تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):دانايى سرآمد همه خوبى‏ها و نادانى سرآمد همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812605293




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

رمزگشایی از همسرکشی پس از 4 سال


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: رمزگشایی از همسرکشی پس از 4 سال

رمزگشایی از همسرکشی پس از 4 سال

مرد شکاک بعد از اینکه همسرش را به قتل رساند برای اینکه او را به آرزویش برساند، جسد را به جنگل‌های مورد علاقه همسرش برد و آنجا رها کرد.

 پسری جوان چندی پیش به مأموران خبر داد مادرش از چهار سال قبل گم شده است و خبری از او نیست. پسر جوان در توضیح اینکه چرا گم‌شدن مادرش را در این سال‌ها گزارش نداده ‌بود، گفت: «چهار سال قبل مادرم به‌طور ناگهانی گم شد. وقتی موضوع را به پدرم گفتیم و از او خواستیم پیگیر شود، گفت مادرتان جایی رفته و برمی‌گردد. او چهار سال است به بهانه‌های مختلف نمی‌گذارد ما موضوع را به پلیس گزارش بدهیم و آخرین بار هم گفت مادرتان قهر کرده و رفته ‌است اما من فکر می‌کنم او مادرم را به قتل رسانده ‌است.» این جوان درباره اتهامی که به پدرش وارد کرد، توضیح داد: «پدرم مدت‌هاست مواد مصرف می‌کند و سر این موضوع با مادرم درگیری داشت. روزی که مادرم مفقود شد آنها در خانه تنها بودند و بعد هم دیگر خبری از مادرم نشد. او زنی نبود که بچه‌هایش را رها کند و برود، بویژه اینکه می‌دانست پدرم اعتیاد دارد. ضمن اینکه روز حادثه قبل از اینکه ما از خانه بیرون برویم آنها با هم مشاجره کرده‌ بودند وقتی به خانه برگشتیم پدرم مدعی شد مادرم خانه را ترک کرده‌ است.» مأموران با شکایت این جوان، پدر او به نام کیوان را بازداشت کردند. متهم ابتدا منکر اطلاع از سرنوشت همسرش «مهری» شد اما بعد به قتل او اعتراف کرد. او گفت: «مدتی بود که شیشه مصرف می‌کردم و سر این موضوع با مهری درگیری داشتم. خودم متوجه می‌شدم هر روز حالم بدتر می‌شود، با این حال نمی‌توانستم مواد را ترک کنم. ضمن اینکه متوجه شده ‌بودم زنم دیگر من را دوست ندارد. در این مدت هرچه می‌گفتم زنم گوش نمی‌کرد. به او مظنون شده‌ بودم و فکر می‌کردم با مردی دیگر رابطه دارد. سر این موضوع چند باری با هم درگیر شدیم.» متهم درباره روز حادثه گفت: «روز حادثه در خانه بودم. زنم بدون اینکه به من بگوید بیرون رفته‌ بود. وقتی برگشت به او معترض شدم و گفتم چرا بدون اینکه به من بگویی بیرون رفتی و باید توضیح بدهی کجا هستی. به حرفم گوش نکرد. حرف‌های تندی زد. او واقعاً من را دوست نداشت. می‌گفت تو حق نداری از من بپرسی کجا رفته‌ام. بعد گفت برای خرید بیرون رفته‌ است در حالی‌که هیچ وسیله‌ای دستش نبود. عصبانی شدم و با هم درگیر شدیم و داد و فریاد راه افتاد. از ترس آبرویم دستم را روی دهانش گذاشتم تا صدایش بیرون نرود. یکدفعه متوجه شدم نفس نمی‌کشد. بدنش شل شد و روی زمین افتاد. لب‌هایش سیاه ‌شده‌ بود. سعی کردم کمکش کنم اما نشد. او جانش را از دست داده‌ بود. برای چند ساعت خانه را ترک کردم و وقتی برگشتم دوباره بالای سر زنم رفتم. به بهانه‌ای بچه‌ها را از خانه بیرون کردم. خیلی ترسیده‌ بودم اما باید با واقعیت روبه‌رو می‌شدم. با برادرم تماس گرفتم و گفتم زنم را کشته‌ام و حالا می‌خواهم خودم را تسلیم پلیس بکنم. او مرا پشیمان کرد و گفت اگر این کار را بکنی تو را قصاص می‌کنند. من که ترسیده ‌بودم حرفم برادرم را قبول کردم.» کیوان در ادامه اعترافاتش گفت: «مهری به جنگل‌های شمال خیلی علاقه‌ داشت و هر بار دلش می‌گرفت به آنجا می‌رفت. آرزویش این بود خانه‌ای در آنجا بخریم. چون نتوانستم آرزویش را برآورده‌ کنم تصمیم گرفتم جسدش را به آن جنگل‌ها ببرم. جسد را لای پتویی پیچیدم و با ماشین به سمت جنگل رفتم و در آنجا رها کردم.» پیداکردن جنازه به‌دلیل گذشت مدتی طولانی کار دشواری بود، به همین دلیل تیم مجربی از متخصصان بررسی صحنه جرم به محل اعزام شدند و بعد از چندین روز جست‌وجو بقایایی از جسدی را که به نظر می‌رسید به مهری تعلق داشته‌ باشد کشف کردند. با انتقال بقایای به دست آمده به پزشکی قانونی به دستور بازپرس، آزمایش دی.ان.‌ای انجام و مشخص شد جنازه متعلق به مهری است و اعترافات شوهر او واقعیت دارد. کیفرخواست علیه متهم با توجه به شکایت اولیای‌دم و مدارک موجود در پرونده صادر شد و وی به‌زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه خواهد شد.



1393/08/16





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن