واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: آنچه من را به ایران کشید خود ایرانیان بودند
بعد از انتشار این کتاب، شاهد بودم که خیلیها به این اثر رجوع کردند و مایل به سفر به ایران شدند.
«آندریا روشکه» عکاس و سیاحتگر آلمانی است که به تازگی کتابی را با عنوان «ایران» با همکاری موسسه انتشارات الهدی و با حمایت رایزنی فرهنگی ایران در آلمان ترجمه و در نمایشگاه کتاب فرانکفورت رونمایی کرد. به همین مناسبت گفتگویی با وی انجام شده است که در ادامه از نگاه شما میگذرد:
خانم روشکه، میدانم که شما بسیار سفر میکنید و به همین خاطر میخواهم از شما سوال کنم که از سفر کردن به دنبال چه چیزی هستید؟ بیشتر از این دوست دارم بدانم که از سفر کردن به ایران دنبال چه هدفی بودید؟
من توسط کنسولگری ایران بود که با ایران آشنا شدم. در واقع کنسول ایران چنان از زیباییها و شگفتیهای ایران برای من و همسرم تعریف کرد که ما تصمیم گرفتیم به ایران سفر کنیم و بعد از سفر نخست بود که چنان شیفته ایران شدم که به سایر دوستانم هم پیشنهاد سفر به ایران را دادم. پیش از این سوال میکردم که سفر به ایران خطری را برایشان به همراه ندارد و با تهدیدی مواجه نیستند؟ اما دوستان دیگری که به ایران سفر کردهبودند به من میگفتند که هیچ خطری در سفر به ایران وجود ندارد و آنها بسیار مردم دوست هستند.
همین مساله باعث شد که من به همراه چهار نفر از دوستانم برای نخستین بار به ایران سفر کنم. این گروه شامل من و همسرم و دوستم و یک راهنمای تور بود که تصویر خوبی از ایران برای ما ساخت و راهنماییهای خاصی به ما کرد تا بتوانیم ایران را از نزدیک و درست ببینیم و همین راهنمایی بود که من را به دو سفر دیگر به ایران هم تشویق کرد تا بیشتر بتوانم این کشور را ببینم.
چرا کتاب ایران را نوشتید؟
این کتاب نوشته شد تا به مردم جهان بگوید که آنچه سیاست و مطبوعات درباره ایران میگوید صحیح نیست و برعکس این تبلیغات باید به ایران سفر کرد و آنجا را دید تا با حقیقت آن آشنا شد.
در این سه سفر چه چیزی از ایرانیان بیشتر نظر شما را به خود جلب کرد؟
فرهنگ غنی و مناظر و طبیعت ایران زیباست اما آنچه من را به ایران کشید خود ایرانیان بودند. من کشورها و فرهنگ زیادی را دیدهام اما دلگرمی و صمیمیت ایرانیها را جای دیگری پیدا نکردم و این توجه من را بیشتر از هر چیز دیگری به خودش جلب میکند.
شما به صورت حرفهای نویسندهاید؟
من پیش از این که نویسنده باشم یک ژورنالیستم و در این رشته درس خواندهام. در آلمان شرقی سابق هم در یک دوره 10 ساله کار خبری کردهام و سردبیر بودم. البته در یک روزنامه محلی این را میگویم که بدانید با نوشتن بیگانه نیستم. ابزار لازم برای نوشتن کتاب و طراحی آن را هم داشتم. البته مجلهای که من در آن کار میکردم کوچک بود اما میخواهم بگویم که با نوشتن بیگانه نیستم و درباره ژورنالیسم در دانشگاه تحصیل هم کردهام. ابزار لازم برای نوشتن و طراحی کتاب را خودم مهیا کردم؛ عکاسی کردم و متن را نوشتم و حتما میدانید غیر از این سه کتاب دیگر هم دارم.
با چه موضوعی؟
ایران؛ یکی سفرنامه سفر اولم به ایران بود. کتاب دوم هم بعد از سفر دوم به ایران بود که 6 هفته طول کشید و من و همراهانم بیش از 10 هزار کیلومتر در ایران سفر کردیم و 60 شهر را دیدیم. در سفر آخر هم تصمیم گرفتم که نکات باقی مانده از سفرهای قبلی را ببینم و بنویسم و در نهایت هر سه سفر را در این کتاب در قالب تصاویری که باید از ایران دید و جاهایی که باید در ایران سفر کرد را به صورت عکس و متن جمع آوری کردم.
کدام بخش از ایران بیشتر از سایر بخشها برای شما جذاب بود؟
خیلی سخت است که به این سوال جواب دهم. ایران کلا زیباست. از من نخواهید بخشی از آن را تنها اسم ببرم. ما شیراز بودیم و اصفهان و تبریز. هر کدام زیبایی خودشان را داشتهاند و نمیشود آن را از بقیه جدا کرد.
فکر میکنید کتاب شما در جامعه غیر فارسی زبان و غیر ایرانی این بازخورد را خواهد داشت که به دیدن ایران تشویق شوند؟
من بعد از انتشار این کتاب، شاهد بودم که خیلیها به این اثر رجوع کردند و مایل به سفر به ایران شدند و به همین دلیل من فکر میکنم که کارکرد و بازخورد اصلی این کتاب این بود که ثابت کرد سفر به ایران اصلا موضوع مشکل داری نیست و به سادگی محقق میشود.
1393/07/24
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]