تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 14 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين سخن، كتاب خدا و بهترين روش، روش پيامبر صلى‏لله‏ عليه ‏و ‏آله و بدترين ام...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1849642735




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تنها یک چیز، جنگیدن را برایش دشوار کرده بود.../ روایتی متفاوت از جنگاوری عباس(ع)


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


تنها یک چیز، جنگیدن را برایش دشوار کرده بود.../ روایتی متفاوت از جنگاوری عباس(ع) فرهنگ > کتاب - «سقای آب و ادب» جدیدترین رمان سیدمهدی شجاعی است که شرحی متفاوت از حیات نورانی حضرت قمر بنی هاشم را در دل خود جای داده است و حالا به چاپ دهم رسیده است.

به گزارش خبرآنلاین، «سقای آب و ادب» که نیستان منتشر کرده، شامل ده فصل است: عباسِ علی. عباسِ ام‌البنین. عباسِ عباس. عباسِ سکینه. عباسِ مواسات. عباسِ زینب. عباسِ ادب. عباسِ حسین. عباسِ فرشتگان. عباسِ فاطمه. در هر فصل رفت و برگشت روایی متعدد و متنوعی دیده می‌شود و در حرکتی سیال، راویان جای به هم می‌دهند و شکست‌ها به سرعت خوانش می‌افزاید و زوایایی جدید از مفهوم را روشن می‌کند. اما آن‌چه این کتاب را از حیث محتوا با دیگر آثار شجاعی متمایز می‌کند، بیشتر در فصل عباسِ فرشتگان به چشم می‌آید. این فصل چنین آغاز می‌شود: پیش از آن‌که راوی این داستان، قدم به فصل پایان بگذارد، ما فرشتگان؛ فرشتگان هفت آسمان، بر خود فرض میشماریم که پا به میدان بگذاریم و پرده از رخسار حضرت ابوالفضائل برداریم. و ناگفته پیداست که این نه بدان معناست که ما قادریم پرده از اسرار حضرت ابوالفضائل برداریم. چرا که رخسار، جلوه‌ای از جلوات حضور عیان است و اسرار، جنس و جوهری از علوم در پرده و معارف پنهان. و فاصلة میان این دو، فاصلة میان زمین است تا آسمان. دلیل یا فلسفه حضورمان در این میدان را در سطور آتی در خواهید یافت، و امّا چرا این فصل را برای حضور انتخاب کردیم و در این مقطع از روایت داستان، وارد میدان شدیم!؟ پیش از این نیامدیم، چون امید یا انتظار یا توقع داشتیم که سایه و شبحی از رخسار حضرتش را در لابه‌لای خطوط داستان ببینیم ولی وقتی دیدیم که روایت رو به اتمام است بیرؤیت رخسار حضرت، و داستان در آستانة فصل پایان، ترسیدیم که مبادا نقطة ختم بر پایان داستان بنشیند و حرفهای اصلی و اصلیترین حرفها همچنان ناگفته بماند...» بنابراین گزارش، روایت جنگاوری حضرت عباس(ع) در ظهر عاشورا برای آوردن آب در این کتاب به زیباترین شکل ممکن روایت شده که بخش هایی از آن را در ادامه می خوانید: «عباس، مشک را چون عزیزترین کودک جهان در آغوش گرفته، بند قنداقه‌اش را به دور گردن انداخته، با دست چپ، سپر را حایل مشک کرده و با دست راست شمشیر را در هوا می چرخاند و پیش می تازد.
آنچه هر دم پیش روی عباس، از لابلای نخل‌ها بیرون می‌جهد، دشمن نیست با اسب و نیزه و شمشیر، علف‌های هرزی است که به داس عباس درو می‌شود. همه نخلستان و در پشت همه درختان، پر است از آدم و اسب و شمشیر و نیزه و کلاه. ... آنچه اکنون کار را بر عباس دشوار کرده، تعداد چند هزاری سپاه دشمن نیست کمین‌های ناجوانمردانه پشت نخل‌ها هم نیست گرسنگی هم نیست، تشنگی طاقت سوز و جگر گذاز هم نیست، خستگی هم نیست، زخم‌های متعدد سر و صورت و سینه و دست و پا هم نیست. تنها یک چیز، جنگیدن را بر عباس دشوار کرده و آن آزاد نبودن دست‌های عباس است و آن کودکی است که عباس در بغل دارد و حفظ جانش را بر جان خویش مقدم می‌شمارد. کاش آنچه در آغوش عباس است، کودک بود کودک اگر خراش هم بردارد، مصدوم و مجروح هم اگر بشود باز به مقصد می‌رسد. جان مشکی که در آغوش عباس است از جان کودک هم لطیف تر و آسیب پذیرتر است. اگر خراشی بر بدن مشک بیفتد، اگر تیری بر بدن مشک بخورد، اگر نوک نیزه یا تیزی شمشیری با مشک مماس شود، تمام هستی عباس بر باد می رود، تمام امید کودکان، به یاس بدل می شود. عباس باید هم از مشک محافظت کند، هم از جان خویش. حفظ جان برای حفظ آب و حفظ آب برای حفظ جانان. اگر عباس نماند چه کسی آب را به خیمه‌ها برساند و اگر آب نماند، عباس با چه رویی خودش را به خیمه‌ها برساند!؟ آنچه اکنون در آغوش عباس است، فقط یک مشک آب نیست، آبروی عباس است، حیثیت عباس است. یک خواهش نگفته سکینه است که عالمی با آن برابری نمی‌کند. آنچه اکنون در آغوش عباس است، عصاره حیات سی و پنج ساله عباس است بهانه تولد عباس است، انگیزه حیات عباس است. آنچه عباس امروز در نگاه حسین دیده است برای این فرمان یا خواهش در همه عمر عباس بی سابقه بوده است: عباس جان! اگر می‌توانی کمی آب بیاور. و عباس عاشق، عباس ماموم، عباس مرید، عباس ادب، آب شده در مقابل این خواهش آب.
تمام ادب عباس در همه عمر این بوده است که خواست نگفته حسین را بشناسد و در اجرا و اجابتش سر بسپارد امروز اما حسین خواسته‌اش را آن هم با لحن خواهش و خضوع به زبان آورده است. پس برای عباس این فقط یک مشک آب نیست قیمتی ترین محموله عالم است این فقط یک مشک آب نیست، رسالت تاریخی عباس است. در آینه این آب، پدرش علی نشسته است، مادرش ام البنین رخ نموده است، زهرای مرضیه تجلی کرده است. همه پیامبران اکنون در کربلا صف کشیده‌اند و بی تاب تشنگی فرزندان محمداند. چشم آدم ابوالبشر خیره به این مشک است نگاه نوح نگران این مشک است. اجر رسالت محمد و مودت ذی القربای او متجلی در این مشک است و عباس اگر -شده با فدیه جانش - این آب را برساند کار دیگری در این جهان ندارد. حکیم بن طفیل که از کمین نخل‌ها درآمد و چندی است که سایه به سایه عباس می‌تازد، ناگهان شمشیرش را فرا می آرد و دست راست عباس را که در دایره ای کامل در گردش‌ا‌ت از ساعد قطع می‌کند. تنها کاری که عباس می‌تواند بکند این است که پیش از افتادن دست راست، شمشیرش را در هوا با دست چپ بستاند. دست راست بر زمین می‌افتد اما دست چپ و شمشیر همچنان باقی است. عباس با رنگی از فریاد در کلام رجز می‌خواند، می‌جنگد و پیش می‌تازد:
والله آن قطعتموا یمینی
انی احامی ابدا عن دینی
و عن امام صادق الیقینی
نجل النبی الطاهر الامینی ... آنچه به عباس توان می دهد وامید می بخشد، سواد خیمه هاست که گهگاه از لابه لای شاخه های نخلها نمایان می شود.
در این هنگام زید بن رقاد که تاکنون در کمین به دست آوردن لحظه ای برای فرود آوردن شمشیر بوده است، ناگهان دست چپ عباس را از ساعد قطع می کند.
با قطع شدن دست چپ، امید عباس کاهش می یابد اما به کلی از میان نمی رود.
او همچنان رجزخوان پیش می تازد:
یا نفس لا تخشی من الکفار
و ابشری برحمة الجبار
مع النبی السید المختار
قد قطعوا ببغیهم یساری
فاصلهم یا رب حر النار اکنون نه دستی مانده است و نه سپری و نه شمشیری، اما مشک آب مانده است و چه باک اگر هیچ چیز جز مشک نماند، حتی خود عباس، به شرطی که بتواند این مشک را به خیمه ها برساند. این که حرکت اسب آرام آرام به کندی گراییده فقط به خاطر زخم‌ها و جراحت‌ها و خون‌های رفته از بدن عباس نیست اسب به خوبی می‌فهمد که کار کنترل برای سوارش دشوار شده. سوار اگر تا به حال با پاهای کشیده‌اش خود را به روی اسب نگه داشته، اکنون این پاها کم رمق شده و از توانشان کاسته گردیده. اسب سرعتش را کم کرده تا سوار بتواند تعادلش را حفظ کند و عباس، از بیم پاره شدن بند مشک، سر آن را به دندان گرفته و با چشم های شاهین وارش اطراف را از همه سو می‌کاود مبادا که تیری جان مشک را بیازارد. اکنون تیر از همه سو باریدن گرفته است. اما عباس با حایل کردن جوارح خود، از کتف و بازو و پا و پهلو و پشت، تیرها را به جان می‌خرد و مشک را همچنان در امان نگه می‌دارد و بر بال‌های قلب خویش آن را پیش می‌برد. ده‌ها تیر بر بدن عباس نشسته است و خون چون زرهی سرخ تمام بدنش را پوشانده است. اما عباس انگار هیچ زخمی را بر بدن خویش احساس نمی‌کند چرا که مشک همچنان ... اما نه ... ناگهان تیری بر قلب مشک می‌نشیند و جگر عباس را به آتش می‌کشد. تیر بر مشک نه که بر قلب امید عباس می نشیند و عباس در خود فرو می شکند و مچاله می‌شود. و دشمن به روشنی می‌فهمد که عباس، دیگر توانی برای جنگیدن و دلیلی برای زنده ماندن ندارد.
تیری دیگر پیش می آید و درست بر سینه عباس می نشیند و این تنها تیری که عباس از آن استقبال می‌کند و آن را گرم در آغوش می‌فشرد. کودکان اکنون با تشنگی چه می‌کنند؟ سکینه به آنها چه می‌گوید؟ سکینه اکنون چگونه بچه‌ها را آرام می‌کند؟
زینب، زینب، زینب. زینب اکنون با دل خودش چه می‌کند؟ با دل سکینه چه می‌کند؟
این حکیم بن طفیل است که نخلستان را دور زده و از مقابل با عمود آهنین پیش می‌آید. بگیرید این تتمه جان عباس را که از آبرویش گران‌بهاتر نیست. حسین جان! جانم به فدات! تو از این پس چه می‌کنی؟ می‌دانم که با رفتنم پشت تو خواهد شکست از این پس تو با پشت خمیده چه می‌کنی؟! حسین جان! یک عمر در آرزوی رسیدن به کربلا زیستم، یک عمر به عشق نینوا تمرین سقایت کردم، یک عمر به شوق عاشورا شمشیر زدم ... یک عمر همه حواسم به این بود که نقش عاشقی را درست ایفا کنم و به آداب عاشقی مودب باشم. ... حسین جان! مرا ببخش که نشد برایت بجنگم و از حریم آسمانی ات دفاع کنم. این آخرین ضربه دشمن است که پیش می‌آید و مرا از شرمساری کودکانت می‌رهاند. 6060    

کلید واژه ها: معرفی کتاب - حضرت عباس (س) - بازار کتاب - سید مهدی شجاعی - عاشورا -




دوشنبه 12 آبان 1393 - 12:35:46





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن