تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر که خدا را، آنگونه که سزاوار اوست، بندگى کند، خداوند بیش از آرزوها و کفایتش ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831349909




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سلطانعلی آشوغ خمس فرزند یک پدر


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: "سلطانعلی آشوغ" خمس فرزند یک پدر روزنامه سیستان و بلوچستان در جدیدترین شماره خود روز پنجشنبه 15 آبان با یادکردی از شهدای گرانقدر هشت سال دفاع مقدس نوشت: "سلطانعلی آشوغ" خمس فرزند یک پدر.


گزارشگر این روزنامه نوشته است: یاد باد آن روزگارانی که نماز و دعای سنگرها مقدس شمرده می شد و رزمندگان را با قایق معرفت راهی سرمنزل بهشت می کرد حالا دیگر از آن سنگرهای پرمهر خبری نیست، حالا دیگر خط مقدم، وصیت نامه ها را یک به یک باز می کند و به یاد آن روزها تازه می شود.
یاد رزمندگان به خیر که سر می گذاشتند برسینه خاک جبهه و آن قدر به یاد خدا در آرامش بودند که هیچ توپ و تانکی حریف این همه آرامششان نمی شد.
کوچه پس کوچه های شهر ما پر از یاد و نام شهیدان است همان هایی که افق معنوی انسانیت بودند، همان هایی که عاشق بودند و فقط در پی نوشیدن شربت وصال به معبود بودند.
رازهای نهان در دل عاشقان هیچ نیست جز یک تابوت که تمام هستی را با خود به همراه دارد و بسیار سبک است در این تابوت ها هیچ نیست جز عطر عاشورا... درون این تابوت های سبک باید زندگی را جست.
باید عشق و مهر و محبت را جست، چقدر سنگرها ساده بودند و چقدر روح های رزمندگان عمیق بود، عشق معنی اش را از جبهه و رزمندگان گرفته است، عشق یعنی همنشینی گلوله با گلویی که تشنه است.
چقدر شهیدان نامشان بوی لیاقت می داد و می دهد، یادت بخیر شهید... یادت بخیر شهید مقدس... راستی کو آن پلاک محبوب تو؟ ما بی پلاک تو را نمی شناسیم همه هویت تو، همه ملاک ما همین پلاک بود و همین نماز تو روی خاک جبهه.
جنگ آمده بود تا از حنجره تو پنجره ای رو به سوی خورشید باز کند، جنگ آمده بود تا نور را مهمان صورتت کند چه نورانی شده بود شهید "سلطانعلی آشوغ".
** برادری از جنس نور
سالهاست که برادرم را نمی بینم برادری که همراه و همیارم بود، برادری که تشنه جاودانگی بود، برادری که ایمانش او را به اوج رساند اینها حرف های "عباسعلی آشوغ" برادر شهید سلطانعلی آشوغ است.
او از برادرش می گوید و ما گوش جان می سپاریم تا لحظه لحظه با زندگی شهید همراه شویم.
شهید سلطانعلی آشوغ، در سال 1334 در یک خانواده مذهبی در شهر زابل متولد شد، سلطانعلی دوران کودکی اش را در همان روستای "جزینک شهر زابل می گذراند و برای ادامه تحصیل به شهر زابل می رود.
سلطانعلی از همان کودکی علاقه فراوانی به مسائل مذهبی داشت و سعی می کرد تا همیشه با حضور در مساجد این وظیفه خود را انجام دهد و به نیت دلش که همان رسیدن به معبود بود پاسخ دهد.
مسجد، دل سلطانعلی را آرام می کرد مسجد تمام آرامشی را که شهید می خواست برایش به ارمغان می آورد.
شهید سلطانعلی آشوغ بعد از گذراندن دوره های تحصیلی و اخذ مدرک دیپلم به خدمت سربازی می رود و برای خدمت به زادگاهش بازمی گردد و در بخشداری روستای جزینک شهر زابل مشغول به کار می شود.
بعد از مدتی به واسطه خدمات ارزنده و شایسته اش به فرمانداری ایرانشهر منتقل می شود و در آنجا خدمت می کند.
احساس مسئولیت و انجام کارها و پاسخ به ارباب رجوع در اسرع وقت باعث می شود تا شهید در بین تمامی آشنایان محبوب واقع شود راستی و درستکاری کلید تمام خوبی ها و انجام وظیفه شهید بود حس همنوع دوستی روز به روز در شهید تقویت می شد و کمک به همنوع را همیشه سرلوحه کارهایش قرار داده بود.
** نغمه های شهید
پدر و مادرم، خدا را شکر که مرا هدایت کرد تا توانستم به جبهه بیایم و دینم را نسبت به اسلام و این انقلاب اسلامی و میهن عزیز ادا کنم و اگر کشته شدم برای من از همه چیز در این راه مقدس، شیرین تر است.
خدا را شکر می گویم که به من بینش، آگاهی و تفکر عطا کرد تا بتوانم صراط مستقیم را پیدا کنم و با ریختن خون خودم در راه اسلام توانسته باشم خدمتی کرده و برای اسلام عزتی باشم نه ننگی با خواندن قرآن، همیشه و روح مرا شاد و با دعاهای پر محتوای خود من را هم مورد عفو خداوند قرار دهید.
** هم نوا با شهید میرحسینی
شهید سلطانعلی آشوغ دارای اخلاقیات و روحیات عرفانی بالایی بود و همیشه شوق رفتن به جبهه را در سر می پروراند وی همرزم و همسنگر شهید قاسم میرحسینی بود، میرحسینی و آشوغ سنگر به سنگر نوای "ا... اکبر" را زمزمه می کردند و نمی گذاشتند دست دشمن چپاولگر به مرزهای ایران برسد دوشادوش برادران و دیگر همرزمان تا پای جان ایستادگی کردند؛نگذاشتند کمتر تجاوزی به خاک میهن شود.
شهید سلطانعلی آشوغ چندین مرتبه و در اعزام های مکرر به جبهه مقابل دشمن بعثی می ایستد دیگر نوای جبهه برایش غریبه نیست، با جبهه و همرزمان آن قدر عجین می شود که هر مرتبه با شور و شوق بیشتری به جبهه می رفت.
شهید آشوغ هر دفعه که به جبهه اعزام می شد با رضایت کامل از جانب پدر و مادر می رفت و همیشه و همه جا مهمترین گره گشای کارش دعای پدر و مادرش بود.
آخر فرزندی خوش سیرت و با ایمان و باور قوی قلبی تنها امید پدر و مادر بود برادران همیشه سلطانعلی را الگوی کار خود قرار می دادند و با هم هم صدا و هم کلام می شدند.
شهید سلطانعلی آشوغ نه تنها برای خانواده الگوی یک انسان کامل و نمونه بود بلکه تمامی همرزمان شهید هنوز هم از خوبی ها و ایثارگری های شهید یاد می کنند و او را به دل عزیز می دارند.
دست زمانه شهید را گلچین می کند، خبر شهادت را که به خانواده می رسانند همه می خواستند با دیدن جنازه شهیدشان آرام و قرار بگیرند، اما جنازه ای نبود و تابوت بر دستان خانواده چنان پَرسَبُک بود تا اینکه....
** کشف و شناسایی جسد شهید پس از 10 سال
بعد از شهادت شهید آشوغ در عملیات کربلای 5 در منطقه جنگی شلمچه بمباران های زیادی رخ می دهد و همین امر باعث می شود تا جسد شهید از دیدگان پنهان بماند و هیچکس نمی تواند جسد ایشان را پیدا کند.
تا اینکه برادرزاده شهید عزم خود را جزم می کند تا یاد و خاطره عمویش را هر چه بیشتر زنده کند و شروع به جمع آوری خاطرات و عکس های شهید می کند شهید سلطانعلی آشوغ در ابتدا به عنوان شهید مفقودالاثر اعلام می شود.
پیکری برای تسکین درد دوری فرزند، به خانه و کاشانه باز نمی گردد، چشم های مادر و پدر فقط سنگ قبری را می دید که رویش نام و فامیل پسرشان نوشته شده بود و دیگر هیچ نشانی از فرزندشان برای التیام درد، به آغوششان نرسیده بود.
بعد از اینکه برادرزاده شهید شروع به جمع آوری اطلاعات درباره عمویش می کند به سراغ همرزمان عمو می رود و در این بین مشخص می شود که یکی از دوستان از لحظه شهادت شهید سلطانعلی آشوغ عکس گرفته است.
با همکاری همرزم شهید، منصور میر ،نگاتیو عکس های گرفته شده، کشف می شود و منطقه شهادت سریعا شناسایی می شود و سرانجام در سال 1374 جسد شهید که مفقودالاثر اعلام شده بود شناسایی می شود و به همراه تعدادی دیگر از جنازه های شهدا به زادگاهش بازمی گردد و در مزار شهدا در کنار دیگر شهیدان آرام می گیرد.
** اجازه پدر، شرط جاودانگی
پدر شهید می گفت: فرزندم سلطانعلی بارها به جبهه حق علیه باطل رفته بود بار آخر که عزم سفر کرد گفتم پسرم شما چند بار رفته اید و دینی به گردنتان نیست پس از رفتن این بار صرف نظر کنید و ما را ترک نکن اما شهید با همان لحن مهربان و آرام اش گفت پدر جان شما درست می گویید من چندبار به جبهه رفته ام اما این بار فرق می کند.
پس دوست دارم با رضایت کامل شما چون دفعات قبلی به جبهه بروم و گفت: پدر مگر شما به دادن خمس مال همیشه سفارش نمی کنید گفتم چرا پسرم و گفت خوب شما 5 فرزند پسر دارید که از 5 نفر یک نفر خمس اولادت می باشد که باید در راه خدا بدهی اجازه دهید آن خمس من باشم و با این صحبت شهید، من او را به خدا سپرده و اجازه رفتن به جبهه را دادم.
** خاطره دوستی
جانباز حاج "علیرضا جامی"، از همرزمان شهید می گوید: آشنایی من با شهید سلطانعلی آشوغ از دوران کودکی و از سال 1350 که در روستای جزینک شهر زابل مشغول تحصیل بودیم و شهید در پایه ششم ابتدایی و بنده در پایه پنجم ابتدایی در یک مدرسه مشغول به تحصیل بودیم شروع شد.
در یک دوره زمانی مسائل انقلاب در شهرهای بزرگ باب شده بود و در مناطق و روستاها اطلاع رسانی به خوبی انجام نمی گرفت تا سال 1357 که اولین تظاهرات در روستای جزینک صورت گرفت که شهید نیز در آن نقش فعالی داشتند در راستای اهداف انقلاب بسیار کوشا بود.
ما گروهی متشکل از شهید آشوغ و شهید میرحسینی و دیگر عزیزان بودیم که با کمک آنها برای آبادانی منطقه بسیار تلاش می نمودند و پیگیری هایی درخصوص جاده، تلفن، ساختن خانه برای افراد ناتوان و ... از فعالیت های شهید بود.
** نجواهای عاشقانه برادران
چه خوب شد آمدی برادر، دلمان خون بود در این سال های نبودنت. دیر کرده بودی برادر اما بالاخره آمدی، این روزها همیشه به یاد توایم. ما غافل بودیم از اینکه راه رسیدن به خدا نماز شبی بود که تو در سنگر می خواندی و ذکری بود که در قنوت زمزمه می کردی و دعایی بود که تو در سجده زمزمه می کردی و تبسمی بود که تو بر لب می نشاندی.
لبخند بزن دلاور که گریه سهم ماست تا معراج برای تو راهی نیست، بهشت جاودان ماوای شماست چقدر دلمان روزی را می خواست که جسدت در زادگاهت آرام گیرد تا اینکه آرزوی پدر و مادر برآورده شد و خدا تو را به آغوش خانواده بازگرداند آن هم بعد از ده سال.
انتظار ده ساله خانواده با آمدنت پایان یافت و چه زیبا آمدی، وقتی که آمدی تابوتت هنوز هم معنای زندگی را برایت تازه می کرد تو به آرزویت رسیدی، آرزویی که در همان اوایل کودکی در سر می پروراندی.
آرزویی که خیلی سریع تو را به هر آنچه که می خواستی رساند. آرزوی شهادت برای تو به وقوع پیوست خوشا به حالت برادر، خوشا به حالت که با مردان خدایی همنشین شدی. روحت شاد و قرین آرامش.
7437/653


15/08/1393





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 75]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن