تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834529388
خانهای که روزگاری عزیز بود!
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
خانهای که روزگاری عزیز بود!
همین دیروز بود که مهمان یکی از دوستانم بودم و کمی دیر به خانه آمدم. داد و فریاد کل خانه را برداشته بود: «شوهر کن بعد هر کاری دوست داری انجام بده». در ۳۷ سالگی اول و آخر هر کاری که میخواهم انجام دهم مساوی میشود با ازدواج.
جام جم سرا به نقل از ایران: من یک دخترم: از نگاه سنگین فامیل خسته شدهام. هر کسی میآید، چیزی میگوید و میرود. خب، شرایط برای ازدواجم مهیا نبوده. نتوانستم مرد زندگی ام را پیدا کنم... گناه که نکردهام.
هنوز که هنوز است در خانه پدرم زندگی میکنم، باز هم خطایی نکردهام. خانه، خانه پدری است و از بچگی اینجا بزرگ شدهام. حرف و حدیث فامیل هم که دیوانه ام کرده، همین دیروز خاله نرگس بعد از مدتها آمده بود دیدن پدر و مادرم. خاله نرگس خیلی سال پیش برای تنها پسرش از من خواستگاری کرد اما خوب مگر میشود زن پسری شد که نه تحصیل کرده بود و نه دنیاهایمان به هم نزدیک؛ آن هم نه زیاد نزدیک.
مگر میشود زن پسرخاله ای شد که مثل برادر خودم دوستش داشتم. خاله وقتی جواب منفی ام را شنید پکر شد. الان چند سالی است که با من سرسنگین است و هر کجا که باشم نیش و کنایه میزند. دیروز هم بلند بلند به مادرم میگفت: «این دختر دیگر از وقت ازدواجش خیلی گذشته...حالا دیگر کسی نیست در این خانه را بزند... مگر پسر من بد بود. گفت میخوام درس بخونم، کار کنم، حالا به کجا رسید؟ الان تک و تنها در این خونه مانده. نه خواستگاری نه شوهری. انگار پرستار شما شده.»
مادر فقط گوش کرد. البته گاهی وقتها با خاله همراهی میکند: «ما هم از این موضوع ناراحتیم خواهر جان. چه کنم دخترم است. از پیری و کوری این بچه میترسم. نمیدانم چه کنم.»
این حرفها مثل پتک هر روز هر لحظه روی سرم محکم کوبیده میشود. اما چاره ای ندارم. خیلی وقتها نمیشنوم. نمیبینم. خیلی وقتها غمگین میشوم و فقط گریه میکنم. خودم هم خوب میدانم هر چیزی سن و سالی دارد اما باز هم میگویم برای ازدواج هیچ وقت دیر نیست. اما حرف مادر یک کلام است: «دختر یک نفر را انتخاب کن و برو سر خانه و زندگیات تا من با خیال راحت سر روی زمین بگذارم.»
بارها و بارها به مادرم گفتهام: گریه نکن؛ اگر با شما زندگی میکنم دلیلش فقط عشقم به شماست. اگر باعث خجالت شما شدهام، از این خانه میروم... اما تا موضوع رفتن از خانه پیش میآید، مادر به هم میریزد و میگوید: «خدا مرگم بده من جواب در و همسایه، دوست و آشنا را چی بدم. بگم دخترم شوهر نکرده و رفته خانه گرفته. نتیجه درس خوندنت همین بود؟»
برایش میگویم: «درست است که تنهایی و تجرد سخت و گاهی غیر قابل تحمل است، اما تنهایی من و امثال من، آخر دنیا نیست و...» اما انگار مادرم گوشش به این حرفها بدهکار نیست.
درکشان میکنم و بهخاطر این احساسات مادرم از آیندهام میترسم. ترس های زیادی به سراغم میآید. سنم بالا رفته است. اطرافیانم احساس بدی را ناخواسته منتقل میکنند. دیگر حوصله چند سال پیشم را ندارم. سر کوچکترین موضوعی تلخ میشوم. استقلالی در خانه پدری ندارم. هر کجا میروم باید به پدر و مادر و خواهر و برادر جواب پس دهم. یک دقیقه دیر به خانه میآیم هزار نفر به گوشی همراهم زنگ میزنند که کجایی و چرا دیر کردی؟ این که نشد زندگی.
مادر حرفهای مرا نمیفهمد. مادر دغدغههای مرا نمیداند. تقریباً برای هر موضوعی با او چالش دارم. همین دیروز بود که مهمان یکی از دوستانم بودم و کمی دیر به خانه آمدم. داد و فریادش کل خانه را برداشته بود: «شوهر کن بعد هر کاری دوست داری انجام بده.»
در 37 سالگی اول و آخر هر کاری که میخواهم در خانه انجام دهم مساوی میشود با ازدواج.
من یک پسرم: بیکار نیستم. از وقتی هم که خیر و شر را فهمیدهام، هیچ وقت بیکار نبودهام. هنگام تحصیل، تابستانها به نحوی پول تو جیبیام را درمیآوردم. تا از سربازی برگشتم، دانشگاه قبول شدم. چند سالی درس خواندم و بعد از فارغ التحصیلی مدتی گذشت که به سختی شغلی دست و پا کردم.
چند سال اول حقوقم کم بود. آن زمان دختری را دوست داشتم. چون پول کافی نداشتم، این وصلت مبارک نشد. حالا چند سالی هست که حقوقم کفاف زندگیام را میدهد؛ نه این که خیلی باشد، به هرحال خرج زندگیام را درمیآورم. اما دیگر علاقهای به ازدواج ندارم.
نه این که نخواهم ازدواج کنم، بعضی اوقات بشدت هوای ازدواج به سرم میزند اما شش و بش که میکنم، با این هزینههای کمرشکن و خرجهای وحشتناک و... مو به تنم سیخ میشود. همین هم هست که در خانه پدرم زمان میخرم و روزگار میگذرانم. تا چه پیش آید.
فعلاً که اموراتم میگذرد. غذا آماده و شرایط هم برایم همه جوره مهیاست. مادر همیشه برایم به دنبال یک دختر زیبا و کدبانوست. همیشه هم با پدرم، درباره زن گرفتنم مشکل دارد. مادر معتقد است: «پسرم باید زنی نصیبش بشه که همه کمالات رو با هم داشته باشه» اما پدر این نظر را ندارد. اصلاً این پدر سر سازگاری با من را ندارد.
هیچ وقت حرف هم را نفهمیدیم. پدر همیشه با صدای بلند میگوید که : «من همسن تو بودم زن و دو فرزند داشتم و خرج دو خانواده را میدادم. عمو فرهادت همسن تو که بود یک بازار روی اسمش قسم میخورد. اما حالا تو مفت مفت میخوری و تمام فکر و ذهنت این است که با دوستانت بگردی و امروز را فردا کنی و... آخر پسر! این شد زندگی؟»
در جواب پدر این مادر است که محکم میگویـد: «خیـلی خب. بچههای دیروز با امروز خیلی فرق میکنن. این جوانها به اندازه کافی مشکلات دارند حالا تو نمیخواد هر چند وقت یکبار براش مرور کنی.» مادر از همان بچگی حامیام بوده. وقتی پدر مرا دعوا میکرد این مادر بود که جلوی پدر میایستاد و از من دفاع میکرد. حالا هم همین طور است. یک وقتهایی که پدرم از دستم عصبانی و آتشی است، اوست که آتشاش را خاموش میکند.
مادر همیشه هوای من را دارد. وقتهایی که با دوستانم بیرون هستم و یا میخواهم سفرهای مجردی بروم، کافیست به او اطلاع دهم اگر 10 روز هم خانه نیایم آب از آب تکان نمیخورد. تفکرم با خانواده فرق میکند. یک وقتهایی هم بحث میکنیم. اما حالا خانه شده برای من خوابگاه. حالا تا فردا...! اگر غرغرهای پدر و توقع بالایش نبود شاید شرایط خانه پدری برایم بهتر از حالا بود.
پنج شنبه 1 آبان 1393 15:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]
صفحات پیشنهادی
«روزگاری عشق و خیانت» به دنبال فرصت اکران
فرهنگ و هنر سینمای ایران روزگاری عشق و خیانت به دنبال فرصت اکران تهیهکننده روزگاری عشق و خیانت در تلاش است این فیلم را که به تازگی در جشنواره مقاومت نیز حضور داشته است در سینماهای کشور اکران کند روحالله شمقدری تهیهکننده «روزگاری عشق و خیانت» دربارگزارشی از «روزگاری عشق و خیانت» در دانشگاه صنعتی شریف؛ «روزگاری عشق و خیانت» سیاسی است اما
گزارشی از روزگاری عشق و خیانت در دانشگاه صنعتی شریف روزگاری عشق و خیانت سیاسی است اما نه سیاسی حزبی و گروهیتهیهکننده فیلم سینمایی روزگاری عشق و خیانت گفت فیلم سینمایی روزگاری عشق و خیانت یک فیلم سیاسی است اما نه سیاسی حزبی یا گروهی این فیلم از هیچ گروهی دفاع نمیکند بلکه سیاستیوقتی فوتبالیستهای سرباز فراری عزیزتر از «میلیاردر معروف» میشوند |اخبار ایران و جهان
وقتی فوتبالیستهای سرباز فراری عزیزتر از میلیاردر معروف میشوند ر بررسی ابعاد این ماجرا بد نیست سری بزنیم به پرونده شهرام جزایری که در سالهای گذشته به دلیل تخلفات مالی و فرار از زندان سالهای زیادی را پشت میلهها سپری کرده و این روزها آزاد شده است جزایری در گفتوگو با هفته ناخوزستان به برکت حضور اهل بیت(ع) برای جهان اسلام باارزش و عزیز است
اجلاس بین المللی پیرغلامان حسینی خوزستان به برکت حضور اهل بیت ع برای جهان اسلام باارزش و عزیز است اهواز - ایرنا - مدیرکل صدا و سیمای خوزستان گفت این استان ویژه بوده و برای مردم سراسر ایران اسلامی و جهان اسلام به برکت حضور اهل بیت ع در این خطه عزیز و ارزشمند است مسلم رحیمیبرای شاعری باید کودک بود!
برای شاعری باید کودک بود بخش فرهنگی الف 23 مهر 1393تاریخ انتشار چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۰ ۰۷ شعر و کودکینویسنده قیصر امین پورناشر مروارید چاپ پنجم ۱۳۹۲شمارگان ۱۱۰۰ نسخه۱۳۰ صفحه ۶۹۰۰ تومانفروشگاه اینترنتی شهر کتاب این کتاب را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ تخفیف ویژه عرضمحمود عزیزی: آدمها ریاکار متولد نمیشوند
گفت وگو با بازیگر نقش بالازاده در سریال معراجیها محمود عزیزی آدمها ریاکار متولد نمیشوند تاریخ انتشار چهارشنبه 23 مهر 1393 ساعت 06 00 | شماره خبر 1681422981577536457 تعداد بازدید 0 پ پ محمود عزیزی که عضو هیات علمی دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی پردیس دانشگاه تهران است بسنگ تمام قرمزها برای دختری كه از آبی متنفر بود! + عكس
سنگ تمام قرمزها برای دختری كه از آبی متنفر بود عكس سنگ تمام قرمزها برای دختری كه از آبی متنفر بود عكس بانک ورزش چند هفته پیش بود که نام لیلی دختر 3 ساله منچستری حسابی سر زبانها افتاد او از پوشیدن لباس فرم مهد کودکش به دلیل آبی بودن امتناع کرد و مادرش فیلم مربوط به مکالمسنگتمام قرمزها برايدختري که از آبي متنفر بود!
سنگتمام قرمزها برايدختري که از آبي متنفر بود چند هفته پيش بود که نام ليلي دختر 3 ساله منچستري حسابي سر زبانها افتاد به گزارش "ورزش سه" او از پوشیدن لباس فرم مهد کودکش به دلیل آبی بودن امتناع کرد و مادرش فیلم مربوط به مکالمه خود و دخترش را در شبکه های اجتماعی منتروزگاری که پوشیدن لباس ایرانی اجباری بود
اسنادی از دوره قاجار بر جای مانده است که نشان میدهد در برخی از مقاطع که کشور از ثبات اجتماعی و سیاسی بیشتری برخوردار بوده حرکتهایی در جهت حمایت از تولید ملی شکل گرفته است مصداق این سخن اسنادی است که نشان می دهد در دوره احمد شاه قاجار مجلس قانون استعمال البسه وطنی را تصویب کردپا درد، نشانه سرطان در این فرد بود!
تومرهای استخوانی در استخوانهای دراز دستها و پاها اطراف زانوها و شانه ها ایجاد می شود علائم سرطان استخوان باگذشت زمان وخیم تر می شوند مهمترین علامت آن درد است يك دختر 15 ساله كه مدت ها از درد پا رنج می برد به طور ناگهانی با ابتلا به يك بيماری مرگبار بسيار پيشرفته مواجه شده استکمیسیون امنیت ملی عملکرد نظارتی خود را گزارش دهد/ جان عزیزان ناجا صرفا در گرو دیپلماسی نیست/ سه هزار و پانصد ز
در گفتگوی مشروح باشگاه خبرنگاران با حسن قشقاوی مطرح شد کمیسیون امنیت ملی عملکرد نظارتی خود را گزارش دهد جان عزیزان ناجا صرفا در گرو دیپلماسی نیست سه هزار و پانصد زندانی خارج از کشور داریم وزارتخارجه و نامههای بابک معاون پارلمانی کنسولی و امور ایرانیان وزارت امورخارجه در موردمحمود عزیزی در جمع خبرنگاران: تغییر مکرر مدیران فرهنگی مانع تحقق برنامههای درازمدت است
محمود عزیزی در جمع خبرنگاران تغییر مکرر مدیران فرهنگی مانع تحقق برنامههای درازمدت استبازیگر پیشکسوت سینما تئاتر و تلویزیون تغییر مکرر مدیران در عرصه فرهنگ و هنر را مانع تحقق برنامههای درازمدت در این حوزه دانست به گزارش خبرگزاری فارس از کاشان محمود عزیزی پنجشنبه شب در حاشیهشاکی کرار خصوصی بود!
لطف مخفی استقلالی ها به هافبک عراقی شاکی کرار خصوصی بود با اینکه هافبک عراقی همیشه معترض آبی ها از مشکلات مالیاتی اش برای ممنوع الخروجی صحبت کرده اما ظاهرا مشکل او چیز دیگری بوده است به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران به دنبال ممنوع الخروجی کرار از کشورمان و مسایل حاشیه امحمود عزیزی مطرح کرد «نقصان متن» چالش تئاتر کشور/شهرستانها عامل ماندگاری جریان هنری
محمود عزیزی مطرح کردنقصان متن چالش تئاتر کشور شهرستانها عامل ماندگاری جریان هنرینویسنده کارگردان و مدرس تئاتر نقصان متن را به عنوان یکی از چالشهای جدی و مسائل مهم در اجرای تئاتر و هنر نمایش قلمداد کرد به گزارش خبرگزاری فارس از کاشان محمود عزیزی امشب در جمع خبرنگاران اظهارمالیات بهانه بود، شاکی کرار خصوصی بود!
لطف مخفی استقلالی ها به هافبک عراقی مالیات بهانه بود شاکی کرار خصوصی بود با اینکه هافبک عراقی همیشه معترض آبی ها از مشکلات مالیاتی اش برای ممنوع الخروجی صحبت کرده اما ظاهرا مشکل او چیز دیگری بوده است به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران به دنبال ممنوع الخروجی کرار از کشورممحیط زیست/ نقاشی دختر عزیزم «کوثر جنتی»
محیط زیست نقاشی دختر عزیزم کوثر جنتی به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس کودک جام نیوز نقاشی زیبا و خوش آب و رنگی که این پایین تماشا می کنید کار یه دختر خانم خلاق و هنرمنده "کوثر جنتی" از گنبدکاووس با این تصویر خواسته اهمیت محیط زیست رو به همه ماها یادآوبیپرده با محمد عزیزی، نویسنده رمان «همت» درباره کتابش هر کس میگوید تحریف کردهام باید در قیامت پاس
بیپرده با محمد عزیزی نویسنده رمان همت درباره کتابشهر کس میگوید تحریف کردهام باید در قیامت پاسخگو باشدهمرزم شهید همت یک خاطره از ایشان دارد همسرشان یک خاطره پدرشان یک خاطره ولی من همه اینها را دارم چون با روحم عجین شده و هیچکس نمیتواند ثابت کند که من تحریفی در زندگی شهید-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها