مي وزيد. به انگشتهايم موسيقي دست مي داد. با تمام قافيه هاي جهان، آشنا بودم و استعاره ها براي رسيدن به قلم من، سبقت مي گرفتند. من، زيباترين ديوانها را همان روز، سرودم. شعرهايم را براي پرنده ها مي خواندم و شاخه ها لبريز پرواز و آهنگ مي شدند. آخر همه غزلهايم نام تو بود. ---روز اول فروردين بود که تو را صدا زدم. از لبهايم گل مي ريخت. نامت به تمام فروردين معنا داد و فضا با بال يا کريمها مماس شد. فنجها به طرف صدا پر زدند و در زمين، غلغله شد. تو را که صدا کردم، نامت در جهان منعکس شد. سروها قيام کردند و آبشارها به سجده درآمدند. چشمه ها نامت را تکرار کردند و فضا از لطافت شرشر لبريز شد، باد، خبر را به گوش همه ي فروردين رساند و حالا هر چه سبز در جهان، تو را مي شناسد. ---روز اول فروردين، روز اول توست. اول عشق است. سيد سعيد هاشمي بغض سنگين دستم به دامانت در اين آغاز فصل سرد آخر، سکوت تو غزل را مي کشد برگرد آواز غم بر شانه هاي شهر را بنگر شعري بخوان، آرامشي پيدا کند اين درد پرواز هم تا انتها تا عشق، ممکن نيست بي تو تمام آسمانها مي کنند طرد دنبال چشمانت کجا بايد کبوتر شد اي کاش دل، يک آسمان آيينه مي آورد! ديگر براي انتظارت گريه مرهم نيست آقا! بگو اين بغض سنگين را چه بايد کرد؟ (محبوبه بزم آرا)بهار سوال: «عيد رسيده؟» جواب: «اينجا نه!» بهار آمده امسال خانه ي ما؟ نه! چهار فصل پياپي، اگر زمستان شد يخ قديمي اين فصل مي شود وا ؟ نه! بدون تو همه ي سال برف بوده؟ بله! تمام هم شده يک لحظه فصل سرما؟ نه! بدون موج نگاهت، جهان (که يک ماهي ست) رسيده است به آغوش گرم دريا؟ نه! تمام زلزله ها لرزه نبودن توست و هيچ بعد تو آرام بوده دنيا؟ نه! تو ماه صفحه ي نقاشي جهان بودي درون صفحه ببين ماه مانده حالا؟ نه! اگر چه داخل تقويم ها نوشته بهار بهار مي رسد از راه، بي تو آقا؟ نه! بيا و پس تو خودت از خدا بخواه، که داد ـ جواب خواهش ما را هميشه او با: نه! خودت بگو به خدا که به چشم يک عاشق بهار، فصل قشنگي ست، بي تو اما نه. (مهدي زارعي)منبع:مجله ي حديث زندگي، شماره ي11/س
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 521]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن