تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشانه توبه كننده چهار است: عمل خالصانه براى خدا، رها كردن باطل، پايبندى به حق ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820829711




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

از کدام حافظ سخن می‌گوییم؟


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۸




1413100997416_565.jpg

شاپور پساوند می‌گوید: باید ببینیم از کدام حافظ سخن می‌گوییم. حافظ عاشق، رند، نظرباز، عارف، صوفی،بی دین، کافر یا حافظ جامعه شناس، فیلسوف ، خداشناس و ... شاپور پساوند در یادداشتی به مناسبت روزبزرگداشت حافظ که با عنوان «تاثیر حافظ بر جامعه و فرهنگ ایرانی و غیر ایرانی» در اختیار بخش ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران قرار داده است، نوشته است: «نخست ببینیم از کدام حافظ سخن می گوییم. حافظ عاشق، رند، نظرباز، عارف، صوفی، بی دین، کافر یا حافظ جامعه شناس، فیلسوف ، خداشناس و ... من می خواهم از حافظی سخن بگویم که شاید بسیاری از این جامه ها را به تن کرده اما در هیچکدام نگنجیده است. این جا دیگر حافظ همان آینه ای است که پیروان هر طریق و فرقه ای جمال خویش را در او دیده اند و از خویشش می دانند مانا یوسفی که هرکس به قدر همت خود از چشمه ی معرفتش نوشیده است. جمال یوسف آمد خمی از می/ به قدر خود نصیبی هرکس از وی «جامی» و اما نقش حافظ نه تنها بر ادبیات که بر همه‌ی ابعاد زندگی مردم پیداست. تا آن جا که به علت گستره اندیشه و عمق جهان بینی و نگاه حقیقت بین او که جوینده بهترین‌های هر فلسفه و شریعتی است سبب شده پیروان بیشتر اقوام هر کدام او را به نوعی پیامبر دوم خویش بدانند. پررنگ ترین نقش خواجه به جدا کردن شعر از دربار بازمی‌گردد. حافظ در اوج استبداد سیاسی و خفقان اندیشگانی گروهی از شارحان دروغین شریعت که اندیشه‌های فسیل شده‌ی خود را معیار خرد جمعی و بهشت دنیا و آخرت خلق الله می دانستند و قرآن را دام تزویر کرده بودند. حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی/دام تزویر مکن چون دگران قرآن را حصارهای اندیشه و سخن را می‌شکند و با استفاده از ظرایف شعری و ظرفیت‌های کلام خود نه تنها بر ادبیات شعری که بر فرهنگ، روابط اجتماعی، تفکر و جهان بینی مردم و از همین خاستگاه حتی بر محاورات روزمره‌ی قوم ایرانی و غیرایرانی تاثیر می‌گذارد. حافظ خود، بیشترین تاثیر فکری و جهان‌بینی‌اش را از خیام گرفته بر بیشترین شاعران پس از خود نیز تاثیر گذاشته است. البته تاثیر حافظ از خیام به صورت بی چون و چرایی قضیه نبوده است. یعنی جهان و هستی و پاسخی که خیام برای چراهای آفرینش و این جهان یافته و گاه نیافته درست و بی کم و کاست همان‌هایی نیست که در اشعار خواجه دیده می‌شود. به عبارتی حافظ کمی دست به عصاتر و معادپذیرتر از خیام در برابر مثلا چراهای پس از مرگ انسان پاسخگوست و بر دیانت و شریعت رویکردی نرم‌تر و پذیرفته‌تر دارد. پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر/به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز حال آنکه خیام می‌گوید: تا چند زنم به روی دریاها خشت/بیزار شدم ز بت پرستان و کنشت خیام که گفت دوزخی خواهد بود/که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت گو این که حافظ زهد و زاهد را به دو گروه تقسیم می‌کند و بر نوع خشک آن شدیداً می‌تازد. اما خیام مکتبی دیگر را آزموده که باید جداگانه کالبد آن اندیشه را شکافت. تاثیر حافظ بر شاعران پس از خود از زمانی آغاز می‌شود که ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با او باده مستانه می‌زنند و با تازه براتی که به او می‌دهند خواجه ما را چنان خوشدل و فرخنده می‌کنند که درمی‌یابد از این به بعد باید این دولت با صبر و ثبات را با دیگران هم تقسیم کند. از این جهت باید گفت که تاثیر حافظ بر شاعران بعد از او حاصل درجه‌ی والایی از کمال است. آن کمال و معرفتی که از او شاعری خداجوی به جهان معرفی کرد. شاعری که پناهش آن هستی مجردی است که در همه چیز حضورش متجلی است. حضور خواجه در این جا نقطه‌ی آغاز دوره تازه ای در ادبیات پارسی است. شاعری که تا عمق خاستگاه اندیشگانی جامعه نفوذ کرده و از او انسانی همه زمانی ساخته است.» او در ادامه به طرح این پرسش پرداخت که چه لزومی به نامگذاری یک روز خاص برای حافظ داریم؟ و اضافه کرده است: «نخست این که این رسمی است که مربوط به این سال ها نمی شود. از سال های دور این رویداد بین مردم همه کشورها وجود داشته که برای شخصیت‌های بزرگ و گاه نوخاسته خود چه ادبی و چه علمی، روزی را نامگداری کرده‌اند. ما هم مانند دیگران همین مسیر را رفته‌ایم چنانکه روز سعدی را هم داریم روز مولانا و خیام و ... را نیز. اما آنچه به نظر من هنگام برگزاری این روزها اهمیت دارد این است که متولیان آن برای مردم چه حرف تازه ای دارند ، چه کشف تازه ای از دنیای اندیشگانی آن شخصیت کرده‌اند. حافظ یک چهره معمولی نوخاسته و نوشناخته مانند دیگران نیست که نیاز به این جریان‌ها داشته باشد، حافظ یک جهان بینی است. یک فلسفه است. یک شریعت است. یک فضای پاک است که مردم هر روز و هر لحظه با او مرتبط هستند و در این فضا نفس می‌کشند. برای یادآوری این فلسفه و جهان بینی همان گونه که گفته شد نامگداری یک روز از این حیث لازم است که اگر کشفی و دریافتی تازه از این فلسفه و جهان بینی انجام شده باشد به بهانه این روز در اختیار دیگران گذاشته شود. گفتم کشف تازه زیرا به باور من بیش از نیمی از آن چه در نیم قرن و فراتر از نیم قرن اخیر درباره ی حافظ گفته شده به نوعی تکرار همان گفته های پیشین است. کشف ناشده ها و نایافته های حافظ بیش از این چارکلامی ست که گاه درباره زندگی و شعرش از دهان های مختلف می شنویم آن هم با دنیایی تفاوت در برداشت ها و تناقض در گفته‌ها. یعنی بیا که آتش موسی نمود گل/ تا ازدرخت نکته توحید بشنوی اما انس حافظ با قرآن که حاصل آن در چهارده روایت خواندن این کتاب مقدس است به گونه‌ای دیگراست، تا آن حد که خود بارها همه‌ی داشته‌ها و یافته‌های خویش را حاصل ارتباطی که با قرآن دارد می‌داند به تنها کتاب مقدسی که سوگند می خورد قرآن است، ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت هم آن لحظه که بااوباده‌ی مستانه می‌زنند بسیاری از رموز قرآن را بر او می گشایند تادریابد که هرچه داردازدولت قرآن است. اندکند شاعران پیش از خواجه که دارای ( یک دستگاه منسجم فکری) بوده اند وهمین امر سبب پراکنده گویی در آثار آنهاست، اما حافظ به دلایلی چند، از جمله همان پشتوانه‌ای که از قرآن دارد و نیز دستیافتن به صورت درست و دست نخورده و نیالوده احادیث صاحب یک نگرش عمیق انسانی شده و با مردم رابط های عاطفی و ناگسستنی پیدا کرده است تا آنجا که از یک مصلح اجتماعی گذشته در مقام یک غیبگو یا بخوان صاحب نظر و کرامت با اواسرار درون در میان می گذارند، حافظ با راه یافتن به بسیاری از رموز عالم هستی در لحظه‌های کشف و شهود به نوعی عرفان خاص خویش دست می یابد که «هسته‌ی مرکزی آن عشقی لایتناهی است»، قرآن برای حافظ در سیر سلوک معنوی آن، خضری است که به کمک آن طی مرحله می‌کند و بعد از آن خود در حافظه مردم آنگونه رازدار و خضروار جا خوش می‌کند که یگانه مونس لحظه‌ی تنهایی آنان می شود و کلامش چراغ گم کرده راهان. انتهای پیام
کد خبرنگار:







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن