تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از چند رنگى و اختلاف در دين خدا بپرهيزيد، زيرا يكپارچگى در آنچه حق است ولى شما ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802793220




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پای منبر آیت‌الله قرهی لایحه امر به معروف را به بهانه اسیدپاشی می‌خواهند کم‌رنگ کنند


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پای منبر آیت‌الله قرهی
لایحه امر به معروف را به بهانه اسیدپاشی می‌خواهند کم‌رنگ کنند
مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) گفت: می‌خواهند حداقل لایحه امر به معروف و نهی از منکر را کم‌رنگش کنند که یک موقعی در مجلس رأی نیاورد و دست‌های دیگری در کار است وإلّا نهی از منکر حقیقی در مقابل امام جائر ایستادن است.

خبرگزاری فارس: لایحه امر به معروف را به بهانه اسیدپاشی می‌خواهند کم‌رنگ کنند



به گزارش خبرگزاری فارس، آیت‌الله روح‌الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران در دومین شب محرم به عوامل ایجاد واقعه کربلا اشاره کرد که مشروح آن در ادامه می‌آید: *خواستن دین برای دنیا، عامل به وجود آمدن کربلا عرض کردیم اگر دین به دنیا عرضه شود و دین برای دنیا قرار بگیرد، دیگر نه دین داریم و نه دنیا و مباحثی که دیشب عرض کردیم که دنیایمان را هم مختل می‌کند؛ یعنی عوض اینکه از دنیا نفع ببریم، عبید دنیا می‌شویم. همان‌طور که دیشب روایتش را هم بیان کردیم که حضرت ابی‌عبدالله(ع) بیان فرمودند: «إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا» . چرا عبید دنیا می‌شوند؟ چون اگر دین در خدمت دنیا قرار گرفت، نه تنها برای ما عامل پیروزی نیست، بلکه دنیا هم ما را فریب می‌دهد. عرض کردیم امّا شقّ دوم این است که دنیا را برای دین قرار بدهیم. اگر دنیا به دین عرضه شد، آن‌وقت هم دنیایمان را تأمین می‌کند و هم آخرتمان را و این مهم است. «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّارِ» آن‌وقت این آیه شریفه که به عنوان دعای قرآنی هم محسوب می‌شود، محقّق می‌شود - خوب به این نکات توجّه بفرمایید - پس چرا کربلا به وجود آمد؟ برای اینکه مردم دین را برای دنیا خواستند، نه دنیا را برای دین. لذا این گرفتاری برایشان به وجود آمد و کارشان به جایی رسید که ابی‌عبدالله(ع) را که خودشان هم دعوت کردند، به شهادت رساندند. خیلی جالب است، روایات ما کسانی را که به ظاهر دین دارند امّا در حقیقت دین ندارند به عنوان کسانی تبیین می‌کنند که این‌ها ظواهر را چسبیدند و دنبال دنیا و زیبایی‌های دنیا بودند و زیبایی‌های دنیا آن‌ها را فریب داد. لذا این نکته بسیار مهم است که آن‌هایی که دین دارند و دنیا را به دین عرضه می‌کنند، دل بسته به دنیا نیستند، بلکه دنیا برایشان ابزار می‌شود. کما اینکه خودشان هم ابزار می‌شوند برای اینکه دین را برپا کنند. همان‌طور که عرض کردیم اعضاء و جوارح هم ابزار می‌شود برای آن روح انسانی که «نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی‏»  که مِن ناحیه الله برای انسان هست. *حق کلمه «لا اله الا الله» چیست؟ لذا در یک روایت بسیار عالی از وجود مقدّس پیغمبر اکرم، محمّد مصطفی(ص) است که فرمودند: «لا تزال لا اله الا الله تنفع من قالها». این کلمه لا اله الا الله برای کسانی که آن را می‌گویند، سود دارد. چرا؟ حضرت چرایش را بیان می‌فرمایند، «و ترد عنهم العذاب» چون عذاب را از آن‌ها برمی‌دارد «و النقمه» و هر چه سختی است از آن‌ها برداشته می‌شود. خشم الهی، عذاب‌، نقمات، سختی‌ها، همه آن‌ها برداشته می‌شود. منتها حضرت در ادامه فرمودند: «ما لم یستخفوا بحقها» مواظب باشید حق این کلمه لا اله الا الله را سبک نشمارید. سؤال پیش آمد. عجب! مگر حقّی دارد؟ شما فرمودید هرکه بگوید، لا اله الا الله، این برایش نفع دارد. نفعش چیست؟ اینکه عذاب ، مشکلات و نقمات برداشته می‌شود. دیگر حق آن را سبک نشمارید چیست؟ «قالوا یا رسول الله و ما الاستخفاف بحقها» اینکه می‌فرمایید حقّش خفیف می‌شود، چیست؟ این سبک شمردن حق کلمه لا اله الا الله چیست؟ حضرت فرمودند: «یظهر العمل بمعاصی الله فلا ینکر و لا یغیر» اینکه شما معاصی را ببینید امّا اعتراض نکنید «فلا ینکر و لا یغیر» و درصدد تغییر آن هم برنیایید و نخواهید آن را تغییر بدهید. بعد حضرت فرمودند: «و انتم بالدنیا» شما به دنیا وابسته شده‌اید «و الدین لکم الوسیله» و دین برای شما وسیله شده است. اگر لا اله الا الله بگویید، یک قضیه امر به معروف و نهی از منکر است. حضرت می‌فرمایند اگر منکرات را ببینید و نهی از آن نکنید و خواهان تغییری نباشید، که بالاترین منکر این است که حاکم ظالم و جور باشد و شما لب به سخن نگشایید، شما به دنیا وابسته‌اید و دین وسیله شما شده؛ یعنی در حقیقت دین برای شما ابزار است و حقیقت ندارد. در روایت دیگری وجود مقدّس مولی‌الموالی(ع) در خطبه 129 نهج البلاغه می‌فرمایند: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فَلَا مُنْکِرٌ مُغَیِّرٌ وَ لَا زَاجِرٌ مُزْدَجِرٌ» فساد و تباهی به وجود آمده، امّا نه کسی پیدا می‌شود که اعتراض کند و درصدد تغیبرش برآید و نه کسی مردم را نهی می‌کند. دلیل آن هم این است که این‌ها اهل دنیا هستند و دین به جای اینکه عامل برای آخرت باشد؛ عامل برای دنیای آن‌هاست؛ یعنی دین، عرضه به دنیا می‌شود، نه اینکه دنیا، عرضه به دین شود. پس هر موقع که حبّ به دنیا سبب شود که دین را برای دنیا بخواهی، طبعاً فساد و ... به وجود می‌آید. *مؤاخذه بی‌گناهان توسط امام معصوم! لذا حتّی امام صادق(ع) «لِقَوْمٍ مِنْ أَصْحَابِهِ» خطاب به گروهی از اصحاب خودشان فرمودند: - اصل این روایت شریفه در تهذیب الاحکام هست - «إِنَّهُ قَدْ حَقَّ لِیَ أَنْ آخُذَ الْبَرِی‏ءَ مِنْکُمْ بِالسَّقِیمِ» من حق دارم و این حق من است که بی‌گناهان (بری) شما را به سبب آن‌هایی که گناه کردند و به سبب گناهِ گناهکاران مؤاخذه کنم. یک بعد این روایت راجع به این است که اگر امر به معروف و نهی از منکر در جامعه تعطیل شود، حتّی بی‌گناه هم باید مواخذه شود. گناه را یک کس دیگر کرده، به من چه ربطی دارد؟ من سکوت کردم، من چرا مؤاخذه شوم؟! می فرماید: بله، اتّفاقاً چون شما به دنیا چسبیدید. دین را به دنیا عرضه داشتید در حالی که دنیا را باید به دین عرضه بدارید. بعد می‌فرمایند: «کَیْفَ لَا یَحِقُّ لِیَ ذَلِکَ» چرا حق نداشته باشم که این‌طور رفتار کنم؟ یعنی به تعبیری قبل از اینکه سائل سؤال کند که گناهکار گناه کرده، حالا چرا به واسطه اینکه او گناه کرده، من را مؤاخذه می‌کنی؟ کدام عدالتی این را می‌پسندد؟ آن هم شما که امام معصوم هستید، حضرت می‌فرمایند: «وَ کَیْفَ لَا یَحِقُّ لِیَ ذَلِکَ وَ أَنْتُمْ یَبْلُغُکُمْ عَنِ الرَّجُلِ مِنْکُمُ الْقَبِیحُ وَ لَا تُنْکِرُونَ عَلَیْهِ وَ لَا تَهْجُرُونَهُ وَ لَا تُؤْذُونَهُ حَتَّى یَتْرُکَهُ؟!». چطور من شما را مؤاخذه نکنم برای اینکه شما کار زشتی را از کسی می‌بیند - حالا به فضل الهی عرض می‌کنم که بالاترین جهاد چیست و بعد هم کدام منکری است که بالاترین منکر است و باید از آن نهی شود و برترین ناهیان از منکر چه کسانی هستند که عمده‌اش را خود حضرت، با عنوان «امام جائر» یا «سلطان جائر» بیان می‌کنند که در مقابل پیشوای جائر باید ایستاد - و باخبر می‌شوید که یک کسی کار زشت و منکری را انجام داده و اعتراض نمی‌کنید و سکوت می‌کنید. دلیل هم این است که شما حبّ به دنیا دارید. شما فهمیدید که یزید علنی مشروب می‌خورد و علن اعلام می‌کند و می‌گوید که من کاری ندارم که کسی نماز بخواند یا نخواند و بعد هم خود را حاکم دینی می‌نامد و ما سکوت کردید. *دنیاطلبی، عامل ترک نهی از منکر الان هم علنی می‌آیند و می‌گویند که ما باید مراوده داشته باشیم و ...، طوری که انگار تا به حال امام راحل و عظیم‌الشّأن و امام المسلمین این دو سیّد بزرگوار، بیراهه می‌رفته‌اند. آن‌وقت سکوت می‌کنید و حرفی نمی‌زنید و منفعت طلب هستید. دنیاتان را می‌خواهید و دین هم لق‌لقه زبانتان شده. حفظ آبرو هم برای این است که دنیا را می‌خواهید. امّا اصلاً بگذارید به شما فحش دهند. جدّاً اگر چند نفر مثل این مرد الهی، آیت‌الله جنتی بود، غوغا بود. حیف که تک است، آن هم در این کبر سن، گرچه افرادی مسن‌تر از ایشان هم هستند اما برای آن‌ها لطیفه و مطالب درست نمی‌کنند و برای ایشان درست می کنند؛ چون می‌بینند ایشان همچنان ایستاده. یک عدّه که نفهمند و متوجّه نمی‌شوند و گاهی نامه می‌زنند و دیگران هم که اصلاً سکوت کردند و هیچ کس نمی‌آید از این مرد الهی دفاع کند. دنیاطلبی و حبّ به دنیا باعث می‌شود که سکوت کنند ولی این‌ها مؤاخذه می‌شوند و باید بیشتر از دیگران هم مؤاخذه شوند. سفارتخانه هر کشوری حریم آن کشور است. هیچ کس نه در مجلس و نه در جای دیگر صدایش در نیامد که آقا این برای اوّلین بار است که ما داریم می‌بینیم در سفارتخانه ما در سوییس خانم اشتون می‌آید بدون اینکه روسری سرش باشد. این یعنی بعضی از طرف‌های ما هم دلشان می‌خواهد و منتظر هستند که ایران هم این‌طور شود، روسری‌ها برداشته شود و همه غربی شوند. فکر می‌کنند که این تمدّن است مثل همان آتاترک ملعون و رضا قلدر ملعون که فکر می‌کردند این تمدّن است. از نوک پا تا فرق سر غربی شدن، یعنی تمدّن. در حالی که این‌ها به ما هیچ چیزی هم نمی‌دادند. به ما تا به حال هم چه دادند؟ هر چه داریم خودمان به دست آوردیم. آن‌ها که می‌گویند اصلاً نباید چیزی به دست بیاورید. من بارها گفتم و در زمان آن دولت قبلی هم می‌گفتم، الان هم باز می‌گویم و امیدوارم خدای متعال این تحریم‌ها را بیشتر کند. من دعایم این است چون می‌دانم برکاتی دارد حالا می‌‌دانم بعضی‌ها بشنوند، نمی‌فهمند امّا من بیان می‌کنم و  از هیچ کس هم ابایی ندارم، پستی هم ندارم که از پستم بترسم - شاید من هم اگر پستی داشتم هیچ نمی‌گفتم. بالأخره این ریاست یک مزه‌ای دارد ولی ما که نچشیدیم. آن‌ها که چشیدند بعداً بیانید تعریف کنند که چیست که بعضی این‌قدر محتاط می‌شوند. مدام می‌گویند به سمت آن‌ها برویم که تحریم‌ها برداشته شود. اوّلاً که برداشته نمی‌شود بعد هم حالا برداشته شود که چه بشود؟ آن‌ها که بیشتر به ما نیاز دارند و من از خداوند عاجزانه می‌خواهم، چه الان به لسان و چه در دل شب بالجد از خدا خواستم که خدایا! این تحریم‌ها را رو افزون بگردان. خدا شاهد است این دعای خوبی است. بعضی‌ها می‌خندند و می‌گویند این چه دعایی است؟! امّا اگر تحریم شویم، خیلی چیزها را به دست می‌آوریم. اگر تحریم نشویم، شل می‌شویم. تحریم شدیم، بنزین را خودمان به دست آوردیم. امّا وقتی تحریم نشویم، باید آن‌قدر بدبخت شویم که بگوییم حالا می‌خواهند تحریم را  بردارند و چند قطعه ابزار هواپیما به ما بدهند! خاک بر سر آن ملّتی که منتظر است که چند قطعه هواپیما به او بدهند. ملّتی که قطعات هواپیمایش گیر یک عدّه باشد، مفتش گران است. خاک بر سر آن ملّت! به چه درد می‌خورد؟! پس این جدّی است. خدا گواه است این را جدّی می‌گویم. من در دولت قبل هم این را می‌گفتم، در این دولت حالا به دلایلی کم گفتم امّا بعضی الان نامردی می‌کنند وگرنه ما به آن دولت بیشتر می‌توپیدیم، نوارها و مطالبش موجود است. ولی این را باور کنید و بخواهید. لذا ببینید حضرت چگونه بیان می‌کنند، می‌فرمایند: چرا من شما را توبیخ نکنم؟! حضرت گناه نکن‌ها را توبیخ می‌کنند، می‌فرمایند: من حق دارم شما را تأدیب و مؤاخذه کنم «إِنَّهُ قَدْ حَقَّ لِیَ أَنْ آخُذَ الْبَرِی‏ءَ مِنْکُمْ بِالسَّقِیمِ» آن که از شما بریء است را بواسطه آن کس که گناه کرده پ مؤاخذه می‌کنم. به آن‌هاه گناه کردند، کار ندارم، به شما کار دارم. - این روایت خیلی قشنگ است؛ در آن تأمّل کنید. این تفکّر ولایت اللهی را ببینید - می‌گوید گوش شما که ساکت شدید را بیشتر می‌گیرم. آن که دارد گناه می‌کند، منکر انجام می‌دهد، هرکاری می-کند کاری نداریم. بعد حضرت خودشان هم می‌دانند دیگران تعجّب می‌کنند، می‌فرمایند: «وَ کَیْفَ لَا یَحِقُّ لِیَ ذَلِکَ» چرا من این کار را نکنم و چرا این حق من نباشد که شما را مؤاخذه کنم چون که شما سکوت کردید «وَ أَنْتُمْ یَبْلُغُکُمْ عَنِ الرَّجُلِ مِنْکُمُ الْقَبِیحُ» باخبر شدید کار قبیحی انجام شد «وَ لَا تُنْکِرُونَ عَلَیْهِ» و انکارش نکردید. شما دیدید خانم اشتون بدون روسری در سفارت شما وارد شد و سفارتخانه برای هر کشور به عنوان حریم شخصی است امّا چیزی نگفتید و همه سکوت کردید. نحوه برخورد با کسی که منکری را انجام می‌‌دهد حضرت آخرش می‌فرمایند: «لانکم اهل الدنیا» چون شما اهل دنیا بودید. گفتید به ما چه؟! یکی می‌خواهد پستش را حفظ کند، یکی می‌خواهد نمایندگیش را  و ... . چرا شما را که سکوت کردید، مؤاخذه نکنم؟ اتّفاقاً شما محقّ به مؤاخذه هستید «وَ لَا تُنْکِرُونَ عَلَیْهِ وَ لَا تَهْجُرُونَهُ» شما از او قهر نکردید و از او دور نشدید «وَ لَا تُؤْذُونَهُ» و اذیتش نکردید. اذیتش کنیم؟! بله، حتّی شده به زبانی هم باید این‌ها را اذیت کنید و مقابلشان بایستید دور برندارند «حَتَّى یَتْرُکَهُ» تا این‌که این‌ها این خصلت‌های زشت را ترک کنند و وقتی سکوت می‌کنید، این‌ها یک قدم جلو می‌آیند. باید از آن‌ها رو برمی‌گرداندید و قهر می‌کردید و  با زبانتان هم شده اذیتش کنید. این‌ها را  امام معصوم است دارد می‌گوید «حَتَّى یَتْرُکَهُ» تا اینکه کار بد خود را ترک کند. امّا چرا انجام نمی‌دهید؟ چون «لانکم اهل الدنیا» چون شما اهل دنیایید. لذا اگر دین به دنیا عرضه شد، همین است. نماز هم می‌خوانیم، روزه هم می‌گیریم امّا به درد نمی‌خورد. امّا «وَ لَا تَهْجُرُونَهُ» یعنی چه؟ خدا حضرت آیت‌الله خوشوقت آن عزیزالله و عزیز الحجّه را رحمت کند - که من این عزیزالله و عزیزالحجّه را عامداً بیان کنم و یک عدّه هم می‌سوزند، بسوزند که بسوزند. ایشان هم عزیز خدا بود، هم عزیز حضرت حجّت روحی له الفداء. با این حرف فهمیدیم که چیزهایی را آن‌ور آبی‌ها بعد برای ما درآوردند و بعد این‌وری‌ها هم عقده‌هایشان باز شد که بله فلانی به ضرث قاطع گفته فلان اما در مرحله اول این را من نگفتم، آیت‌الله سعادت‌پرور گفتند. بله، الان هم من باید بیان کنم - ایشان در مجلس روضه یکی از آقایان که مع‌الأسف او هم گرفتار فرزندش شد شرکت می‌کردند. اتّفاقاً ما هم آنجا می-رفتیم، منبرش هم می‌رفتیم، حاج آقای صدیقی هم می‌آمد. بعد آیت‌الله خوشوقت به ما و حاج آقای صدیقی فرمودند: دیگر نروید. آنجا روضه بود و بعضی از همین آقایان آنجا می‌آمدند. در آخر صفر آقا به ایشان فرمودند که به این‌ها بگویید: نیایند. گفت: روضه است، من نمی‌توانم بگویم نیایید. فرمودند: روضه باشد، این‌ها روضه را عنوان مطالب دیگر قرار می‌دهند، نگذارید بیایند. گفت: نه، من نمی‌گویم. آقا آن موقع فرمودند که ایشان دیگر خطر دارد و من می‌دانم سقوط می‌کند. مع‌الأسف همین‌طور هم شد. حالا اسم نمی‌برم و خدا إن‌شاءالله عاقبت همه‌مان را ختم به خیر کند امّا آیت‌الله خوشوقت این را فرمودند. فرمودند باید با آن‌ها قهر کرد نه اینکه بگویی روضه است. باید از آن‌ها رو برگردانی و ترش شوی، این عین روایت است. «وَ لَا تُنْکِرُونَ عَلَیْهِ وَ لَا تَهْجُرُونَهُ وَ لَا تُؤْذُونَهُ» حتّی باید اذیتشان کنید، اذیتشان هم نکردید «حَتَّى یَتْرُکَهُ» تا از کار زشت خودشان دست بردارند و توبه کنند و به حقیقت بگویند که ما اشتباه کردیم. بعد اگر واقعاً توبه باشد که «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً» بله امّا نه اینکه پررو پررو بگویند هنوز همان حرفمان را قبول داریم، همان روش را قبول داریم و ... . چرا؟ چون اهل دنیایید. دنیاطلبی این است. حرّ باشید. دین بخواهید. دنیا را برای دین بخواهید، نه دین را برای دنیا. اگر این‌طور شدی، تمام است. *بغض خدا نسبت به مؤمن ضعیف لذا ببینید پیامبر عظیم‌الشّأن(ص) چه می‌فرمایند، خیلی جالب است، حضرت می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَیُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعِیفَ» خدا نسبت به مؤمن ضعیف بغض دارد و از او بدش می‌آید. مگر مؤمن ضعیف می‌شود؟ بله و بعد حضرت ادامه می‌دهند و با «الذی» توضیح می‌دهد که این ضعف یعنی چه. «الذی» صله و موصول این توضیح است. آن مؤمنی که «الَّذِی لَا زَبْرَ لَهُ» هیبت و صلابت ندارد. بعد سؤالی می‌کنند که این چگونه است؟ حضرت می‌فرمایند: «فَقَالَ هُوَ الَّذِی لَا یَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ» او کسی است که نهی از منکر نمی‌کند، به صورت ظاهر مؤمن هست امّا مؤمن ضعیفی است، به درد نمی‌خورد. پس اگر این‌طور شد دیگر به ظاهر مؤمن هست و به ظاهر دین‌دار است امّا فایده‌ای ندارد و دین هم نخواهد داشت، این‌ها نکات بسیار مهمّی است که حضرت دارد بیان می‌فرماید. لذا یکی از راه‌ها این است که واقعاً باید متخلّق به اخلاق الهی بشویم. متخلّق اخلاق الهی چیست؟ یعنی دل به دنیا نبندیم، اتّفاقاً خیلی جالب است، این روایت خیلی قشنگ و عالی است. مخصوصاً برای آن‌ها که فکر می‌کنند متخلّق بودن به اخلاق الهی این است که شما یک گوشه بنشینید و عبایتان را بیاندازید و سبوح و قدوس بگویید و بگویید من کاری ندارم. آن‌ وقت یعنی این آدم خوبی است و به هیچ چیزی هم کار ندارد و بعضی هم این‌ها را ترویج می‌کنند. یکی از دانشجویان آمد و گفت: ما پیش یک کسی از این آقایان که مثلاً مدام نشان می‌دهند که در بحث اخلاق است و ...، رفتیم دیدیم آن آقا می‌گوید: من به این کارها کار ندارم، این ها به من ربطی ندارد، من در این چیزها وارد نمی‌شوم. گفتم که بروید به خودشان بگویید، به صدا و سیما بگویید. این‌ها را می‌خواهند بیان کنند و فکر می‌کنند که این یعنی اخلاق. اشتباه کردند، اخلاق این نیست. *امر به معروف و نهی از منکر، دو خلق از اخلاق الهی به این روایت دقّت کنید. خیلی جالب است، این هم  قسمی از خطبه 156 نهج البلاغه است که امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علی بن ابی‌طالب(ع) می‌فرمایند: «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ لَخُلُقَانِ مِنْ خُلُقِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ». مگر در زیارتنامه ابی‌عبدالله نمی‌گوییم: «أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ» حضرت امر به معروف و نهی از منکر کرد. پس بیخودی زیارتنامه می‌خوانیم و لق‌لقه زبان است و دلمان هم خوش است که رفتیم زیارتنامه خواندیم و زیارت وارث خواندیم و کربلا رفتیم و حسین حسین گفتیم، آیا رفتیم پاره‌های آهن ببینیم؟! «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ لَخُلُقَانِ مِنْ خُلُقِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ» امر به معروف و نهی از منکر دو تا از اخلاق‌های ذوالجلال و الاکرام است. مگر نمی‌گوییم «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ» متخلّق به اخلاق الهی فقط این نیست که یک جا آرام بنشیند و آرام حرف بزند و به مطالب کار نداشته باشد. چقدر قشنگ بیان کردند! «لخلقان» دو تا از اخلاق‌های خود خداست؛ یعنی اوّل آمر به معروف و اوّل ناهی از منکر خود پرودرگار عالم است. «وَ إِنَّهُمَا لَا یُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا یَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ» و این دو نه مرگ را نزدیک می‌کنند و نه از روزی انسان می‌کاهند. طرف می‌ترسد امر به معروف و نهی از منکر کند، از کار بیکارش کنند. مؤمن! مگر رزّاق پروردگار عالم نیست؟ مگر ادعا نمی‌کنی که «هو الرزاق» یا فقط می‌نویسی «هو الرزاق»؟ پس اعتقادت کجاست؟ ظالمین و جائرین و هر که می‌خواهد باشد، ما به آن ها چه کار داریم؟ «لخلقان» دو اخلاق پروردگار عالم است. حالا إن‌شاءالله عرض می‌کنیم که بالاترین نهی از منکر چیست منتها می‌خواهم این را عرض کنم که علّت اصلی دنیادوستی است. آن‌ وقت دیگر دین، هم دین نیست. همان‌طور که دیشب عرض کردیم و روایت شریفه را خواندیم که دین لقلقه زبان است.  برای همین بعضی‌ها آفت دین می‌شوند، و فساد و تباهی به وجود می‌آورند. لذا امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب(ع) می‌فرمایند: «فَسَادُ الدِّینِ الدُّنْیَا» فساد برای دین، دنیاست. آن که دنیادوست شد و حبّ به دنیا داشت، دینش فاسد می‌شود. و لذا یکی از مطالب همین است که «حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ». حبّ به دنیا باید کنار برود، چون فساد به وجود می‌آورد. یکی از مطالب هم که در روایت بیان شده «آفة الدین ثلاثة» آفت دین سه تاست، نعوذبالله و نستجیربالله «فقیه فاجر» است. فجور هم می‌دانید «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» در ما وجود دارد منتها اینکه انسان بتواند تسلّط پیدا کند و فجور را پیش پا بگذارد و تقوا را رشد دهد مهم است. یکی از فجور همین است که انسان حبّ به دنیا داشته باشد. وقتی منکر را در جامعه می‌بیند، در مقابل آن سکوت نکند. امروز هم در اجتماع دانشجویان دانشگاه شریف به عنوان شیطا‌ن‌ستیزان عرض کردم  که اصلاً واقعاً همین‌طور است که راه کربلا، راه مبارزه با شیاطین جنّ و انس و به خصوص شیطان است؛ چون می‌دانید اوّل کسی که مستکبر شد، شیطان بود دیگر «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ»؛ یعنی خوی استکبار را درون اهل فجور رشد و نمو داد و استکبارستیزی خصوصیّت متّقین عالم است - این را به ذهنتان بسپارید – هر که تقوایش بیشتر شد، استکبارستیزیش بیشتر است. نه هر که متّقی شد، فقط یک گوشه بنشیند و ذکر بگوید. این ذکر به درد نمی‌خورد. وقتی شما می‌گویید «لا اله» یعنی هیچ خدایی نیست. *بالاترین اذکار امروز اعتقاد راسخ قلبی بنده این است که بالاترین ذکر حسب روایاتی که ما داریم و آیات شریفه لعن است. از جمله که در سوره مائده بیان می‌فرماید: «لُعِنَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنی‏ إِسْرائیلَ عَلى‏ لِسانِ داوُدَ وَ عیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ» نه فقط «عصوا» بلکه اینکه این‌ها به حقوق دیگران تعدّی می‌کنند. این‌ها خیلی مهم است، متجاوزین به حقوق دیگران. از لسان حضرت داوود نبی(ع) و آن عیسی بن مریم، روح الله لعن شده‌اند. لعن یعنی چه؟ یعنی خدای متعال گفته مرگ بر شما این‌ها هم گفتند مرگ بر شما. بالاترین ذکر عیسای مسیح و داوود نبی(ع) این بود که ذکرشان لااله إلّا الله بوده؟ اتّفاقاً لا اله یعنی همین؛ یعنی هیچ الهی نیست. مرگ بر اله‌های دروغین، إلّا الله، فقط خداست. «لُعِنَ الَّذینَ کَفَرُوا» کسانی از بنی اسرائیل که کافر شدند به زبان داوود عیسی بن مریم، این دو نبی مکرّم لعنت شدند، «ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ» و این سزای تجاوزشان بود به خاطر اینکه این‌ها اهل معصیت بودند و به حقوق دیگران تعدّی می‌کردند. امروز بالاترین ذکر مرگ بر آمریکا و مرگ بر صهیونیسم جهانی و مرگ بر اسرائیل است، این بالاترین ذکر است. آن‌هایی که احمق تشریف دارند می‌روی مسجدشان می‌گویند آقا این‌جا تکبیر نگو! ما ذکر می‌گوییم. ذکر اوّل تسبیحات حضرت زهراست و این‌جا تکبیر نگو. من واقعاً نمی‌دانم این‌ها چگونه دین‌شناس هستند؟! واقعاً انسان می‌ماند! «لُعِنَ الَّذینَ کَفَرُوا» قرآن دارد که این‌ها لعن کردند مرگ گفتند، خوب یک خورده قرآن بخوانند! قرآن نمی‌خواندند؟! این آیه قرآن است «لُعِنَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنی‏ إِسْرائیلَ عَلى‏ لِسانِ داوُدَ وَ عیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ» برای آن‌هایی که تعدّی می‌کنند. به قول شهید بزرگوار، شهید مطهّری که فرمودند: آقا شمر امروزت را بشناس، یزید امروزت را بشناس. حالا آن زمان به تعبیر ایشان موشه دایان بود و الان هم معلوم است که شمر امروز تو صهیونیست جهانی؛ یهود است. یزید امروز تو اوباما و این نخست وزیر خبیث انگلیس است. به تعبیر حضرت امام المسلمین، حضرت امام خامنه‌ای(‌مدّ ظلّه العالی)این انگلیس خبیث است که خباثت از او می‌بارد. امّا اصلاً یکی نگفت که آقا چرا شما رفتید که این‌ها با شما این‌طور برخورد کنند؟! اینکه نهی از منکر نمی‌کنند، همین است. نهی از منکر این نیست که بروی اسید روی صورت کسی بپاشی که اصلاً آن را شک دارم برای نهی از منکر بوده باشد. اوّلاً اینکه این کار حرام است و هیچ کدام از فقها اجازه نمی‌دهند. اصلاً امر به معروف و نهی از منکر شرایط دارد. نستجیربالله و نعوذ بالله کدام با دینی این حرف را می‌زند؟! هر کسی این حرف را بزند که بروی اسید بر صورت کسی بپاشی، بی‌دین است! اصلاً این معلوم است از یک جای دیگر آب خورده و جالب است که آن کسانی را که صورتشان اسید پاشیدند، حجاب هم داشتند. معلوم می‌شود که یک چیز دیگر است. می‌خواهند حداقل لایحه امر به معروف و نهی از منکر را کم‌رنگش کنند که یک موقعی در مجلس رأی نیاورد و دست‌های دیگری در کار است وإلّا نهی از منکر حقیقی در مقابل امام جائر ایستادن است که إن‌شاءالله بعداً  بیان می‌کنیم. کما اینکه ابی‌عبدالله(ع) در مقابل امام جائر و پیشوای ایستاد و هیهات من الذّله گفت. این «لعن» یعنی لعن می‌کند، مرگ می‌گوید. شاید این آقایان که همسن و سال ما و بالاتر باشند یادشان هست که بعد از زمان طاغوت وقتی تازه انقلاب شده بود، می‌گفتند: بعد از نماز عشاء، صد مرتبه مرگ بر شاه. رفته بودند و به آیت‌الله العظمی بهاء‌الدّینی گفته بودند که آقا این چیست که بعضی می‌گویند بعد از نماز عشاء، صد مرتبه مرگ بر شاه؟ آقا گفتند: عجب! بالاترین ذکر را می‌گویند، آفرین! من این را خودم از آقا شنیدم که خودشان فرموده بودند: من وقتی شنیدم، تسبیح دستم بود، گفتم که مرگ بر شاه، مرگ بر شاه، مرگ بر شاه ... . حالا هم همین است. پس چرا بعضی‌ نمی‌فهمند؟! علّتش حبّ و وابستگی به دنیاست. «الْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَى عَلَیْهِ» کجاست؟ آیا محقّق شد؟ نشده، چون به دنیا چسبیدیم. *دنیا، زنی با شوهران بسیار! جالب است، ظاهراً معلوم می‌شود که بعضی از این آقایان، نمی‌خواهیم همه را بگوییم، بعضی‌هایشان مثل همان کارتر که چشم آبی بود، اتّفاقاً روایت می‌گوید که این‌ها این‌گونه‌اند. اصل این روایت در بحارالأنوار است. روایت هم از باب سندی بسیار قوی و عالی است. هم باب علم الرجالی و هم علم الدرایه‌اش را من نگاه کردم خیلی زیبا و عالی است. البته عرض کردم ما این‌جا نمی‌توانیم مباحث سندی را تبیین کنیم امّا گاهی بعضی‌ را ناچاریم بگوییم و آن موقع بیان می‌کنیم. خیلی جالب است! امام کاظم موسی بن جعفرع) فرمودند: « تَمَثَّلَتِ الدُّنیا لِلمَسیحِ علیه السلام فی صورَةِ امرَأَةٍ زرقاءَ» دنیا به صورت زنی که چشم آبی است در برابر حضرت مسیح آمد – معلوم می‌شود که بعضی از این چشم آبی‌ها، نه همه‌شان، دنیا را گرفتار کردند – « فَقالَ لَها: کَم تَزَوَّجتِ؟» حضرت به او بیان کرد: تا حالا چند تا شوهر کردی؟ «فَقالَت:کَثیراً» دنیا گفت: خیلی. «قالَ: فَکُلٌّ طَلَّقَکِ؟» پرسید: همه آن‌ها تو را طلاق دادند؟  «قالَت: لا»گفت: نه طلاق ندادند «بَل کُلًّا قَتَلتُ» بلکه همه آن‌ها را کشتم. من آدم طلاق بده نیستم، کام هم نمی‌دهم، طلاق هم نمی‌دهم. به تعبیری پدر صاحب‌ بچّه را هم در می‌آورم و هرکه را به من دلبسته شد، می‌کشم. «قالَ المَسیحُ علیه السلام: فَوَیحٌ لِأَزواجِکِ الباقینَ، کَیفَ لا یَعتَبِرونَ بِالماضینَ» حضرت مسیح بیان فرمود: وای بر این همسرانی که برای تو هستند که از گذشتگان عبرت نمی‌گیرند. من نمی‌دانم چه دارد که این‌ها عبرت نمی‌گیرند. واقعاً کدامیک از این‌ها باقی ماندند؟ دنیا این‌طور است که به هیچ کس اجازه نمی‌دهد کام بگیرد. در بحث اخلاق عرض کردم این روایت است و اولیاء خدا روی این خیلی تأکید کردند، در باب مراقبه گفتند: حواستان باشد آن لحظه آخر، تمام انسان‌ها چه مؤمن، چه کافر - واقعاً درد است - اینکه می‌گویند ظواهر و جلوات دنیا، یعنی جلوه می‌دهد، حقیقت ندارد. همه موقع جان کندن وقتی که ملک الموت می‌آید همه قبل از اینکه از دنیا بروند‌، این را خوب می‌فهمند، هم مؤمن می‌فهمد، هم فاسق می‌فهمد، هم مسلم می‌فهمد، هم کافر می‌فهمد، آن لحظه‌ای که ملک الموت می‌آید، به هر کسی که از این دنیا می‌رود نشان می‌دهند که دیدی ظاهر بود. *تفاوت حقیقت و ظواهر برای اینکه یک دلیل دارد - این را به عنوان کد به ذهنتان بسپارید - یک خصوصیّت حقیقت این است که نابودشدنی نیست. یک خصوصیّت دیگرش این است که استمرار دارد و توقّف ندارد. خصوصیّت سومشذهم این است که حقیقت هرچه در استمرارش جلو می‌روی، جلا و نورانیّتش بیشتر می‌شود امّا ظواهر این‌گونه نیست. دم مرگش است، نگاه می‌کند، عجب! همسرم را دارند از من می‌گیرند. لذا می‌گویند: شیطان هم این‌طور مواقع می‌آید و می‌گوید: زنت جوان است، بچّه‌هایت مانده‌اند و ازدواج نکرده‌اند و مرگت فرا رسیده. این‌طور می‌گوید که ذهنش را اغوا کند. همزات الشیاطین این است که لحظات آخر هم می‌آید. خدا لعنتش کند، می‌گوید: ببین خدا نستجیربالله ظالم است، می‌گذاشت حدّاقل بچّه‌هایت را سر و سامان بدهی، حالا موقع مرگ تو بود؟ بعد تو در این دنیای وانفسا که هیچ کس به هیچ کس نیست، چه خواهد شد؟! یک عدّه چشم‌هایشان نسبت به همسرت طور دیگری است. وسوسه می‌کند و نفس را گرفتار می‌کند. آن‌وقت می‌گوید: چه کنم؟ می‌گوید: یک لحظه چشمت را به عنوان سجده به من حرکت بده، من نجاتت می‌دهم و یک کاری می‌کنم نمیری. می‌گویند: ظواهر این است که می‌فهمد کو ماشینم؟ کو خانه ام؟ کو ویلاهایم؟ کو کارخانه هایم؟ هیچ نیست، همه‌اش ظاهر بود. حتّی بعضی به عنوان خواب بیان می‌کنند، می‌گویند: انگار خواب بودم، هیچی نیست و الان دارند می‌برندم و دارم قبض روح می‌شوم؛ چون جان کندن است. می‌فهمد، حتّی برای مؤمنین هم کندن است، حالا گاهی به سختی دارند می‌کنند می‌برند. پس هیچی نیست. حتّی جسمم هم دیگر نیست. می‌فهمد همه چیز ظاهر بود امّا ایمان حقیقت است. اگر مؤمن باشد، آن لحظه آخر کمکش می‌کند. بعد جلوتر هم به او نشان می‌دهند و می‌بیند عجب! استمرار دارد. بعد می‌بیند این ایمانش تازه آنجا قشنگ‌تر از این‌جاست و به رفتن اشتیاق پیدا می‌کند. عالم برزخش را می‌بیند. این هم نکته بسیار مهمّی است. *تنها راه میان‌بر رسیدن به مقامات البته آیت‌الله میرزا جواد آقای تبریزی و بعضی از بزرگان بیان می‌فرمایند اگر گناه نکردید - بعضی دنبال این هستند که  آقا راه میانبر؟ به خدا قسم هیچ راه میانبری جز گناه نکردن نیست. دائم دنبال راه میانبر نرویم، گناه نکنیم، این بهترین راه میانبر است. - اگر عبد خدا بما هو عبد شدید، چشم برزخی که هیچ، چشم اخرویت در همین دنیا هم باز می‌شود؛ تازه با همین چشم دنیوی، نه چشم دل. یعنی با همین چشم معمولی آخرت را هم می‌بینیم امّا یکی از خصوصیّات لحظه مرگ برای آن کسی که می‌میرد، این است که همه چشم برزخی‌اش باز می‌شود؛ هم مؤمن و مسلم، هم فاسق و فاجر و کافر. همه می‌بینند. یکی آنجا را می‌بیند وحشت می‌کند؛ چون حقیقت استمرار دارد دیگر، و یکی می‌بیند و تازه راحت جان می‌دهد و می‌رود. پس این هم یک خصوصیّت است. إن‌شاءالله ادامه مبحث بماند برای جلسه بعد. این‌ها هنوز مقدّمه است تا نکاتی را بیان کنم و نکات اصلی مانده امّا باید با این جورچین آرام آرام جلو بیاییم. چرا یک‌دفعه سراغ اصل نمی‌رویم؟ چون اگر هرکدام این‌ها نباشد، به درد نمی‌خورد. عزیز دلم! این‌ها مثل یک پازل می‌ماند که باید این قطعه‌ها کنار هم چیده شود تا حقیقت معلوم شود وإلّا بدون رودربایستی نمی‌فهمیم حقیقت چیست. من دارم سعی می‌کنم با این زبان الکن آنچه که اولیاء خدا بیان می‌کنند، بیان می‌کنم تا إن‌شاءالله به فضل الهی بتوانیم به آن بندگی حقیقی و آن سیاست حقیقی دینی، نه بی‌دینی برسیم. *لزوم به کار بردن الفاظ صحیح و قرآنی لذا باز هم این نکته را که خیلی جالب است، عرض می‌کنم. آیت‌الله العظمی شاه‌آبادی در شذرات المعارف تأکید به این دارد که ما سیاست را، سیاست بگوییم. فرمودند به آن‌ها سیاستمدارند نگویید. بگویید: آن‌ها تزویر و مکر است. فرمودند: نگذارید اسم را آن‌ها به دست بگیرند که متأسفانه گرفتند. لذا اینکه می‌گوییم سیاست‌بازی، به تعبیر ایشان اصلاً لفظ غلطی است. مثل اینکه بارها و بارها عرض کردم لفظ اینکه بگوییم: این‌ها مسیحی هستند، غلط است. لفظ اینکه بگوییم: این‌ها کلیمی هستند، غلط است. قرآن می‌فرماید: یهود و نصارا. یک جا درقرآن بگردید که به این‌ها مسیحی و کلیمی بیان فرموده باشد. اصلاً این‌طور نمی‌گوید. خدا کند تعابیر درست را یاد بگیریم. چون می‌دانید الفاظ، قالب معنا است آن معنی حقیقی که عندالاولیاء و عندالله تبارک و تعالی است در همان الفاظ و کلام الهی نهفته شده و ما باید کلاممان هم کلام الهی و کلام معصومین باشد تا آن معنی حقیقی را که آن‌ها مدّ نظر دارند، برسانیم. خدا کند بفهمیم. آن‌ وقت اگر فهمیدیم خدا گواه است «فَمَا أَحْلَى أَسْمَاءَکُمْ» اسماء حضرات معصومین برایمان شیرین می‌شود. چه کنم کلام یجر الکلام است، باید آن مطالبی که اولیاء خدا دادند و می‌رسد عرض کنم. این «فَمَا أَحْلَى أَسْمَاءَکُمْ » چه شیرین است اسماء شما موقعی به دست می‌آید که شما سیاست دینی را بشناسید. آن‌وقت است که اولیاء خدا تا می‌گویند: «السلام علیک یا اباعبدالله» حالشان تغییر می‌کند؛ چون این‌ها می‌شناسند دیگر، فهمیدند که این‌ها که هستند. عزیز دلم! نقشه راه این است. آن موقع است که با امام زمانت انس می‌گیری. اگر بدانی امام زمانت می‌آید، از من و تو چه می‌خواهد، آن موقع است که هرچه آقاجان می‌خواهد، انجام می‌دهیم. من و تو باید همین باشیم. اصلاً هیچ از خودمان نداشه باشیم. همه چیز از آقاجان باشد. مهره دست آقاجان باشیم مثل عروسک خیمه‌شب‌بازی باشیم. بعضی یک چیزی می‌گویند  که آقا امام زمان بیاید از ما چشم بسته گوش بسته چیزی نمی‌خواهد، - البته اوّلش با معرفت است امّا آقا چه داری می‌گویی؟! اگر معرفت باشد، دیگر شما چشم و گوش بسته هرچه امام گفت، می‌پذیری امّا اگر نباشد خیر، مقابل امام زمان می‌ایستی. ما روایت داریم که حتّی بعضی به نام علما - البته علمایی که معلوم است دیگر چطور هستند، وابسته به دنیا هستند - مقابل امام زمان هم می‌ایستند. «السلام علیک یا اباعبدالله» انتهای پیام/

93/08/07 - 09:55





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن