واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۸
معاون اجتماعی نیروی انتظامی معتقد است مراحل ” پیش گیری“، ” مداخله “ و ”درمان“ و ”بازتوانی “ می تواند در مدیریت آسیبهای اجتماعی موثر باشد. به گزارش سرویس انتظامی ایسنا، سردار دکتر سعید منتظرالمهدی طی یادداشتی به بررسی مدیریت آسیبهای اجتماعی و چگونگی مداخله موثر در آنها پرداخته است. در این یادداشت بخوانید: " 1. در دنیای پر تب و تاب امروز هیچ جامعهای را نمیتوان نشان کرد که از درد و رنج حاصل از شمار پر تنوع آسیبها و کژکارکردیهای اجتماعی در امان باشد. هر یک از این آسیبها و کجرویهای اجتماعی نیز بر اثر تعامل شماری از عوامل درون فردی، عوامل درون خانوادگی و عوامل فرهنگی و اجتماعی و حتی عوامل برون جامعهای ، پدید می آیند و لاجرم برای از میان راندن هر یک از بدکارکردیهای اجتماعی ، و یا حداقل فروکاستن از نرخ وقوع آنها ، باید در هر یک از آن عوامل مداخله نمود. 2. مداخله در انواع آسیب ها و کجروی های اجتماعی ، به ویژه در دنیای پیچیده ، پرتلاطم و پر متغیر امروزی ، تنها زمانی قرین موفقیت خواهد بود که از پشتوانه متقن علمی برخوردار باشد. چه ، تنها با گام برداشتن در این چارچوب آزمون شده است که می توان صحت ” روش های مداخلهای “ را فزونی بخشید و میزان خطا و لغزش را تقلیل داد. 3. مدیریت آسیبهای اجتماعی و مداخله موثر در آنها، از پشتوانه نظری و پژوهشی علمی فربهی برخوردار است. محققان و اندیشمندان فعال در این قلمرو نشان داده اند که مدیریت موفقیت آمیز و علمی آسیبهای اجتماعی مستلزم انجام چهارگام اساسی است؛ گام نخست را ”مرحله ارتقاء“ ( گام ارتقایی) نام نهاده اند . منظور از این مفهوم آن است که تمامی شهروندان جامعه در خصوص یکایک آسیبها و کجروی ها به تراز معینی از دانش و آگا هی دست یابند . یعنی همانگونه که ” آموزش عمومی مدرسه ای“ ، حداقل تا کلاس نهم، برای همگان اجباری است و دست یابی به آن ” حق همگان “ است ، شناخت آسیبها نیز حق یکایک اعضای جامعه است و لاجرم نمی توان آنها را از دست یابی به چنین شناختی منع کرد . شاید پرسیده شود که ارتقاء واجد چه کارکردی است که این چنین بر ضرورت آن تاکید میشود؟ در پاسخ می توان تنها به یکی از کارکردهای این مرحله اشارت داشت و آن اینکه ” بین ارتقای دانش همگانی پیرامون ماهیت ، پیامدها و عوارض آسیبها و کجر ویهای اجتماعی همبستگی و پیوند وثیق و نیرومندی وجود دارد “. این پیوند نیز از آن رو است که از یکسو آگاهی و دانش هدفمند ” طرحواره هایی“ را در نظام ذهنی پدید می آورد که رو آوردن به کجروی را به صورت ” ناهشیارانه “ ” بازداری “ می کند. از دیگر سو ، آگاهی به افراد جامعه کمک می کند که چگونه به صورت اجتماعی شده و متمدنانه از خود در برابر آسیبها محافظت کنند و ساده لوحانه در دام کجروی کجروان قرار نگیرند. 4. مرحله دوم در مدیریت آسیبها ” پیشگیری“ است . منظور از پیشگیری آن است که طرح و تدبیری دراندازیم که پتانسیل آسیبپذیری را پیش از ظهور و بروز از میان برانیم. چنین هدفی نیز محقق نخواهد شد مگر اینکه از دانش مربوط به آسیبها و کجرویها به صورت دقیق و روشمند، در هر سه سطح خانه ، مدرسه و جامعه ، بهره گرفته شود. برای تدقیق بهتر موضوع اجازه دهید تا در دانش های روانشناختی ، جامعه شناختی و بیولوژیک تاملی مجمل بنماییم. اندیشمندان این سه دانش بشری نشان داده اند که عوامل زیر پتانسیل گرایش به کجروی و آسیب را فراهم میسازند: - تجربه تروما (ضربه )در کودکی - عدم شکلگیری احساسی دلبستگی - تبدیل احساس کهتری به عقده کهتری - کشمکش های درون خانواد گی - احساس آنومی ( بی هنجاری ) - برآورده نشدن نیازهای روان شناختی - سکونت در حاشیه نشینها - گسست نسلی - نضج دیرهنگام عصب شناختی - آسیبهای وارده به سر نیازی به گفتن نیست که پیشگیری زمانی به صورت موفقیت آمیز محقق خواهد شد که زمینه ها و بسترهای عوامل مذکور از میان رانده و یا به صورت حرفه ای در آنها مداخله شود. گفتن این نکته ضروری است که آموزش و پرورش می تواند با ” جبران خطاهای تربیتی و کاستی های والدین“ ، بسیاری از زمینه های کجروی را از میان براند. به ویژه اینکه ، امروزه ثابت شده است که بسیاری از کجروان بزرگسال در دوران مدرسه از ” اختلال کردار “ رنج می برده اند و شکستهای تحصیلی مکرری را تجربه کرده اند. یعنی چنانچه مدرسه حداقل در این دو مشکل مداخله کند می تواند از وقوع بسیاری از کجروی ها جلوگیری کند. 5. مرحله سوم مرحله ” مداخله “ و ”درمان“ است. هر درمانی برای اینکه موثر واقع شود الزاماتی دارد. نخست آنکه ، باید سریع و به موقع شروع شود. دوم آنکه ، درمان باید متناسب با بیماری باشد. سوم آنکه ، بیمار باید مسئولیت بیماریاش را بپذیرد و برای از میان راندن، جِد و جهد کند. و چهارم آنکه ، بیمار برای اینکه دگرباره گرفتار بیماری نشود باید ” سبک زندگی “ خود را اصلاح کند. چه ، با اصلاح سبک زندگی می توان از وقوع بسیاری از بیماری های مهلک، نظیر سرطان ها ، سکته های مغزی و قلبی و جز آن ، پیش گیری نمود. آسیبهای اجتماعی نیز کما بیش از چنین قانونی تبعیت می کنند. 6. مرحله نهایی در مدیریت آسیبها ”بازتوانی “ است. ناگفته آشکار است وقتی فردی در دام آسیبی همچون اعتیاد یا طلاق گرفتار میشود و یا به هر دلیلی مرتکب نوعی کژروی و انحراف اجتماعی می گردد، با نوعی معلولیت رفتاری و روانی مواجه میشود . چنانچه این معلولیت با مداخله موثر و صحیح از میان رانده نشود او دگرباره مستعد دست یازیدن به چنان آسیب یا انحرافی میشود. چه بسیارند کسانی که همسر اول خود را طلاق و همسر دیگری گزیده اند اما چون آسیب حاصل از شکست اول خود را برطرف نساخته اند همچنان مستعد زندگی پرتلاطم و آسیبپذیر هستند. ” بازتوانی “ زمانی محقق می گردد که افراد آسیبپذیر و کجرو پس از گذراندن مراحل قانونی ، در معرض آموزش و مشاوره و رواندرمانی قرار می گیرند و به مهارت بسنده و کافی برای ” زندگی بهنجار“ دست یابند. در این خصوص حرف و سخن بسیار است که در فرصت و مجالی دیگر به آن خواهم پرداخت." انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]