تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1867506383

روی دیگر زندگی را در پاوه دیدم
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

روی دیگر زندگی را در پاوه دیدم برای اغلب آدمهایی که دوره جنگ را درک کردهاند، خود مساله جنگ شاید مهمترین چالش زندگیشان باشد. این در باره آدمهایی که خودشان دستی برآتش داشتهاند بیشتر هم صدق میکند. ایران ترابی، یک قهرمان جنگ است اگرچه هیچ وقت سلاح به د ست نگرفته است...
ایران ترابی هستم، سال 1334 در تویسرکان همدان به دنیا آمدم. مادرم قبل از من شش فرزند به دنیا آورده بود که همگی در دوره نوزادی فوت کرده بودند و من بعد از 12 سال از به دنیا آمدن خواهر بزرگ ترم توانستم جان سالم بدر ببرم و فرزند دوم خانواده باشم. بچه که بودیم مثل همه بچه های روستا، کارمان کشاورزی بود و رفتن به صحرا. پدرم در زمین هایی که داشت توتون و بعضی صیفی جات می کاشت؛ ما یا به پدر کمک می کردیم یا سه برادر و خواهر کوچک تر را نگه می داشتیم تا مادر بتواند کمک حال پدر باشد. من اما درس خواندن را خیلی دوست داشتم، هوشم خوب بود، توانستم کلاس ششم را جهشی بخوانم. یعنی خرداد امتحانات پنجمم را دادم، شهریور هم در امتحانات ششم شرکت کردم و قبول شدم. پدرم خیلی موافق درس خواندنم نبود می گفت باید بروی سر خانه و زندگی ات، اما من با کمک پسرعمویم اسدالله که خودش معلم بود، حسابی مقاومت کردم و زیر بار ازدواج نرفتم. حتی کار به مشاجره های طولانی و یک سال ترک تحصیل من کشیده شد، اما باز هم من کوتاه نیامدم و درسم را ادامه دادم. دوست داشتم دکتر یا پرستار بشوم. آرزویی بود که باید به آن می رسیدم. دوره راهنمایی را تا سیکل شبانه خواندم و بعد هم برای «مامایی روستایی» امتحان دادم که قبول شدم. آن موقع در روستاهای دور افتاده تنظیم خانواده انجام می دادیم. باید بین زنهای روستایی قرص ضدبارداری توزیع می کردیم و به آنها آموزش های جلوگیری می دادیم، من فشارهایشان را که می گرفتم، می دیدم همه فشارشان روی شش و هفت است، فشارشان خیلی پایین بود، واقعا نمی شد به آنها قرص داد. بعد از مدتی فهمیدند که طبق برنامه پیش نمی روم، بازخواستم کردند و خلاصه تنش ها بالا گرفت. من هم خسته شدم و کار در روستا را رها کردم و آمدم تهران پیش خواهرم. آن موقع هجده ساله بودم. در تهران به واسطه یکی از اقوام مان در بیمارستان خصوصی البرز مشغول به کار شدم، همزمان با کار برای دیپلم هم درس می خواندم تا این که یکی از دوستانم گفت بیمارستان فرحناز پهلوی سابق نیرو می خواهد. خب، بیمارستان دولتی بود و موقعیتش بهتر. رفتم امتحان دادم و برای تکنیسین بیهوشی اتاق عمل قبول شدم. صبح ها می رفتم بیمارستان جدید، عصرها درس می خواندم و شب ها هم در بیمارستان البرز کار می کردم. هر زمانی فرصت به دست می آمد، درس می خواندم، حتی شده بین دو عمل جراحی. متخصصان بیهوشی بیمارستان هم خیلی روی مباحث تئوری و عملی با من کار می کردند تا جایی که من در حد یک رزیدنت بیهوشی شده بودم. آن سال ها که من تهران بودم یعنی سال های 55 و 56، بحث انقلاب داغ بود. کنار کارمان، در جلسات محرمانه، دانشجویی و... شرکت می کردیم و فعالیت های کم و بیشی داشتیم تا انقلاب به پیروزی رسید. بعد از انقلاب به سرعت غائله پاوه اتفاق افتاد. یک روز پزشک مان آمد گفت ترابی می آیی برویم پاوه، به تکنیسین بیهوشی نیاز دارند. من سریع قبول کردم. حتی برای خداحافظی به خانه نرفتم، یک دست لباس در کمد بیمارستان داشتم، برداشتم و زنگ زدم خانه خبر دادم و برای اولین بار از طریق امداد آقای طالقانی، عازم منطقه جنگی شدم. من تنها خانم گروه پزشکی بودم. سفر ما به پاوه با هلیکوپتر بود، آنجا که رسیدیم، متوجه شدیم فقط پاسگاه، فرمانداری و مقر سپاه دست چمران و وصالی است و بقیه منطقه را محاصره کرده اند. ما دسترسی به بیمارستان نداشتیم. فقط در مقر سپاه کار درمانی می کردیم. مجروحانی که می آوردند همه زخم هایشان عفونت کرده و حتی کرم زده بود. شرایط سختی بود. با همان داروهایی که از تهران آورده بودیم، کارهایی می کردیم. محاصره ادامه داشت تا این که امام فرمان داد و ارتش از طریق زمینی وارد شد و ما نجات پیدا کردیم. شرایط مان خیلی سخت بود، اما آنقدر مجروح داشتیم که مجالی برای ترسیدن وجود نداشت. وقتی محاصره تمام شد، وحشتناک ترین صحنه های زندگی ام را در بیمارستان دیدم. تمام مجروحان را در لحظه آخر روی زمین کشیده بودند، سر بریده و چشم های از حدقه بیرون آورده و بینی بریده و... همه جا افتاده بود. بدنم می لرزید. بی رحم ها تیر خلاص نزده بودند حتی، مجروح بیچاره را با آن همه درد زجرکش کرده بودند. بعد از غائله پاوه، یک ماه تهران بودم تا جنگ ایران و عراق شروع شد، باز هم نیاز به نیروی درمانی داشتند. این بار عازم جنوب شدیم و باز هم من تنها خانم گروه بودم. در اهواز، چمران ما را به سوسنگرد فرستاد. آنجا مجروح های دهلاویه، هویزه و حمیدیه را برای ما می آوردند. بیمارستانش حتی آب و برق هم نداشت چه برسد به پزشک و تجهیزات پزشکی. خودمان همه چیز را آماده کردیم و حتی مجروحان را جا به جا می کردیم. در سوسنگرد هم محاصره تانک های عراقی شدیم و بعد از چند روز نیروهای خودی سد را شکستند و آب سوسنگرد را گرفت و تانک های عراقی به گل نشستند. ما از طریق بومی ها شبانه به سمت اهواز فرار کردیم. تا سال 63 در بیشتر عملیات به عنوان تکنیسین بیهوشی به جبهه می رفتم. دیگر مسئول سه تیم اضطراری، تشکیل نقاهتگاه و تدارکات مجروحان هم بودم علاوه بر این کارم را به عنوان تکنیسین اتاق عمل هم دنبال می کردم. در عملیات والفجر هشت، بعد از انتقال مجروحان در نقاهتگاه، دیدم که یک کوه لباس و پتوی آلوده گوشه آنجا درست شده، هماهنگ کردم، دو وانت آوردند، همه را ریختیم پشتش و فرستادیم رفت. بعد از چند ساعت چشمانم می سوخت، لب و دهانم تاول زد و تب شدید کردم. پزشک های مان برایم آنتی بیوتیک قوی زدند. نمی دانستم شیمیایی شدم. سال ها تشنج شدید می کردم. این وضع ادامه داشت و مدت ها داروهای ضدآلرژی استفاده می کردم تا این که برایم تشخیص سرطان ریه دادند و بعدها از طریق یکی از پزشک های خودمان متوجه شدم از عوارض جابه جایی پتوها و لباس های آلوده، شیمیایی شدم. سه بار جراحی ام کردند تا این که سال 88 وضعم وخیم تر شد و همه غدد لنفاوی را از بدنم خارج کردند. سال 67 ازدواج کردم و سه بار باردار شدم، اما هر بار به دلیل همین مشکل، جنینم سقط شد تا این که خدا مهدی را به من هدیه کرد. بعد از آن بیماری ام ادامه داشت، دیگر اورژانس تهران آدرسمان را بلد شده بود و تا زنگ می زدند، سریع خودشان را می رساندند. همسرم، فرزندم و همسایه ها واقعا اذیت می شدند. این بچه تا از بیمارستان می آمد، بنا می گذاشت به گریه کردن که «مامانم داره می میره» خیلی شرایط بدی بود. هفته ای چند بار مهدی تشنج های من را می دید و غصه می خورد. حج که رفتم، دستم را به کعبه گرفتم و از خدا خواستم یا من را این وری کند یا آن وری. همسر و بچه ام گناه داشتند. بعد از آن وضعم بهتر شده ؛ اذیت می شوم، اما خب باز هم خدا را شکر. راضی ام. من همه زندگی ام با جنگ گره خورده، به دلیل همین هنوز هم که هنوز است برایم بهترین روز زندگی ام، شکست حصر آبادان است. ما پشت جبهه بودیم و وقتی خبر آوردند نمی دانستیم از خوشحالی چه کنیم. تا روزها پر از انرژی بودیم. انگار دوباره از مادر متولد شده باشیم. خستگی کار زیاد هم برایمان شیرین شده بود. بدترین اتفاق زندگی ام که هنوز آزرده ام می کند، شکست عملیات کربلای 4 بود. من آن موقع در بیمارستان امام حسین(ع) تهران بودم. مجروح ها را با بالگرد برای ما می آوردند. از پنجشنبه صبح تا شنبه شب دائم مجروح بود که برایمان می آمد. همه هم جوان های زیر 25 سال. می بردیمشان اتاق عمل، ریکاوری و بعد سردخانه. یک نفرشان هم زنده نماندند. همه شهید شدند. یکی شان هنوز که هنوز است وقتی یادم می افتد مو به تنم راست می شود. صحنه با تمام جزئیات یادم هست؛ نصفه شب بود. خواب بودم که گفتند بیا اتاق عمل. در را که باز کردم دیدم یک جسم بی دست وپا روی تخت افتاده، وحشت زده داشتم برمی گشتم که صدا زد «خواهر! تو رو خدا نرو!» چهل ساله بود. دست چپش را از کتف و پای راستش را از کشاله ران از دست داده بود. در حین وصل کردن دستگاه ها و کارهای دیگر، پرسیدم به زن و بچه ات خبر دادی؟ گفت: «نه! بروم با این وضع وبال گردنشان بشوم؟ بذار فکر کنند مفقودالاثر شدم.» حتی بعد از عمل در ریکاوری هم نتوانستم شماره یا آدرسی از زیر زبانش در بیاورم. آنقدر حالم بد بود که شنبه صبح از بیمارستان زدم بیرون. هاج و واج در خیابان راه می رفتم که دیدم ماشین ها برایم بوق می زنند و فحش و ناسزاست که از چپ و راست نثارم می شود. سال هاست که دیگر بیمارستان نمی روم. حال و روزم اجازه کار کردن به من نمی دهد، اما بیکار هم نیستم. یک کاروان کوچک دارم که سالی یک بار می رویم مشهد. خدا را شکر. زندگی ام بد نیست. آرزویم این است که با عزت بمیرم. (ضمیمه چمدان) راوی: فهیمه سادات طباطبایی
جمعه 25 مهر 1393 14:09 بازدید:1
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]
صفحات پیشنهادی
«عالم و آدم» با موضوع سبک زندگی اسلامی روی آنتن «افق»
عالم و آدم با موضوع سبک زندگی اسلامی روی آنتن افقعالم و آدم برنامهای است از شبکه افق سیما در ارتباط با سبک زندگی اسلامی که امروز روی آنتن شبکه افق میرود به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس عالم و آدم برنامهای است از شبکه افق سیما در ارتباط با سبک زندگی اسلامی که سعی داترویج سبک زندگی اسلامی تنها راهکار مقابله با هجمه فرهنگی
جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۳ - ۰۹ ۰۴ مسئول قرارگاه خاتم الاوصیا گفت با سرلوحه قراردادن راه شهدا می توانیم سبک زندگی اسلامی که تنها راهکار مقابله با هجمه فرهنگی دشمنان است را به فرزندانمان نشان دهیم به گزارش ایسنا حسین یکتا در نشست تخصصی کتاب سطر آخر به نویسندگی ثمانه قاسمی که در نمایشگازندگی رابین رایت روی پرد سینما
زندگی رابین رایت روی پرد سینما رابین رایت در این فیلم در نقش خودش بازی می کند وی بازیگری بازنشسته است که قصد دارد تا در آخرین فیلم دوران حرفه ای خودش حضور پیدا کند به گزارش خبرنگار سینمای جهان باشگاه خبرنگاران معرفی فیلم کنگره خلاصه داستان رابین رایت در این فیلم در نقششعر شهریار به مناسبت حرکت امامحسین از مکه به کربلا شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین/ روی دل با کاروان کربلا د
شعر شهریار به مناسبت حرکت امامحسین از مکه به کربلاشیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین روی دل با کاروان کربلا دارد حسینشهریار شاعر برجسته کشورمان به مناسبت حرکت امام حسین ع از مکه به سمت کربلا سرودهای این گونه دارد شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین روی دل با کاروان کربلا دارد حساحمد نجفی: آبرویی که ریخت دیگر درست نمیشود
یکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۳ - ۰۰ ۱۹ احمد نجفی - بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون - درخصوص فعالیت نشریات زرد و همچنین دامن زدن به برخی شایعاتی که به هنرمندان نسبت داده میشود تاکید کرد باید ریشه اصلی این مشکل خشکیده شود وی در گفتوگو با خبرنگار بخش رسانه خبرگزاری دانشجویان ایران ایسناساخت۱۵۰۰دقیقه از زندگی یک شهید؛ سریال شهید باکری سال ۹۶ روی آنتن میرود
ساخت۱۵۰۰دقیقه از زندگی یک شهید سریال شهید باکری سال ۹۶ روی آنتن میرود فرهنگ > تلویزیون - مهر نوشت مدیرعامل سیما فیلم و مجری طرح سریال شهید باکری از آماده اکران شدن این سریال در سال ۹۶ خبر داد محمدرضا معصومزادگان ظهر دوشنبه در جلسه کارگروه شورای ترویج فرهنگ«سهشنبههای وبلاگی» روی دیگر زندگی طلبهها/ عینک سیاه کیارستمی/سینما سپاه!/ ترانههایی که کودکان 30
سهشنبههای وبلاگیروی دیگر زندگی طلبهها عینک سیاه کیارستمی سینما سپاه ترانههایی که کودکان 30 سال پیش گوش میدادند صوتاز لحظه دیدار خانواده شهید سلمانی با فرزندشان پس از 32 سال تا ترانههای خاطرهانگیز کودکان جنگ و دو کلمه حرف حساب با عباس کیارستمی با ما همراه باشید با سهشنیک اسیدپاشی دیگر، این بار در کیانشهر/ مرد نقابدار روی مرد دیگری اسید ریخت
یک اسیدپاشی دیگر این بار در کیانشهر مرد نقابدار روی مرد دیگری اسید ریختتاریخ انتشار چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۳ ۵۹ شرق نوشت مردی دیگر نیز به اتهام اسیدپاشی در تهران بازداشت شد ساعت ۲بامداد روز ۱۲اردیبهشت وقوع اسیدپاشی به کلانتری کیانشهر اعلام و با حضور ماموران در محل مشخص شکارشناس مسائل خانواده: سابقه سبک زندگی به اندازه عمر بشر بر روی زمین است
کارشناس مسائل خانواده سابقه سبک زندگی به اندازه عمر بشر بر روی زمین استکارشناس مسائل خانواده گفت سبک زندگی یکی از قدیمیترین موضوعاتی بوده که عمر آن به اندازه عمر بشر بر روی کره خاکی است به گزارش خبرگزاری فارس از جنوب استان تهران بهنقل از روابطعمومی مدیریت فرهنگی هنری شهرداریمرگ روی دیگر سکه مهاجرتهای غیرقانونی |اخبار ایران و جهان
مرگ روی دیگر سکه مهاجرتهای غیرقانونی بیش از 90 درصد کشتیهایی که به صورت غیرقانونی مهاجران را به استرالیا میبرند غرق میشوند کد خبر ۴۴۰۶۶۵ تاریخ انتشار ۱۷ مهر ۱۳۹۳ - ۰۸ ۲۹ - 09 October 2014 بیش از 90 درصد کشتیهایی که به صورت غیرقانونی مهاجران را به استرالیا میبرند غرق ممدیر حوزههای علمیه خواهران: حوزههای علمیه خواهران عامل ترویج سبک زندگی اسلامی هستند
مدیر حوزههای علمیه خواهران حوزههای علمیه خواهران عامل ترویج سبک زندگی اسلامی هستندمدیر حوزههای علمیه خواهران با تاکید بر ترویج سبک زندگی اسلامی – ایرانی گفت مدارس علمیه خواهران در هر منطقه میتوانند زنان و دختران را در راستای معارف دینی پرورش دهند به گزارش خبرگزاری فارس اراهنمای زندگی عاشقانه کنار یکدیگر
راهنمای زندگی عاشقانه کنار یکدیگر ما انسانها نیازهای متفاوتی داریم و نمیتوان هیچ انسانی را به خاطر داشتن شدت نیازش یا میل کمتر به نیازی سرزنش کرد نیازها در ژن ما تعبیه شدهاند و ترجیح نیازی بر نیاز دیگر فقط تصمیمی است که ژنها گرفتهاند بنابراین نمیتوان کسی را به خاطر ژنهمدیر مجتمع دیجیتال کاسپین استان قزوین: فعالان فضای مجازی قزوین برای ترویج سبک زندگی اسلامی بکوشند
مدیر مجتمع دیجیتال کاسپین استان قزوین فعالان فضای مجازی قزوین برای ترویج سبک زندگی اسلامی بکوشندمدیر مجتمع فرهنگی دیجیتال کاسپین استان قزوین خواستار ترویج سبک زندگی اسلامی از سوی فعالان فضای مجازی در این استان شد سعید پورایمانی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در قزوین اظهار کردامام جمعه رضوانشهر عنوان کرد دهه ولایت فرصتی برای ترویج سبک زندگی اسلامی
امام جمعه رضوانشهر عنوان کرددهه ولایت فرصتی برای ترویج سبک زندگی اسلامیامام جمعه رضوانشهر گفت دهه ولایت فرصتی برای ترویج سبک زندگی اسلامی در جامعه است به گزارش خبرگزاری فارس از رضوانشهر حجتالاسلام هادی حبیبی امروز در خطبههای نماز جمعه این شهر با تبریک فرا رسیدن دهه ولایت اظهسریال شهید باکری سال 96 روی آنتن می رود/ 1500 دقیقه از زندگی شهید
استانها شمال آذربایجان غربی معصوم زادگان اعلام کرد سریال شهید باکری سال 96 روی آنتن می رود 1500 دقیقه از زندگی شهید ارومیه - خبرگزاری مهر مدیرعامل سیما فیلم و مجری طرح سریال شهید باکری از آماده اکران شدن این سریال در سال 96 خبر داد به گزارش خبرنگار مهر محمدرضا معصوم زادگ۷ بازی جامجهانی را در برزیل از نزدیک دیدم کمالوند: شرایط گسترش فولاد بحرانی است/ دیگر نمیخواهم وارد حاشیه شو
۷ بازی جامجهانی را در برزیل از نزدیک دیدمکمالوند شرایط گسترش فولاد بحرانی است دیگر نمیخواهم وارد حاشیه شومسرمربی جدید تیم فوتبال گسترشفولاد تبریز گفت شرایط تیم بحرانی است چرا که سه امتیاز با انتهای جدول فاصله داریم اما میخواهیم گسترش فولاد را در لیگ برتر نگه داریم فراز کخانواده های شهدای نیروی انتظامی پاوه تجلیل شدند
خانواده های شهدای نیروی انتظامی پاوه تجلیل شدند کرمانشاه - ایرنا - به مناسبت هفته ناجا و گرامیداشت این هفته از11 خانواده شهید نیروی انتظامی شهرستان پاوه تجلیل و قدردانی شد به گزارش خبرنگار ایرنا در این مراسم که به همت فرماندهی انتظامی پاوه روز جمعه در هتل ارم برگزار شد فرمانده-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها