واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مديريت آسيبهاي اجتماعي با رويكرد علمي
معاون اجتماعي نيروي انتظامي معتقد است مراحل ” پيش گيري“، ” مداخله “ و ”درمان“ و ”بازتواني “ مي تواند در مديريت آسيبهاي اجتماعي موثر باشد.
پايگاه خبري پليس: يك. در دنياي پر تب و تاب امروز هيچ جامعهاي را نميتوان نشان كرد كه از درد و رنج حاصل از شمار پر تنوع آسيبها و كژكاركرديهاي اجتماعي در امان باشد. هر يك از اين آسيبها و كجرويهاي اجتماعي نيز بر اثر تعامل شماري از عوامل درون فردي، عوا مل درون خانوادگي و عوامل فرهنگي و اجتماعي و حتي عوامل برون جامعهاي ، پديد مي آيند و لاجرم براي از ميان راندن هر يك از بدكاركرديهاي اجتماعي ، و يا حداقل فروكاستن از نرخ وقوع آنها ، بايد در هر يك از آن عوامل مداخله نمود.
دو. مداخله در انواع آسيب ها و كجروي هاي اجتماعي ، به ويژه در دنياي پيچيده ، پرتلاطم و پر متغير امروزي ، تنها زماني قرين موفقيت خواهد بود كه از پشتوانه متقن علمي برخوردار باشد. چه ، تنها با گام برداشتن در اين چارچوب آزمون شده است كه مي توان صحت ” روش هاي مداخلهاي " را فزوني بخشيد و ميزان خطا و لغزش را تقليل داد.
سه. مديريت آسيبهاي اجتماعي و مداخله موثر در آنها ، از پشتوانه نظري و پژوهشي علمي فربهي برخوردار است. محققان و انديشمندان فعال در اين قلمرو نشان داده اند كه مديريت موفقيت آميز و علمي آسيبهاي اجتماعي مستلزم انجام چهارگام اساسي است. گام نخست را ” مرحله ارتقاء " ( گام ارتقايي) نام نهاده اند . منظور از اين مفهوم آن است كه تمامي شهروندان جامعه در خصوص يكايك آسيبها و كجروي ها به تراز معيني از دانش و آگا هي دست يابند . يعني همانگونه كه ” آموزش عمومي مدرسه اي" ، حداقل تا كلاس نهم، براي همگان اجباري است و دست يابي به آن ” حق همگان " است ، شناخت آسيبها نيز حق يكايك اعضاي جامعه است و لاجرم نمي توان آنها را از دست يابي به چنين شناختي منع كرد . شايد پرسيده شود كه ارتقاء واجد چه كاركردي است كه اين چنين بر ضرورت آن تاكيد ميشود؟ در پاسخ مي توان تنها به يكي از كاركردهاي اين مرحله اشارت داشت و آن اينكه ” بين ارتقاي دانش همگاني پيرامون ماهيت ، پيامدها و عوارض آسيبها و كجر ويهاي اجتماعي همبستگي و پيوند وثيق و نيرومندي وجود دارد ".
اين پيوند نيز از آن رو است كه از يكسو آگاهي و دانش هدفمند ” طرحواره هايي" را در نظام ذهني پديد مي آورد كه رو آوردن به كجروي را به صورت ” ناهشيارانه " ” بازداري " مي كند. از ديگر سو ، آگاهي به افراد جامعه كمك مي كند كه چگونه به صورت اجتماعي شده و متمدنانه از خود در برابر آسيبها محافظت كنند و ساده لوحانه در دام كجروي كجروان قرار نگيرند.
چهار. مرحله دوم در مديريت آسيبها ” پيش گيري" است . منظور از پيش گيري آن است كه طرح و تدبيري دراندازيم كه پتانسيل آسيبپذيري را پيش از ظهور و بروز از ميان برانيم. چنين هدفي نيز محقق نخواهد شد مگر اينكه از دانش مربوط به آسيبها و كجرويها به صورت دقيق و روشمند، در هر سه سطح خانه ، مدرسه و جامعه ، بهره گرفته شود. براي تدقيق بهتر موضوع اجازه دهيد تا در دانش هاي روانشناختي ، جامعه شناختي و بيولوژيك تاملي مجمل بنماييم. انديشمندان اين سه دانش بشري نشان داده اند كه عوامل زير پتانسيل گرايش به كجروي و آسيب را فراهم ميسازند.
- تجربه تروما (ضربه )در كودكي
- عدم شكلگيري احساسي دلبستگي
- تبديل احساس كهتري به عقده كهتري
- كشمكش هاي درون خانواد گي
- احساس آنومي ( بي هنجاري )
- برآورده نشدن نيازهاي روان شناختي
- سكونت در حاشيه نشينها
- گسست نسلي
- نضج ديرهنگام عصب شناختي
- آسيبهاي وارده به سر
نيازي به گفتن نيست كه پيش گيري زماني به صورت موفقيت آميز محقق خواهد شد كه زمينه ها و بسترهاي عوامل مذكور از ميان رانده شود و يا به صورت حرفه اي در آنها مداخله شود. گفتن اين نكته ضروري است كه آموزش و پرورش مي تواند با ” جبران خطاهاي تربيتي و كاستي هاي والدين" ، بسياري از زمينه هاي كجروي را از ميان براند. به ويژه اينكه ، امروزه ثابت شده است كه بسياري از كجروان بزرگسال در دوران مدرسه از
” اختلال كردار " رنج مي برده اند و شكستهاي تحصيلي مكرري را تجربه كرده اند. يعني چنانچه مدرسه حداقل در اين دو مشكل مداخله كند مي تواند از وقوع بسياري از كجروي ها جلوگيري كند.
پنج. مرحله سوم مرحله ” مداخله " و ”درمان" است. هر درماني براي اينكه موثر واقع شود الزاماتي دارد. نخست آنكه ، بايد سريع و به موقع شروع شود. دوم آنكه ، درمان بايد متناسب با بيماري باشد. سوم آنكه ، بيمار بايد مسئوليت بيمارياش را بپذيرد و براي از ميان راندن، جِد و جهد كند. و چهارم آنكه ، بيمار براي اينكه دگرباره گرفتار بيماري نشود بايد ” سبك زندگي " خود را اصلاح كند. چه ، با اصلاح سبك زندگي مي توان از وقوع
بسياري از بيماري هاي مهلك، نظير سرطان ها ، سكته هاي مغزي و قلبي و جز آن ، پيش گيري نمود. آسيبهاي اجتماعي نيز كما بيش از چنين قانوني تبعيت مي كنند.
شش. مرحله نهايي در مديريت آسيبها ”بازتواني " است. ناگفته آشكار است وقتي فردي در دام آسيبي همچون اعتياد يا طلاق گرفتار ميشود و يا به هر دليلي مرتكب نوعي كژروي و انحراف اجتماعي مي گردد، با نوعي معلوليت رفتاري و رواني مواجه ميشود . چنانچه اين معلوليت با مداخله موثر و صحيح از ميان رانده نشود او دگرباره مستعد دست يازيدن به چنان آسيب يا انحرافي ميشود. چه بسيارند كساني كه همسر اول خود را طلاق و همسر ديگري گزيده اند اما چون آسيب حاصل از شكست اول خود را برطرف نساخته اند همچنان مستعد زندگي پرتلاطم و آسيبپذير هستند. ” بازتواني " زماني محقق مي گردد كه افراد آسيبپذير و كجرو پس از گذراندن مراحل قانوني ، در معرض آموزش و مشاوره و رواندرماني قرار مي گيرند و به مهارت بسنده و كافي براي
” زندگي بهنجار" دست يابند.
در اين خصوص حرف و سخن بسيار است كه در فرصت و مجالي ديگر به آن خواهم پرداخت.
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۳۹۳ - ۱۸:۱۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]