واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: مختصات جغرافیای جامعه شناسانه حافظ شهرکرد-ایرنا- همه چیز از شیراز شروع نمی شود ،از هفت اقلیم آغاز می شود،آنجا که گفت:"بیا حافظ که تا خود را به ملک دیگر اندازیم".
مختصات جغرافیایی ذهنی حافظ شیرازی نه شهر شیراز است که بهشتی خرم با عیشی از گل های نشکفته پارسی در ادبیات ایران زمین می باشد.
در بهشت شعری حافظ ،از باغ کاران زاینده رود سپاهان گرفته تا ایذج خوزستان و نبات شیرین مصر ، دجله بغداد تا رقص ترکان سمرقندی و سیه چشمان کشمیری همگی مردمانی با معرفتند.
حافظ به مردم خویش ارادتی دارد که " نمی دهند اجازت مرا به سیر و سفر " و دوست دارد که آن ترک شیرازی زیرکانه ، دلش را بدست آورد تا به خال هندوش بخشد، سمرقند و بخارا را.
حافظ بزرگترین صادر کننده قند ادبیات به جغرافیایی ذهنی خویش است ،به بغداد عراق ،هند و بنگاله ،تبریز و ارس ،سپاهان و یزد، خوزستان ، به مولیان، به شیراز و پارس ، مصر ، به کشمیر و سمرقند، خوارزم و خجند، بخارا و چین و چگل ، به نجف و حجاز، به روم و ری و مردمان این جغرافیا همه شکر شکن اند.
در این مختصات جامعه شناختی ، وقت خوبی است تا حافظ سفر کند که " عراق و پارس گرفتی به شعر خوش حافظ ، بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است " و حالا هواخواه غربت باشد.
" اگر چه زنده رود آب حیات است، ولی شیراز ما از اصفهان به ˈ هر چه باشد، در نهایت، سخن حافظ، از معدن شکر شیراز هم بهتر است.
مختصات جغرافیایی شعری حافظ کلام صادقانه است، که "گر چه صد رود است در چشمم مدام، زنده رود و باغ کاران یاد باد ".
حافظ شیرازی بی اسباب کلام ،پا در خراب آباد دل نمی گذارد چرا که برای او " جمشید جز حکایت جام از جهان نبرد ،زنهار دل مبند به اسباب دنیوی " و این جامعه ای است که حافظ آن را مدینه فاضله و اتوپیا خویش می کند.
در مختصات جغرافیای شعر حافظ ،همواره شاعرانی زیست می کنند که گاهی مورد طعنه های تند اوهم قرار می گیرند که " مرغان باغ قافیه سنج اند و بذله گو، تا خواجه می خورد به غزل های پهلوی ".
حافظ خلوت نشین، طریقت صدق گفتار و کردار را پیش می کشد چرا که هم اوست شکر شکن شعر پارسی است و پارسایان شب زنده دار نیز پیرو شیوه راستین اویند،آن گونه که نفس باد صبا بدان مشک فشان می شود.
حافظ ، زبان فاخر طنز را رام کنش سر زلف قلم خویش می کند، تا در طنازی واژگان به آنکه ریا می کند طعنه های نیش تر بزند و این گونه رندان غلام همت درستکاران روزگار باشد.
دغدغه حافظ در سرایش شعر، امر به معروف جامعه خویش است و او دوست دارد تا نهی از منکر کند و هرچه بدی است از جامعه رخت ببندد تا کسی بر سر ایمان خویش چو بید نلرزد.
برای حافظ ، آسان شدن عشق عبور از سد مشکل هاست و دست از طلب برنداشتن نیز تنها با برآمدن کام صورت می گیرد که در جغرافیای ذهنی او عبور روح از تن بالاترین، جانان است.
شیخ شعرا، دلش زنده است در این جغرافیای بی مرز به عشق و هرگز نمی میرد ، چرا که در این جغرافیا بر جریده روزگار داومش ثبت شده است.
در مختصات جغرافیایی ذهنی او ، شیوه شهر آشوبی،رسم عاشق کشی است، که حافظ نمی داند آن را از که آموخته است، اما می داند که چه هاست بر سر این قطره محال اندیش و کسی در این شهر، مشعلی از چهره بدین کار بر افروخته است.
حافظ، یار به دنیا نمی فروشد چرا که نیک می داند آنکه یوسف را به زر ناسره بفروخت سودی نکرد و هرگز فاش نمی کند که این قلب شناسی را از کسی آموخته است.
شعر حافظ بیانگر این است که شخصیت های اجتماعی جغرافیایی ادبی او همه الگو شده اند، چه نیک و چه بد و از همین جاست که با الگو سازی از اشیاء ، مطالب روشنگری را دقیق و زیبا برای مخاطب بیان می کند.
جالب ترین نکته زندگی حافظ این است که شعرهای او برای مردم قابل درک می باشد و این است که حافظ شعر را در میان لایه های طبقاتی زمان خویش رواج داد.
حافظ پیش از ردیف کردن واژگان به کشف و شهود در خصوص موضوعیت جامعه شناسی پیرامون جغرافیای ذهنی خود می پردازد و آنگاه بی پروایانه اقدام به افشای ریاکاری مردم زمانه
می کند.
تنها درصد کمی از مخاطبان واقعی شعر حافظ با تامل به مفهوم راستین واژگان شعر حافظ می اندیشند، در حالی عده ای بی شمار، شعر حافظ را تنها برای تفال زندن می نگرند.
در این جغرافیای ادبی، جامعه شناسی شهر به شهر حافظ شهودی روانشناسانه دارد انجا که به یزدی ها به مهربانی تاکید می کند که " کای سر ناحق شناسان گوی چوگان شما ".
مهمترین نکته ای که حافظ در کشف و شهود شعری خویش بدان رسید، افشای وجود نفاق و ریا در جامعه می باشد و حافظ از نفاق و ریا به شدت بیزار است و کشف این موضوع موجب شد تا او درصدد حل آن برآید، بعد از تحلیل و تجزیه بهترین راه حل برای مبارزه با نفاق و ریا، ساختن شخصیت های جامعه شناختی در اشعارش است که بتوانند الگو مردم قرار گیرد.
در این جغرافیا، حافظ در شعر خود اقدام به تیپ سازی می کند و ˈرندˈ و ˈ دختر زر ˈ و ˈ پیر مغان ˈ و ˈلولی وش ˈ تیپ های می باشند جامعه شناسانه که حافظ با بهره گیری از وجه طنز آن را الگوی مردم زمان خویش می داند و این تیپ ها در همه شهرهای جغرافیایی ذهنی حافظ زیست همیشگی دارند.
به گزارش ایرنا، روز بیستم مهر روز جهانی حافظ شاعر ایرانی است، شاعری که گوته فیلسوف تاثیرگذار آلمانی خود را شیفته حافظ می داند و از این روست که باید قدرشناس مفاخر ایران زمین بود و نسل جوان ارتباط بیشتری با این مفاخر داشته باشد.
گزارش از محمود رییسی
7359
19/07/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]