واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
ساخت مجسمه دن کیشت در برج میلاد
مانوئل در مجسمهسازی تحت تاثیر ادبیات و فلسفه است و در یکی از مجموعه کارهایش قهرمانهای به نوعی ضد قهرمان ادبیات قرن 16 اسپانیا را همانند دنکیشوت دستمایه آثار خود قرار میدهد.
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، مانوئل دیاز کاستدو متولد 1959 در اسپانیا یکی از شرکتکنندگان بخش اصلی ششمین سمپوزیوم بینالمللی مجسمهسازی تهران است. اثر مانوئل به نام «اسپارینگ» جزو معدود آثار فیگوراتیو این سمپوزیوم محسوب میشود و همین تجرد مجسمه او را با وجود همسانیاش با مجسمهسازی کلاسیک در میان سایر آثار متفاوت کرده است. مانوئل در مجسمهسازی تحت تاثیر ادبیات و فلسفه است و در یکی از مجموعه کارهایش قهرمانهای به نوعی ضد قهرمان ادبیات قرن 16 اسپانیا را همانند دنکیشوت دستمایه آثار خود قرار میدهد. مانوئل دیاز کاستدو در اثر خود، در ششمین سمپوزیوم بینالمللی مجسمهسازی تهران، فرم را به خدمت نگاه فلسفیاش درآورده است. او درباره اثرش گفت: Sparring در ورزشهای رزمی به معنای مبارزه و sparring-partner به معنای حریف تمرینی است، کسی که از سوی قهرمان مورد هدف قرار میگیرد و ضعیف خوانده میشود. وی افزود: مجسمه من ثبت لحظه دریافت ضربه است. لحظهای که از طریق تمرکز روی چشمِ نیروی ضعیف (به قول خودش ضد قهرمان) از یک قهرمان مشتی دریافت میکند. در واقع من کادر خود را به سمت کسی چرخاندهام که قرار نیست مورد توجه باشد، به سمت نادیده گرفته شدهها، کسی که روبهروی قهرمان میایستد، کتک میخورد تا قهرمان به اوج برسد. پیشینه این نگاه قهرمانسازی از اسپارینگها برمیگردد به ادبیات قرن 16 اسپانیا و رمان نئورمانتیک «دنکیشوت». دن کیشوت زمانی نوشته شد که فتوحات افسانهای قهرمان داستانهای رمانتیک ذهن مردم جهان را تسخیر کرده بود. من در مجسمهسازی وامدار ادبیات کشورم اسپانیا هستم. مانوئل دیاز کاستدو، با اشاره به این نکته که شخصیتهایی که قربانی ماجرای خود هستند، همواره برای او جذاب بوده، گفت: چشم در این شخصیتها مهمترین عضوی است که من روی آن تاکید دارم، از طرفی همواره سعی میکنم به احساسات ساختار دهم. برای من ساختار احساسی که برای آن کار میکنم مهم است. مانول در ادامه افزود: این مشت در مجسمه من یک سمبل است از احساس عدم درکی که نسبت به یک شخصیت ضعیف از سوی شخصی که مشت را وارد میکند وجود دارد. مانوئل، با اشاره به نزدیکی متدولوژی کار خود به امپرسیونیستها، گفت: رد پای متدولوژی کار مجسمهسازی من را در آثار مونه میتوان پی گرفت. مونه نیز ضربه قلمهای ریز و مقطع دارد که فقط از یک زاویه و از روبهرو به آن نگاه کرد. من از سه بعد مجسمه استفاده کردهام اما تاکیدم چرخیدن روی یک بعد و آن هم فقط یک چشم است. این تاکید روی یک بعد و یک چشم نیز به یکدیگر مرتبط هستند. در واقع جریان دیدن جهان با یک چشم برای من مهم است و تاکید دارم که این مجسمه را باید با فاصله نظاره کرد. این مجسمهساز اسپانیایی درباره الهامات خود در مجسمهسازی اظهار کرد: اولین کارکرد مجسمه القای حس است. مجسمه یک تک فریم است؛ وقتی قرار است ساده حرف زد باید حرفی عمیق زد. من همواره تحت تاثیر فیلسوفی به نام جورج باتایل بودهام و کتاب «اشکهای اروس» او به شدت روی من اثر گذاشته است. مانوئل، در پاسخ به این سؤال که چطور اطمینان داشته است که ساخت اثری فیگوراتیو را در مدت زمان محدود سمپوزیوم میتواند به اتمام برساند، اشاره کرد: من در انتخابم جرأت به خرج دادهام که در این تایم محدود و در این فضای رقابتی اثری فیگوراتیو را انتخاب کردم، اما از انتخاب خود پشیمان نیستم. من همواره سعی کردهام که در یک جریان فیگوراتیو از قابلیتهای فرمی استفاده کنم. مانوئل دیاز کاستدو بیان داشت: تا کنون در 24 نمایشگاه بینالمللی مجسمهسازی شرکت داشتم؛ 5 اثرم در کشورهای مختلف نصب شده است؛ همچنین 5 جایزه بینالمللی را در کارنامه هنری خود دارم. من تاکنون در 14 سمپوزیوم دنیا حضور داشتم. از جمله در پرتغال، رمانی، اسپانیا، ترکیه و تایوان. من پیش از آنکه مجسمهسازی کنم نقاش بودم و طراحی یکی از دغدغههای اصلیام است. فارس 130
۱۵/۰۷/۱۳۹۳ - ۱۰:۳۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]