واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۳ - ۰۰:۱۰

یک نویسنده گفت: ما نگاهمان در ارتباط با مسائل ادبی بسته است و فکر میکنیم همین که زبان اثری کهن را به زبان امروزی بدل کنیم رمان اسطورهیی نوینی را خلق کردهایم، در حالیکه اینطور نیست. فاطمه مشهدی رستم در گفتوگو با خبرنگار ایسنا اظهار کرد: سواد ادبی ما ضعیف است. تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی یک بعد مساله است و تحقیقات بعد دیگر. ضعف ما در عرصه تحقیقات باعث شده است که در عرصههای مختلف عقب باشیم و این عقبماندگی باعث شده تا کورکورانه به دنبال امواج ادبی راه بیفتیم. او افزود: علیرغم موج رمانگرایی که در جامعه شکل گرفته است، باید دید آیا کودک و نوجوان ما در سطحی هست که بتواند با این رمانها ارتباط بگیرد و آیا ما برای پاسخ به این سؤال، کار میدانی کردهایم. پرداختن به اسطورههای مدرن خود بحث جداگانهای است. من فکر میکنم این کلمه میتواند معانی زیادی داشته باشد. ما اشخاصی همچون رستم و کاوه مدرن داریم؟ حتی از نظر من سیمرغ عطار نوعی اسطوره است، اما در سطح اسطورهیی ما خیلی محدود به آن نگاه کردهایم. در حالیکه به نظر من اسطورهها در ادبیات ما به وفور یافت میشوند. مشهدی رستم بیان کرد: اگر بنا باشد نگاه خود را گسترش دهیم و تحقیقاتی عمل کنیم، بیتردید دستمایههای خوبی برای خلق اسطورههای نوین داریم. اما همچنان که پیشتر هم گفته شد نگاه ما در این حوزه سطحی است. من فکر میکنم اگر قرار باشد رستم مدرنی را براساس سبک و سیاق رمانهای اروپایی خلق کنیم، به جایی راه نبردهایم. نویسنده «شب مثل بهشت» اظهار کرد: پرداختن به رمان مدرن شرایط خود را میخواهد. مگر ما از نظر شرح و اقناع به قدرت رسیدهایم که بخواهیم به رمانهای مدرن هم بپردازیم؟ مخاطب کودک و نوجوان ما در یک دوره تسلسلی در چه سطحی و چه ابعادی با اسطورهها آشناست و با آنها ارتباط میگیرد؟ من فکر میکنم هر رخدادی در این زمینه بناست اتفاق بیفتد باید متکی بر پژوهشهای میدانی باشد. مشهدی رستم گفت: اسطورههای قدیمی ما فراوان هستند. فرهاد گورکن، سیمرغ عطار و خیلیهای دیگر در زمره اسطورههای ایرانی هستند، اما تنها اسطورهیی بودن برای نگارش چنین کارهایی کافی نیست. سعدی، فردوسی و عطار شخصیتهای ادبی ما هستند که هر کدام میتوانند به اسطورههای ادبی بدل شوند اما با آنها چه کردهایم؟ این نویسنده گفت: ما بازنویسیها را به اسم اسطورهسازی به جامعه تحویل دادهایم، در حالیکه هیچ تحقیقاتی برای آنها انجام نشده است. در قصههای کودک و نوجوان ما وقتی بناست رستمی را به کودکانمان معرفی کنیم، نمیدانیم که رستم امروزی چه ویژگیهایی میتواند و باید داشته باشد. این مساله برای منِ نویسنده ملموس نیست، در حالیکه رستم دیروز نیز با رعایت ویژگیهایی برای خوانندگان امروز کودک و نوجوان میتواند جذاب باشد. او تأکید کرد: من کاری در این زمینه کردم اما هیچ ناشری آن را نپذیرفت. جالب این است که دست بر قضا این کتاب چاپ شد و یکی از معتبرترین کتابهای کودک و نوجوان دانشگاهی در مراکز پژوهشی شد. چرا؟ چون ما نگاهمان در مسائل ادبی بسته است و سواد ادبیمان ضعیف است. تحصیلات آکادمیک به تنهایی کافی نیست. پژوهش باید محور اصلی کارهایمان باشد که نیست. نویسنده «گرگ سایهای» گفت: برای خلق یک اثر پیش پا افتاده دم دستترین منابع را استفاده میکنیم؛ در حالیکه پردازش اسطورهها و مدرنسازی آنها به شناخت عمیق از اسطورههای کهن چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی نیاز دارد که ما هرگز از آنها برخوردار نبودهایم. پس تا زمانی که محقق واقعی نشویم حرف زدن از اسطورهسازی مدرن بیمعناست. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]